اخیرا کتاب جدیدی با نام «دیدن اتومبیلهای قرمز» در آمریکا منتشر شده است. این کتاب به یکی از کتابهای پرفروش آمازون تبدیل شده است. این کتاب درمورد اهمیت دیدگاهمان و تاثیر آن در موفقیت صحبت میکند. در این شماره به نکات مهم این کتاب میپردازیم. امیدواریم در سال 1391 مثبتتر فکر کنیم و بهترین سال زندگیمان را رقم بزنیم.
آیا به موضوعات خوب فکر میکنید یا موضوعات بد؟
مردم بهطور طبیعی به نتایج منفی فکر میکنند، نه مثبت. اغلب نتایج منفی نصیب افراد بدبین میشود. از طرف دیگر، برای مردم مثبتاندیش، اتفاقات خوب پیدرپی رخ میدهد. این درست مانند زمانی است که یک اتومبیل قرمز میخرید و پس از آن همه اتومبیلهای قرمز اطراف خود را میبینید. دیدن اتومبیلهای قرمز برای شما معنیدار میشود. شما به اتومبیل زیبا و جدید خود افتخار میکنید و بسیار هیجانزده هستید، درنتیجه زیاد به آن فکر میکنید. وقتی اتومبیل قرمز نقطه اصلی تمرکز شما باشد، اتومبیلهای قرمز همهجا در اطرافتان ظاهر میشوند.
پیام این است که «بر هر چیزی تمرکز کنید، مقدار بیشتری از آنرا بهدست میآورید.» اگر موضوعات خوشایند را تجسم کنید، اتفاق خواهند افتاد. البته همین موضوع درمورد موارد ناخوشایند نیز صدق میکند. بازیکن گلفی که مدام نگران پرتاب توپ به درون دریاچه است، همیشه آنرا به درون آب میاندازد. اگر نگرش شما مسیرتان را مشخص کند، پس خوب است که افکار خود را به مسیر مثبتی هدایت کنید. این سه گام را انجام دهید:
1. به آن فکر کنید
به خودتان قول دهید که فعالانه به مطالب مثبت و فقط به نتایج مثبت فکر کنید. در اجرای این برنامه کاملا جدی باشید و آن را مانند قراردادی با خودتان درنظر بگیرید. هدف شما: کنترل فعالانه فرایند تفکرتان است.
2. آن را ببینید
خروجیهای مطلوب خود را مجسم کنید. آنها را بهطور شفاف و با جزئیات کامل ببینید.
3. آنرا انجام دهید
برای دستیابی به خروجیهای مطلوب، اقدامات مثبت انجام دهید. پافشاری کنید. برای اثرگذاری بر مواردی که در توان شماست، بهسختی کار کنید. وقتی کارها بهخوبی پیش میروند جشن بگیرید. اقدامات خود را بهصورت روزانه، هفتگی و ماهانه برنامهریزی کنید.
از دست عادات ذهنی خلاص شوید
دائما از فرایند فکری و عادات ذهنی خود آگاه باشید. به عادت مضر تفکر منفی باز نگردید. مردم در روز به 12000 تا 50000 مورد مجزا فکر میکنند. 70 درصد این تفکرات، نگرانی از نتایج نامطلوب در آینده است. دلیل آن چیست؟ دکتر «اِلن وبر» توضیح میدهد که «شرایط اجتماعی و تجربیات زندگی» باعث تفکر منفی میشود. تذکرات رایج در والدین مانند «مواظب باش صدمه نبینی!» کودکان را برای اندیشیدن به نتایج منفی و نه مثبت شکل میدهد.
بهعلاوه، اغلب مردم فکر میکنند که شایسته موفقیت نیستند یا توانایی دسترسی به آنرا ندارند. برای شروع تفکر مثبت، باید بر این مانع غلبه کنید.
بادامه مغز شما چگونه کار میکند؟
بادامه مغز مسئول عکسالعمل نشان دادن به «ترس و نگرانی» است که با حضور خطرات فیزیکی یا اضطراب احساسی به وضعیت ترس وارد میشود. حالت ترس باعث ترشح مادهای شیمیایی بهنام کورتیزول میشود که عوارض فیزیولوژیکی مضری بهدنبال دارد. انسانها میتوانند از تفکر مثبت برای رد کردن این حالت ترس در بادامه مغز استفاده کنند. تفکر مثبت از ترشح کورتیزول جلوگیری میکند و بهجای آن مغز را وادار به ترشح «سِرُتونین» میکند که با «خلاقیت، نوآوری و تمرکز» در ارتباط است. این موارد در نقطه مقابل ترس و نگرانی قرار میگیرند.
مغز توانایی فوقالعادهای برای خلق مسیرهای عصبی جدید دارد. با تفکر مثبت میتوانید مغز خود را وادار به بازسازی کنید. فرایند تغییر عصبی پویاست و گامبهگام نیست. بنابراین همیشه مثبت بیاندیشید. با اینکار میتوانید مسیرهای عصبی جدیدی در مغز خود ایجاد کرده و نتایج مثبتتری را تجربه کنید.
از موارد کوچک شروع کنید
سعی نکنید یکشبه تغییرات بزرگی در تفکر خود ایجاد کنید. اینکار ممکن است بادامه مغز را تحریک کند و باعث ترشح کورتیزول شود که نتایج منفی زیادی بههمراه دارد. بهجای آن ذهن خود را تغییر دهید، اما اینکار را بهصورت تدریجی انجام دهید. در فعالیتهای جدیدی مثل گسترش مهارتهای جدید مشارکت کنید. با ترسهای خود روبهرو شوید و برای غلبه بر آنها بهسختی کار کنید. کارهایی که امیدوارید در حوزههای مختلف زندگی انجام دهید را بهدقت مشخص کنید.
تصور نتایج مثبت برای رویدادهای پیشرو میتواند به اتفاق افتادن آنها بههمان ترتیب کمک کند. آلوارو پاسکوآل، متخصص مغز، برای نشان دادن عملکرد این تکنیکهای تجسم، دو گروه را در یادگیری نواختن پیانو مورد بررسی قرار داد. این دانشمند گروهی را انتخاب کرد که و به آنها توضیح داد که با کدام انگشت کدام نت را بنوازند و از آنها خواست که پنج روز و روزی 2 ساعت بر پیانو تمرین کنند. گروه دیگر استفاده از انگشتان برای نواختن نت را به طور مجازی یاد گرفتند. آنها پنج روز و هر روز به مدت 2 ساعت با گوش دادن به نتهایی که نواخته میشد، خود را در حال نواختن پیانو تجسم میکردند. پس از آن، هر دو گروه نتها را روی پیانو اجرا کردند و هر دو تقریبا به یک اندازه نواختن صحیح پیانو را آموخته بودند.
تجسم کار پیچیدهای نیست. خود را در حال انجام کاری تصور کنید که آرزویش را دارید، مثلا ارائه یک سخنرانی فوقالعاده.. آنرا شفاف و با جزئیات مجسم کنید.
از افراد منفی دوری کنید. بهدنبال دوستان خوشبین باشید و با آنها ارتباط برقرار کنید. چهار حالت باعث ناآرامی ذهنی میشود. «فرّار بودن، عدمقطعیت، پیچیدگی و ابهام.» برای رویارویی با آنها، تصویر واضحی از خواستههای خود در ذهن حفظ کنید. با یادآورهای تصویری یعنی نشانههایی که سفر ذهنی جدید شما را به یادتان میآورند به خود کمک کنید. میتوانید به سادگی از روش «اتومبیلهای قرمز» استفاده کنید. بعضی افراد لباس قرمز میپوشند تا تفکر مثبت را به خود یادآوری کنند. افراد دیگر اشیای قرمزی را بهعنوان یادآوریکننده در محل کار خود قرار میدهند.
چند تمرین عملی
برای اینکه تفکر مثبتی داشته باشید، اول باید خودتان را بشناسید. برای اجرای 6 گام «اتومبیل قرمز» این فهرستها و جداول را تهیه کنید:
1. احساسات/ علایق و نقاط قوت
کارتان را با نوشتن احساسات، علایق و نقاط قوت خود آغاز کنید. تحقیقات نشان دادهاند که تنها 20 درصد از مردم از نقاط قوت شخصی خود هر روز فعالانه استفاده میکنند. برای تعیین نقاط قوت خود گروهی که در آن قرار میگیرید را مشخص کنید، مثلا «موفق: همیشه میخواهید دستاوردهای بزرگ داشته باشید. فرمانده: میخواهید کارها را اداره کنید. مشاور: یک متفکر منظم هستید. جمعکننده: از جمع کردن افراد در کنار هم لذت میبرید. احساسات و علایق شما به زندگیتان هیجان میبخشد.
2. احساسات/ علایق، نقاط قوت و ارزشها
ارزشهای خود را به فهرستتان اضافه کنید. اصول معنیداری که اثر مستقیمی بر کار بعدی شما دارند را انتخاب کرده و فهرستی از اهداف مهم خود تهیه کنید. ارزشهای رایج شامل شجاعت، عزم و امانتداری هستند. پنج ارزش را در جدول خود بگنجانید.
3. فهرست مشارکتی
کارهایی که میخواهید انجام دهید را در طوفان مغزی بررسی کنید. سپس فهرستی از اهداف خود تهیه کنید.
4. دایره کامل
نموداری با بیضی کوچکی در مرکز آن و محورهایی رو به بیرون رسم کنید. روی هر محور دایرهای بکشید که نماد یکی از حوزههای وسیع زندگی شما مثل روابط، سلامتی و تندرستی، شغل، معنویات، تحصیلات و... است. نقطهای مشکی به نشانه میزان انجام درست وظایف هر گروه روی هر محور بکشید. هرچه نقطه مشکی به هر دایره نزدیکتر باشد، در آن حوزه بهتر عمل کردهاید.
5. تنظیم جملات «میخواهم...»
پس از تفکر دقیق درباره همه موضوعات و تمرینات بالا و نوشتن پاسخهای خود، مجموعهای از جملات «میخواهم....» را برای هر گروه اصلی زندگی خود تهیه کنید. مثال: گروه پولی: میخواهم بیشترین درصد ممکن را در برنامه 401بازنشستگی خود سرمایهگذاری کنم. گروه شغلی: میخواهم در سال آینده کاری پیدا کنم که از آن لذت ببرم و در آن احساس چالش و ارزش داشته باشم.
این موارد را کاملا شفاف بنویسید. جملات «میخواهم..» را مثبت و قطعی بنویسید. آنها باید «خاص، قابل اندازهگیری» و بر دارای مهلت معین باشند. بنابراین «میخواهم بیشتر مطالعه کنم» اثرگذار نیست. بهجای آن بنویسید: «میخواهم 20 صفحه در روز مطالعه کنم.»
جملات «میخواهم...» را براساس «احساسات، نقاط قوت و ارزشها، مهارتها و مزیتهای حرفهای و عواملی خارجی اثرگذار بر اهداف خود، مثل پیشرفتهای تکنولوژیکی و ملاحظات بازار بنویسید. برای کوتاهمدت نیاندیشید.
6. کاربرگ پل
در تمرین بعدی برای شناخت خود، «کاربرگ پُل» را تهیه کنید. این کاربرگ چهار موردی را نشان میدهد که «پلی برای رسیدن شرایط مطلوب» ایجاد میکند. فهرستی از شرایط فعلی خود، برای مثال: «من نامنظم کار میکنم و شرایط نامساعدی دارم»، آنچه آرزو دارید بهدست آورید: «میخواهم در 18 ماه آینده فلان مقدار پول بهدست آورم»، چیزی که باید داشته باشید: «میخواهم هر ماه یک فعالیت خاص دوستانه/خانوادگی برنامهریزی کنم» و آنچه خوب است اما ضروری نیست: «میخواهم ماهانه حداقل 10 درصد درآمدم را در بازار سهام یا بازار مسکن سرمایهگذاری کنم» را تهیه کنید. جملات مربوط به خواستهها، ارزیابی شرایط فعلی، بایدها و فهرست موارد خوب اما غیرضروری را با گروههای نمودار دایرهای خود مرتبط کرده و برای هر مورد مهلتی مشخص کنید. یاداشت همه موارد، باعث تمرکز تفکر و برنامهریزی میشود.
این تکنیکهای ذهنی برای تیم نیز مفید هستند
تمرینهایی که در بالا به آنها اشاره شد، علاوه بر افراد برای تیمها نیز مفید هستند. تیمهایی که از فرایند ارزیابی شخصی پیروی کرده و فهرستی از خواستههای خود تهیه میکنند، میتوانند هویت خود بهعنوان یک گروه و مواردی که مایلند به آنها دست یابند را شفافسازی کنند. اعضای تیم میتوانند پیشاپیش این تمارین را اجرا کرده یا برای کمک به دیگر اعضای تیم، از آنها استفاده کنند.
اگر همه با تفکر «ماشین قرمز» سازگار شوند، سازمان سود زیادی کسب خواهد کرد. برای تغییر فرهنگ خود به شکلی مثبت، به همه یاد دهید که بر خواستههای خود تمرکز کنند، نه بر نگرانیها و ترسها. چنین تغییری بسیار انرژیبخش است.
مدیر سبز
آیا | اتومبیلهای | قرمز | را | میبینید؟