خـودآگـاهی مفرط(self-consciousness) نوع حاد و شدید
حـس خودآگاهی(self-awareness) میباشد، با اندکی ته
مایه ی پارانویا. احساس ناخوشایندِ در تیر رس دید دیگران
بودن است، گویی همه درحال نگاه کردن به شما هستند.
خودآگاهی مفرط پایه و اساس کمرویی است.
خـودآگاهی(self-awareness): ادراک صـریــح و آشکار
حـس "وجـود داشـتن" اسـت. کـه شامل تصور تامی است
کـه شخـص بـه عنـوان یـک فـرد مـنفرد جـدای از دیگران و با
تفکرات شخصی و منحصر بفرد وجود دارد.
خـودآگاهی مفرط(self-consciosness): نـوع خاصی
از آگاهی است که همواره حضور دارد. فرد همواره نگران و بیمناک است که چگونه نزد دیگران بنظر آید. هنگامی که فرد در وضعیت خودآگاهی شدید بسر می برد، حتی از کوچکترین و بی اهمیت ترین جنبه ی رفتار و کنشهای خود آگاهی دارد. این هشیاری و آگاهی مفرط معمولا در توانایی فرد در انجام کنشهای پیچیده اخلال ایجاد میکند. زمانی که خودآگاهی مفرط فروکش میکند، فرد مجدداً توانایی تمرکز کردن را باز می یابد. فردی که مستعد خودآگاهی شدید است معمولا کمرو، خجالتی و درونگرا برچسب زده میشود. خودآگاهی بیش از اندازه معمولاً با احساسی ناخوشایند همراه بوده و با عزت نفس در ارتباط تنگاتنگ است. خودآگاهی شدید نقش عمده ای در رفتار فرد دارد. افراد کمرو و با خودآگاهی شدید به حد افراط، بی رحمانه و سختگیرانه در اشتغال ذهنی تمام جوانب شکل ظاهری و رفتاری خود بسر میبرند. آنها در میان دو ترس گرفتار شده اند: که نزد دیگران ناپیدا و بی اهمیت جلوه کنند و یا دیده شوند اما بی ارزش تلقی گردند.
خودآگاهی مفرط، افراد مختلف را در درجات و سطوح متفاوتی تحت تاثیر قرار میدهد. بطوری که برخی افراد پیوسته و مداوم در حال خودارزیابی و خود بازبینی بوده، حال آنکه برخی دیگر کاملا بی توجه به خودشان میباشند.
مثال نخست: پیانیست هنگام مواجهه با حضار ناگهان اعتماد بنفس خود و حتی توانایی نواختن پیانو را از دست میدهد.
مثال دوم: شما در جمع خانواده و بستگان خود بسر میبرید، گفتگوی مفرح و صمیمانه ای نیز در جریان است. ناگهان یکی از بستگانتان روبه شما کرده و میگوید: "علی تو خیلی خوب انگلیسی صحبت میکنی ،میتونی بگی چه طور انگلیسی یاد گرفتی؟ "به یکباره احساس خوشایند شما کاملاً دگرگون میشود. گویی نورافکنی بروی شما نشانه گرفته شده و بقیه ی اتاق در تاریکی فرو رفته است. به یکباره چهره ی بشاش شما ظرف چند ثانیه محو میشود. چه اتفاقی رخ داده است؟ تنها اتفاقی که روی داده انتقال کانون توجه شما به خودتان میباشد، که همان خود آگاهی مفرط است. در این حالت سطح آدرنالین در بدن شما بالا میرود. بنابراین مغز شما از فعالیت باز میایستد و شما دیگر قادر نخواهید بود بطور روشن بیاندیشید و تصمیم بگیرید. شما احساس میکنید که باید بگریزید و محل را ترک کنید، که عملی نشدنی است. صحبت کردن عادی خودتان را فراموش میکنید و به لکنت می افتید.
هنگامی که در موقعیتی دچار خودآگاهی شدید میشوید، معمولاً چهره، نوع پوشش و حتی سخنان فردی که در حال گفتگو با شما بوده را نمیتوایند چند لحظه بعد به خاطر آورید. و این نشانه ی آنست که شما تمام توجه خود را معطوف خودتان کرده بوده اید.
چگونه از خودآگاهی شدید خود بکاهیم؟
وقتی که شما در وضعیت خودآگاهی شدید بسر میبرید، مفهومش اینست که بیش از اندازه به خودتان توجه میکنید. کانون توجه شما بیش از حد به نحوه انجام کاریست که به آن مشغول میباشید. و این فرمول اجرای ضعیف است. چنانچه که شما کانون توجه خود را از خود به دیگران منتقل کنید، میتوانید بهتر ارتباط برقرار کرده، اجرا کننده ی بهتر و شنونده ی بهتری باشید. دیگران نیز وقتی می بینند شما به آنها توجه میکنید، از اینکه کنار شما هستند لذت میبرند. هدف شما اینست که چنان شیفته و مجذوب دیگران شوید که تمام توجه و تمرکز شما معطوف به آن باشد که: آنها چه میگویند؟، چگونه میگویند؟، چرا چنین می گویند؟، چگونه رفتار میکنند؟ و به چه علت اینگونه رفتار میکنند؟
1- سعی کنید بیشتر توجه خود را متمرکز اطرافیان خود و نحوه ی گفتار و رفتارشان کنید.
2- نه تنها به صحبت های دیگران گوش دهید، بلکه به نحوه ی ادای کلماتشان نیز دقت کنید. به الگوهای گفتاری، تغییر در لحن، سرعت بیان، تن صدا و بلندی صدا آنها توجه کنید.
3- از قوه تخیل و خیالپردازی خود برای تغییر خلق و خو و روحیه خود سود برید، و چنان ذهن خود را مشغول سازید که مجالی برای خودآگاهی باقی نماند.
4- تکنیکهای خودآرامسازی را فراگیرید. آرام سازی پاسخهای اضطرابی شما را از شرطی سازی خارج میسازد. وقتی شما در یک سری شرایط یکسان خیلی سریع و مضطرب واکنش نشان میدهید، به خاطر آنست که به واسطه ی تجارب یکسانی که در گذشته کسب کرده اید، بدن شما یاد گرفته که بدون تفکر به محرکات تکراری پاسخی آنی و شرطی شده بدهد، سریعتراز آنکه شما مجال اندیشیدن بیابید. وضعیت ناخوشایند اضطراب آور را هنگامی که کاملا ریلکس و آرام هستید در ذهنتان بازآفرینی و مرور کنید، تا مغز شما پاسخ جدید را فرا بگیرد.
5- در موقعیت های اجتماعی تمام کانون توجه شما بایستی مبحث گفتگوها باشد.
6- خود را سرگرم نگه دارید. وقتی ذهن شما مشغول باشد کمتر خودآگاهی مفرط بر ذهن شما سیطره می یابد.با دیگران صحبت کنید، با آنها تبادل اطلاعات کنید،در بازیها شرکت کنید و غیره.
7- انتقال توجه از خود به غیر را تمرین کنید. سعی کنید هنگامی که در حال تماشای یک برنامه مهیج تلویزیونی هستید یکباره مرکز توجه خود را به یک شیء دیگر معطوف سازید، بطوری که کاملا غرق در آن شوید.
8-سعی کنید خالصانه و صادقانه نسبت به دیگران ابراز علاقه کنید.از آنها تمجید کنید و اسباب راحتی و آسایش آنها را برایشان فراهم آورید.
حقایقی درباره ی کمرویی:
1-کمرویی میتواند ارثی و یا بیولوژیکی باشد، اما عمده ی کمرویی ها برخاسته از پرورش غلط والدین است. اغلب کمرویی ها در طی تجارب زندگی کسب میگردند.
2-نیمی از افراد جامعه را افراد کمرو تشکیل میدهد.
3-کمرویی دو نوع است آشکار، و نهفته. افرادی که در انظار عموم کمرو شناخته میشوند، تنها 30 درصد کمروها را تشکیل میدهند. اما 70 درصد دیگر را کمروهای برونگرا تشکیل میدهند. اینگونه افراد در درون خود در رنج دایمی بسر میبرند. این دسته از کمروها ردی از خود بجای نمی گذارند، و تنها کمرویی بطور ذهنی احساس میشود. آنها کمرویی را در تپش قلب و تعریق شدیدشان احساس میکنند.با اینکه به ظاهر آرام و با اعتماد بنفس جلوه میکنند ،اما درگیر گفتگوی درونی ی" تحقیرنفس" بسر میبرند. پیوسته خود را ملامت میکنند که نالایق هستند و همواره این سوال برایشان مطرح است که آیا طرف صحبتشان آنها را دوست دارد و یا برایشان ارزش قائل میباشد یا خیر؟ به رغم اینکه بسیار اجتماعی بنظر می رسند، اما ذهنشان مملو از افکار و احساسات منفی نسبت به خودشان است. هنگامی که گفتگو خاتمه می یابد آنها احساس رنجیدگی و شکست خوردگی میکنند. برای مثال یک استاد دانشگاهِ کم رویِ برونگرا ممکن است حین سخنرانی درباره حیطه تخصصی خود بسیار توانا و قابل باشد، ولیکن در یک موقعیت اجتماعی دیگر ممکن است بسیار درمانده ظاهر گردد.
4-شیوع کمرویی در دختران تا سنین نوجوانی بیش از پسران است (به خاطر نوع رفتار متفاوت والدین) اما در بزرگسالی معمولا نقش جنسیت در کمرویی کمرنگ میشود.
5-کمرویی در فرهنگ های ملل جهان امری نسبی است. یک جوان امریکایی معمولی ممکن است نزد فرهنگ مردم اروپا گستاخ بنظر آید و یا یک جوان ایرانی معمولی در نزد مردم امریکا فردی کمرو جلوه کند. همچنین کمرویی در یک فرد منفرد نیز امری نسبی است. یک بازیگر ممکن است بروی صحنه بسیار پرحرف و با اعتماد بنفس ظاهر شود، اما هنگام مصاحبه بسیار کمرو شود. و یا معمولا افراد در حضور برخی افراد خجالتی و در مقابل دوستان خود اجتماعی میباشند.
6-کمرویی برچسبی است که از سوی دیگران به ما زده میشود. برچسبها نیز فرد را توصیف نمی کنند، آنها تنها فرد را درون دسته و گروه خاصی قرار میدهند. و باید بخاطر سپرد که برچسبها و دسته بندیها خود شخص نمیباشند.
7-کمرویی اهمیت بخشیدن زیاد به نوع تفکر دیگران نسبت به خودمان است.
8-افراد کمرو ممکن است در حضور دیگران مغرور و بی علاقه جلوه کننده، اما آنها تنها احساس دستپاچگی وعصبی بودن میکنند.
9-کمرویی بهای گزافی است که افراد کمرو در سنین مختلف ناچار به پرداخت آن میباشند.
10-کمرویی باعث محدود شدن آزادی و تجلی استعدادهای فرد میشود.
11-طبق پژوهشهای گسترده ، تنها متغیری که همواره موفقیت را میتواند پیش بینی کند: "فصاحت و روانی گفتار" است. افرادی که قادرند توجه دیگران را به خود جلب کرده و نسبت به آن احساس خوبی داشته باشند، درصد موفقیتشان بسیار زیاد است. اما از آنجایی که افراد کمرو از اینکه در کانون توجه دیگران قرار گیرند، بیمناک و گریزانند، لاجرم در زندگی به موفقیت چندانی دست نمی یابند. در فرهنگ جوامع که همه افراد برنده را دوست دارند، کمرویی به مثابه گام نهادن در مسابقه ی دو با کفشهای سربی است.
12-کمرویی به معنی از دست دادن فرصتهای زندگی است.
13-کمرویی زمینه را برای تنهایی فراهم می آورد. پژوهشها نشان داده که تنهایی و انزوا به افول و تنزل قوای روانی و جسمی فرد منجر میشود. افراد کمرو حتی بیش از دیگران دچار مرگ زودرس میشوند.
14-یکی ازعوامل مستعد کننده افراد به پارانویا و بدبینی کمرویی و تنهایی میباشد.
15-کمرویی احتمال گرایش افراد را به مواد مخدر و روانگردان افزایش میدهد.
16-کمرویی باعث میشود مردان بیشتر به زنان روسپی و خیابانی روی آورند، چراکه افراد کمرو از گفتگوهای صمیمی درباره ی مسایل جنسی با شریک خود خجالتزده میشوند. اما در برقراری رابطه ی جنسی با زنان روسپی که هرگونه تمایلات مرد را در ازای دریافت پول برآورده میسازند، از شرمساری و خجالتزدگی خبری نیست.
17-افراد کمرو از کمک خواستن از دیگران اجتناب میکنند. بنابراین ناچارند مشکلاتشان را به تنهایی حل و فصل کنند. به همین خاطر بیشتر به ناراحتی های روانی گرفتار گردیده و زندگی سخت ودشواری را برای خود رقم میزنند.
18-افراد کمرو پیوسته در گذشته و آینده سیر میکنند (افکار و احساسات مرتبط با پیامدهای آینده،و ملامت ها،حسرتها و رنجشهای گذشته) و قادر نیستند از زمان حال خود لذت ببرند.
19-کمرویی در ارتباط مستقیم با استرس و اضطراب میباشد که میتواند سلامت روان و جسم فرد را به مخاطره ی جدی اندازند.
20-پیشرفت تکنولوژی با کاهش تعاملات رودررو به سندرم تنهایی و کمرویی دامن زده است.
21-با آنکه آثار سوء کمرویی بیشتر دامن افراد کمرو را میگیرد، اما اصلاح کمرویی میتواند برای آحاد جامعه سودمند و مطلوب باشد.
22-کمرویی از درونگرایی متمایز است. درونگرایان آگاهانه از موقعیتهای اجتماعی اجتناب می ورزند. چراکه آنان چنین میپندارند که هیچگونه پاداش و بهره ای از حضور دیگران نصیبشان نمیشود.
مردمان