همزمان با گذشت زمان و رشد فکری بشر، نیاز به اخلاقیات نیز بیش از پیش نمود پیدا میکند. با نگاهی اجمالی به تاریخ و اعصار گذشته به راحتی میتوان متوجه این موضوع شد که انسانها همواره با تحول فکری و رفتاری رو به جلو مواجه بوده اند و این تحول به همراه پیشرفت تکنولوژی و علم باعث گردیده تا قدرت انتخاب بشر در حوزه های اخلاقی بسیار مبسوط و متنوع گردد بطوری که برخی افراد معیارهای معنوی و اخلاقی را نسبی و سلیقه ای میدانند.


آموزه های دینی به عنوان یکی از الگوهای مورد اعتماد مردم برای اخلاقیات و روش صحیح زندگی، بیشتر از سایر الگوها مورد پذیرش قرار گرفته است. اما براستی علت این محبوبیت چیست و چرا انسانها از روی فطرت و میل درونی به این آموزه ها روی می آورند و آنها را در زندگی روزمره خود بکار میگیرند؟


جواب این سوال را میتوان از طریق بررسی ماهیت و اصول بکارگرفته شده آموزه های دینی براحتی متوجه شد. در تمامی ادیان الهی اصل اختیار انسانها بر تعیین سرنوشت خود به صور مختلف بیان گردیده است. در آموزه های دینی، روشهای رسیدن به سعادت و اخلاقیات با لحنی آرام و محبت آمیز و در عین حال منطقی و بدور از تعصبات خشک و خشن به مخاطب منتقل میشود. هیچ دینی انسانها را به پذیرش آموزه های خود اجبار نمی کند، بلکه با روشنگری مطلوب و مطابق با فطرت و غرایز، آگاهی می دهند و اطلاع رسانی میکنند و پذیرش و بکارگیری آموزه ها را به خود شخص واگذار میکنند تا وی با قدرت تفکر و تعقل به نتیجه ای درونی برسد و تصمیم نهایی را اتخاذ نماید. به این صورت است که اخلاقیات به عنوان تعهدات جدا ناشدنی، لازم الاجرا و در عین حال دوست داشتنی و لذت بخش درون فرد جای میگیرد.


متاسفانه در برخی از جوامع این اصول نادیده گرفته شده و سعی میگردد آموزه های دینی و اخلاقی از طریق اجبار و قهوه قهریه به انسانها القا گردد که این امر دلیل اصلی دلزدگی و گریختن افراد جامعه از دین و مذهب و اخلاقیات محسوب میگردد. طبق قوانین عمل و عکس العمل فیزیکی هرگاه نیرویی به جسمی وارد شود، نیرویی در خلاف جهت آن و با شدتی بیشتر، از طرف آن جسم وارد خواهد آمد. در رابطه با القای اجباری اخلاقیات نیز وضعیت دقیقاً به همین صورت است. تجربه نشان داده چنانچه بدیهی ترین اصول اخلاقی نیز با اجبار مطالبه شود، نه تنها پذیرفته نمی شود، بلکه به عنوان ضد ارزش در ذهن نقش می بندد.


آموزش مسائل معنوی و اخلاقی روشهای خاص خود را می طلبد و باید با ظرافت خاصی صورت گیرد در غیر این صورت نتیجه ای عکس خواهد داشت و ممکن است تبعات جبران ناپذیری بر جامعه و آینده افراد داشته باشد. خانواده به عنوان یکی از اصلی ترین و ثمر بخش ترین نهادهای تاثیر گذار بروی آموزش مسائل اخلاقی و تربیتی مطرح میباشد. مراکز آموزشی مانند مدرسه و دانشگاه نیز در این زمینه نقش بسیار مهمی میتوانند داشته باشند. رسانه های گروهی و فیلمهای سینمایی هم میتوانند به عنوان ابزارهای فرهنگ سازی ایفای نقش کنند.


افرادی که خود را متولی آموزش تعلیمات اجتماعی و ارتقای سطح امنیت فرهنگی میدانند، باید مطلع باشند که اصولاً القای معنویات و اصول انسانی با خشونت و اجبار گرایی در تضاد مطلق قرار دارد و تاثیرات این نوع رفتار موقتی است و تا زمانی عمل میکند که قوه قهریه به عنوان ضمانت اجرایی بصورت مداوم مشهود باشد.


متولیان القای اخلاقیات از طریق اجبار تمایل دارند در کوتاه ترین زمان به اهدافشان دست پیدا کنند که این عمل تنها باعث وخیم تر شدن اوضاع و افزایش نابسامانی های اجتماعی و هنجارشکنی ها خواهد شد. داشتن جامعه ای امن که مردمان آن دارای فرهنگی اصیل و معیارهای پسندیده انسانی هستند بسیار ضروری و مورد قبول همگان است اما رسیدن به چنین شرایطی مستلزم برنامه ریزی منسجم مطابق با معیارهای علمی و فرهنگی است و  تلاش و زمان زیادی را می طلبد.


زمانی که ارزشها و کرامات  والای انسانها شناخته شود و افراد به جایگاه واقعی و حقوق اساسی خود پی ببرند، زمان داشتن جامعه ای مطلوب و امن فراخواهد رسید.

  مردمان

  هاوژین قربانی

  اخبار اجتماعی و حوادث | دانستنی‌ها و اطلاعات عمومی | خانواده، فرزندان، روابط همسران | اطلاعات عمومی و جالب و خواندنی

  تحمیل | اخلاقیات | با | توسل | به | زور: | تصوری | خیالی