افراد خودشیفته جذاب، فریبنده، دلربا و قدری خشن هستند و گاهی انسانهای شوخ طبع و خوش مشربی جلوه می کنند. این افراد عاشق خودشان هستند و در دریای مجازی عشق به خویشتن غرق شده اند. از این گذشته کارهای عجیب و غریب زیادی هم انجام می دهند: عروس خانمی بود که اجازه نداد دوست همسرش که دارای اضافه وزن بود، ساقدوش او شود زیرا دوست نداشت فرد چاقی در عکس عروسی شان ظاهر شود؛ کارفرماهایی هستند که در جلسه استخدام کارمند با اعتماد کامل به متقاضیان می گویند که شما با کار کردن برای شرکت های دیگر به هیچ کجا نمی رسید؛ مادرانی هم دیده شده اند که آنقدر به خود مطمئن هستند که بدون سوال کردن از فرزندانشان وارد خانه آنها شده و آنجا را بر اساس میل و سلیقه شخصی تغییر دکوراسیون می دهند؛ پسران جوانی که آنقدر احساس خوش تیپی می کنند که هر شب قبل از خواب از خودشان عکس می گیرند تا چهره ی خاطره انگیز خود را جاودانه سازند.

بد نیست اینجا نقل قولی از "تد ترنر" را برایتان بازگو کنیم. وی معتقد است: "اگر من قدری فروتنی داشتم آنوقت تبدیل به انسان کاملی می شدم".

البته انسانهای خود شیفته تنها دارای عزت نفس و بی ادبی بالایی نیستند. خصوصیات اخلاقی آنها رنج وسیعی دارد و می تواند شامل اختلالات شدید بالینی هم باشد. داستان اسطوره ای یونان باستان مقوله ی خود شیفتگی را به روشنی به تصویر می کشد. مرد زیبا و خوش اندامی که نهایتاً کل عمر خود را صرف نگاه کردن به تصویر خود در آب نمود و در همان حال نیز جان باخت. در دنیای واقعی افراد خود شیفته به شدت نیازمند کسب تائید و اعتبار از سوی دیگران هستند. "روی بامیستر" روانشناس اجتماعی و استاد دانشگاه تالاهاسی فلوریدا می گوید: "از نظر این افراد زیاد مهم نیست که مورد دوست داشتن دیگران قرار بگیرند، چیزی که اهمیت دارد این است که تحسین شوند. حتی حاضرند دوست داشته شدن را به خاطر دریافت تایید و تمجید از سوی دیگران قربانی کنند."

علاقه زیادی دارند که مرکز توجه همه چیز و همه کس باشند و همین اعتماد به نفس است که سبب می شود افراد جالب و جذابی جلوه کنند. گرداگرد این افراد را افراد چرب زبان فرا می گیرند و در همه حال مشغول تعریف کردن از آنها هستند و خودشان را به سلاح به تعریف و تمجید تجهیز می کنند تا بتوانند به خوبی با این افراد کنار بیایند. کسی که دارای خودشیفتگی خفیف می باشد می تواند تا حدودی از زندگی خود لذت ببرد. از آنجاییکه احساس خوبی نسبت به خودشان دارند زمانیکه به آنها گفته می شود که باید تحت درمان قرار بگیرند در حقیقت به آنها بر می خورد و بی میلی نشان می دهند و شروع می کنند به غر زدن چراکه از زندگی در دنیای خیالی که برای خود ساخته اند لذت می برند. درصد بسیار زیادی از کسانیکه دچار خودشیفتگی می شوند حداقل برای مدت زمانی هرچند کوتاه در میان مردم به شهرت و محبوبیت می رسند.

اما قسمت جالب داستان آن است که حتی اگر بلا و بدبختی بالای سرشان هم نازل شود، نه احساس پشیمانی به آنها دست می دهد نه گناه. در یک تحقیق علمی از تعدادی خواسته شد در گروههای دو نفری قرار گرفته و کاری را انجام دهند که از اول مشخص بود که احتمال موفقیت آن پایین بوده و شکست می خورند. در پایان کار افراد نرمال سعی می کردند از هم گروهی خود طرفداری کنند و تا حدی مسئولیت اشتباه را به عهده بگیرند، اما افراد خود شیفته به طور کامل خودشان را کنار می کشیدند و همه تقصیرها را به گردن هم گروهی شان می انداختند.

انسانهای خود شیفته اصولاً زندگی شلوغ، پر همهمه، بی نظم، و بهم ریخته ای دارند و افراد کمی هستند که بتوانند آنها را برای مدت زمان زیادی تحمل کنند؛ اما برخورداری از سطوح پایین خود شیفتگی مزایایی را برای اطرافیان در بر دارد. انسانهای خود شیفته ای که بیماری آنها از طریق بالینی قابل تشخیص نمی باشد، افراد بسیار خوشحالی هستند و کمتر از سایرین دچار افسردگی، ناراحتی، و اضطراب می شوند و در کل زندگی خوب و خوشی را دنبال می کنند. به ندرت واکنش های عصبی استرس از خود نشان می دهند و اگر هم چنین حسی در آنها ایجاد شود به سرعت از بین خواهد رفت.

همچنین به نظر می رسد خود شیفتگی خفیف به افراد در بهبودی از تصادف و سوانح دردزای دیگر کمک می کند. احساس بخصوصی در این قبیل افراد وجود دارد که نوعی حالت آسیب ناپذیری به آنها دست می دهد و تصور می کنند که توانایی هایشان آنقدر بالاست که قدرت کنترل و مهار هر اتفاقی که در زندگی برایشان روی می دهد را دارند.

تشخیص خودشیفته ها کار ساده ای نیست چراکه آنها خیلی مرموزتر از آن چیزی هستند که شما تصور می کنید. یک انسان خود شیفته خود را آنقدر مستقل نشان می دهد که شاید هیچ گاه به ذهنتان هم نرسد که از درون تا چه حد آسیب پذیر و نیازمند است.

خودشیفته در اتاق کنفرانس

برخی از شرکت های بزرگ دنیا توسط همین افراد خودشیفته اداره می شوند. "لری الیسون" موسس اراکل در مورد خودش این چنین گفته بود" تفاوت لری الیسون و خدا این است که خدا فکرش را هم نمی کرد که همان لری الیسون باشد". این افراد همچنان در اعتماد به نفس بالا و فرّ و شکوه خاصی که برای خودشان قائل هستند غوطه ور می باشند.

اما خودشیفته های شدید چطور؟ کج خلق هستند، سر هر مسئله ای اوقات تلخی می کنند و قشقرق به راه می اندازند، از دیگران انتظارات نامعقول دارند، خودخواهی زیادی دارند، به هیچ وجه نمی توانند در کارهای گروهی شرکت کنند، و معمولاً پس از حمله های عصبی آنها را در حال گریه کردن در حمام و یا دستشویی پیدا می کنی.

همیشه فرار کردن از دست خودشیفته ها کار آسانی نیست به ویژه زمانیکه با آنها همکار می شوید، اما تکنیک هایی وجود دارد که با استفاده از آنها می توانید با این افراد راحتتر ارتباط برقرار کرده و فضا را برای خود قابل تحمل تر کنید.

1- از او چاپلوسی و تملق کنید. این افراد تشنه تعریف و تمجید هستند و زمانیکه نزد شما می آیند انتظار مواجه شدن با صحنه دیگری جز تحسین و تکریم را ندارند. با این کار فقط به خودتان کمک کرده اید.

2- اجازه دهید تصور کند که خودش مرکز توجه است. اعتماد به نفس آنها هیچ ارتباطی به دنیای واقعی خارجی ندارد و بازده کار آنها نسبت به سایرین به مراتب پایین تر است؛ اما زمانیکه احساس کنند که همه چشم ها بر روی آنها زوم شده سعی می کنند که کار خود را به بهترین نحو ممکن انجام دهند چراکه می خواهند ستاره مجلس شده و بدرخشند.

3- مرزها را معین کنید. این افراد دوست دارند که دیگران به صورت مکرر از آنها تقاضاهای زیادی کنند چرا که از این کار لذت می برند. حتی گاهی برای خود نمایی حاضرند که در طول هفته 70 ساعت هم کار کنند، پس از همان ابتدای کار مرزها را برایشان روشن کنید تا آنها هم بتوانند برنامه ریزی های خاص خود را داشته باشند.

4- آنها را دور نزنید. از آنجایی که به شدت تاثیر پذیر هستند زمانیکه احساس تهدید کنند کاملاً جانور خوی شده و آماده حمله می شوند. زمانیکه ضمیر شخصی آنها مورد تهاجم قرار گیرد، بسیار پرخاشگر، سلطه جو، مهاجم، و متجاوز می شوند و حالت خصمانه به خود می گیرند. در این حالت احساس می کنند به اندازه کافی خاص نیستند و در حد مطلوب مورد احترام قرار نگرفته اند.

5- شوخ طبعی داشته باشید. شما می توانید با به کار گیری این شگرد آنها را جذب خودتان کنید.

وقتی خودشیفته عاشق می شود

هر چند داشتن یک همکار، هم تیمی، و یا فامیل خود شیفته بد است اما بدتر از آن این است که یک فرد خودشیفته عاشقتان شود. چه زن و چه مرد خودشیفته در روابط رمانتیک مانند کوسه خطرناک هستند: اعتماد به نفس و حس جذابیت آنها را خیلی فریبنده جلوه می دهد؛ البته این فقط به ابتدای رابطه محدود می شود. از آنجایی که این افراد به ظاهر خود اهمیت زیادی می دهند تیپی آراسته، به روز، و زیبا دارند. آنها نام معروفترین مارک های دنیا را می دانند و به بهترین شکل در مجالس عمومی خود را نشان می دهند.

در حقیقت در عشق خود بیشتر بازیگر هستند و بازی می کنند و برای رسیدن به قدرت تلاش می کنند و به تقلب و خیانت در رابطه به عنوان راه دیگری برای اثبات قابلیت های فردی شان نگاه می کنند. به دنبال شرکای عشقی هستند که دارای کلاس اجتماعی بالایی باشند.

در ابتدا به همسر خود می گویند که دارای خصوصیاتی است که‌ آنها می پسندند اما پس از مدتی با افراد دیگر نیز رابطه برقرار می کنند و اغلب آنها نمی توانند روابط بلند مدت زیادی داشته باشند. روابط آنها در ابتدا بسیار رضایت بخش و در انتها به هیچ وجه قابل تحمل نیست.

آنها نمی توانند همسران مناسبی باشند، فقط از این حرف می زنند که دیگران تا چه حد از آنها تعریف و تمجید می کنند و اگر چیزی را که میخواهد به او ندهید به راحتی از کوره در می رود. بله او یک خود شیفته است.

متاسفانه افراد خود شیفته به راحتی می توانند هر کسی را فریب دهند و شیفته خود سازند. تصور غلط در این زمینه آن است که تنها افرادی که دارای عزت نفس پایینی هستند با افراد خود شیفته قرار ملاقات می گذارند؛ اما به وفور دیده شده که افراد با عزت نفس متوسط نیز در روابط ناصحیحی با افراد خود شیفته قرار گرفته اند. این افراد دارای شخصیت قاطع و محکمی هستند و خود را به شدت مسئولیت پذیر جلوه می دهند و در جمع می درخشند؛ و گذشته از همه این حرف ها تبحر خاصی در گرفتن تائیدیه و تحسین از سوی عامه مردم را دارند.

تغذیه و مراقبت از خودشیفته

به درستی مشخص نیست که چه اتفاقی می افتد که یک نفر تبدیل به فردی خود شیفته می شود. بنابر توافق اکثریت کارشناسان عوامل وراثتی نقش برجسته ای را در این زمینه بازی می کنند. همچنین والدین افراطی که بیش از اندازه کودکان خود را تشویق می کنند نیز ممکن است در اینده موجبات خودشیفتگی فرزندانشان را فراهم آورند.

آمار و ارقام حاکی از این مطلب است که درصد مردان خودشیفته به مراتب بیشتر از خانم هایی که دچار این اختلال شخصیتی می شوند. البته خصوصیات اخلاقی بارز این افراد که شامل مواردی نظیر خودمحوری، سبقت جویی، و بی علاقگی نسبت به ایجاد صمیمیت است از نظر اجتماعی در مردان قابل قبول تر می باشد و این امکان هم وجود دارد که بنابر این دلیل تعداد خانم های خود شیفته هم زیاد باشد اما دیده نشوند. خانم های خود شیفته ممکن است در جمع دوستان خودشان را نشان دهند. همچنین تحقیقات نشان می دهد که غربی ها در مقایسه با آسیایی ها دارای میزان خود شیفتگی بیشتری هستند.

برای مدت ها تصور بر این بود که اختلالت شخصیتی قابل درمان نیستند. اما همانطور که میتوان آنرا تغذیه کرد همانطور هم میتوان راهی برای درمان آن پیدا کرد. اما افراد خود شیفته در زمره بیمارانی قرار می گیرند که مداوای آنها دشوار است. مشکل اساسی این افراد آن است که احساس می کنند برخی از افراد آنچنان که شایسته شان است با آنها رفتار نمی کنند. اگر تصور کنید که بزرگترین هستید و دیگران هم در مقابل به شما احترام بگذارند، دیگر دلیلی برای تغییر رفتار باقی نمی ماند!

افراد خود شیفته بیشتر به دلیل خلائی که در درون خود احساس می کنند دچار یک چنین اختلال رفتاری می شوند. زندگی خود را بر پایه کذب و دروغ بنا نهاده و با سوالاتی نظیر اینکه معنی زندگی چیست؟ و برای چه باید زندگی کرد؟ مواجه می شوند. افکاری نظیر: "من فوق العاده هستم" به آنها اجازه رشد و پیشرفت نمی دهد و نمی توانند در برابر چالش های زندگی دوام بیاورند.

خود عشق ورزی درونی

شما احساس خوشایندی نسبت به خودتان دارید و این چیز خوبی است. تحقیقات گویای این مطلب هستند که همه انسانها به طور کاملاً خصوصی نزد خودشان تصور می کنند که بهتر از سایرین هستند و احساس می کند که قابل اطمینان تر، باهوش تر، مهربانتر، و سخت کوش تر هستند. اما این احساس در افراد خود شیفته تبدیل به نوعی خود بینی و خودپسندی می شود.

افرادی که از نظر روانی در سلامت کامل به سر می برند، تنها تا حدی انتظار دارند که همه چیز بر وقف مراد آنها باشد. به عنوان مثال اگر در امتحانی نمره خوبی بگیرند، به خودشان تبریک می گویند و اگر هم نمره بدی بگیرند ادعا می کنند که اشکال از سوالات امتحانی بوده. این کاملاً طبیعی است و حتی لازم هم هست. تصور افراد نرمال این است که به هر حال همه افراد دچار اشتباه می شوند اما توانایی های من منحصر بفرد هستند و می توانم همچنان مسیر زندگی را در راه رسیدن به موفقیت دنبال کنم. انسانهای عادی امید خود را از دست نمی دهند و به توانایی های درونی خود اطمینان داشته و با اتکا به همین قابلیت ها مسیر پیشرفت و ترقی را طی می کنند.

مشکل زمانی شروع می شود که خود محوری و خود بینی پای خود را به زندگی افراد باز می کند. یک فرد خود شیفته نمی تواند هیچ چیز اشتباهی را در مورد خود ببیند و معتقد است که او هیچ کار اشتباهی را انجام نمی دهد. از نظر روانشناسی افکار منفی هم می توانند برای افراد مفید باشند و سبب ایجاد تغییرات لازم در زندگی افراد هستند. خود شیفته ها در حقیقت نسبت به اشتباهات خود کر و کور می شوند. بر خلاف اینکه دیگران آنها را تحسین می کنند، به شدت نیازمند دلسوزی و ترحم هستند.

درمان هالیوودی

ما از مشاهده فیلم هایی که در آن یک نفس طغیانگر دستخوش چالش های بیشمار قرار می گیرد، لذت می بریم. زیر سوال بردن بزرگی این افراد اغلب هیجان انگیز است، اما در دنیای واقعی باید بیشتر مراقب باشید. با در نظر گرفتن تکنیک های زیر تا حدودی می توانید حس خودشیفتگی را از خود دور سازید.

-     اتفاقات یک روز مشخص را بارها و بارها در ذهن خود مجسم کرده و آنرا مرور کنید.  با این روش می توانید متوجه نابهنجاری های رفتاری خود را شده و از نظر روحی و احساسی رشد کنید. درست مانند زمانیکه "بیل ماری" در نقش یک هواشناس موفق تجربه نابسامانی زمانی را تجربه می کند و از آن پس از نظر احساسی و روحی به موفقیت های زیادی می رسد.

-     ضربه اصلی را وارد کنید. سعی کنید با هر مشکلی همان موقع برخورد قاطع و مستقیم داشته باشید. درست مانند زمانیکه "هریسون فورد" در نقش یک وکیل دروغگو خائن انجام داد و نهایتاً تبدیل به یک فرد پاک و معصوم شد.

-          با برادر خیالی خود صحبت کنید. یعنی درست همان کاری که " تام کروز" در نقش "چارلی بابیت" در فیلم "مرد باران" انجام داد.

-     خود را در تیررس یک تیر اندازه حرفه ای قرار دهید. کاری که "کالین فرل" در نقش "براش استو شپرد" در فیلم "باجه تلفن" انجام داد. او مرد زن شیفته ای بود که وقتی در معرض گلوله تفنگ قرار گرفت مجبور به بازگو کردن کلیه حقایق در زمینه خیانت های خود شد.

  مردمان

  هاوژین قربانی

  اخبار اجتماعی و حوادث | خانواده، فرزندان، روابط همسران | ویژه دختران و پسران جوان | اطلاعات عمومی و جالب و خواندنی | مهارت‌های ضروری مدیران

  خودشیفتگی | و | روشهای | مقابله | با | آن