شما بیشتر ساعات بیداری، انرژی و زمان ارزشمندتان را برای پول درآوردن صرف می‌کنید. وقت جمع کردن آن نرسیده است؟ وقتش نرسیده که از حاصل و نتیجه تلاشتان بهره ببرید؟ پس دست از تنبیه کردن خودتان بردارید و به خودتان پاداش بدهید!

پولی که انباشته می‌کنید نماد:

شما،

زندگیتان،

کارتان،

ارزشتان،

ارزشی که برای خود قائلید

می‌باشد.

"این فقط پول است"

این حرف کاملاً درست است. همینطور "پول همه چیز نیست". البته اشارات این جملات به ذهن ناخودآگاه این است که کار شما هیچ نیست و این آغاز خودتخریبی است.

هیچ‌کس نمی‌گوید، "فقط 30 سال از زندگیم را برایشان کار کرده‌ام." یا، "فقط 60 ساعت پر از استرس و کار شدید."... "این فقط پول است".

"پول همه چیز نیست."

"پول ریشه همه بدی‌هاست."

سوال 1: چه چیز باعث می‌شود که آدم‌ها جملاتی عجیب مثل "فقط پول" را عنوان کنند؟ کمی گیج‌کننده به نظر می‌رسد.

بعداً به این سوال پاسخ می‌دهیم اما قبل از آن:

بیایید یک معامله بکنیم: شما و من. این تفکر را به خاطر بسپارید: مهمترین چیز در زندگی عشق و محبت بین شما و عزیزانتان است.

قصد ما از این مقاله این است که هرگونه اعتقاد و باور خودتخریب درمورد پول و انباشت کردن آن را از بین برده و یک رواشناسی جدید درمورد پول در ذهنتان ایجاد کنیم. پول چه معنا و مفهومی برای ذهن ناخودآگاه شما دارد. انباشت پول می‌تواند مهمترین موضوعی باشد که با آن سروکار داشته‌اید. در اینجا می‌خواهیم ببینید که پول باید و می‌تواند سمبلی از شما، زندگیتان، ارزشتان و کارتان باشد. بیشتر آدم‌ها این جمله را با عینک بدبینی نگاه می‌کنند. شما هم همینطور؟ درصورتی که این جمله حقیقت باشد، احتمال شکست خوردنتان در روابط، کارتان و بدتر از همه در زندگیتان بیشتر خواهد بود. وقتی حقیقت می‌یابد، در زندگی‌خانوادگی و عشقتان و زندگیتان به طور کل موفق خواهید شد. عجیب به نظر می‌رسد. چرا؟ همه چیز را توضیح می‌دهیم.

یک روانشناسی ناتوانمندساز قوی درمورد پول و معنای آن در جهان وجود دارد. که قصد داریم آن را برایتان توضیح دهیم.

سوال 2: 5 ارزش و نیاز برتر در زندگی چه هستند؟ چه باید باشند؟

به این سوال هم به اختصار پاسخ می‌دهیم. قبل از اینکه به سراغ اصول روانشناختی اصلی در انباشت پول برویم، می‌خواهم سه تجربه در زندگی خود را برای شما مطرح کنم. من به ندرت درمورد این تجربیات حرف می‌زنم. شاید شما هم تجربیات مشابهی داشته باشید. البته امیدوارم اینطور نباشد. اگر موقع خواندن این مطالب گاهی احساس ناراحتی کردید، خیلی خوب است! یک چیز قطعی است، این تجربیات ارزش خیلی زیادی دارند.

تصویر اول. 4 سالم بود که والدینم از هم طلاق گرفتند. پدرم هیچوقت برای بزرگ کردن سه بچه که من بزرگترینشان بودم برای مادرم پول نفرستاد. وقتی مادر سه کودک باشید و هیچ کار و پولی نداشته باشید، با مشکلی بزرگ روبه‌رو هستید. غذا، سرپناه و لباس همه آنها به پول نیاز دارند. چیزهای دیگری هم هستند که در زندگی میخواهید، مثل حمل‌‌ونقل، نیازهای تحصیلی، کادو تولد، عید، کفش و از این قبیل. خیلی زود یاد گرفتم که بدون پول نمی‌توانید هیچ کاری بکنید، بدون اینکه بار سنگینی بر دوش یک نفر دیگر شوید و اینجاست که واقعاً آسیب می بینید.

تصویر دوم. وقتی شش سالم بودم مادرم دوباره ازدواج کرد. بعد از دو سال پدر جدیدم بخاطر نارسایی قلبی به تخت بیماری افتاد. بیمارستان‌ها قادر به نگه داشتن او نبودند زیرا وضعیت او طوری بود که کاری از دستشان برنمی آمد. بخاطر همین او را مرخص کردند و او در تختی در گوشه خانه باقی ماند. پدر جدیدم تا 12 سالگی من زنده ماند. 4 سال تمام ما هیچ درآمدی نداشتیم. نتیجه آن این بود: خانواده ما چند میلیون قرض بالا آورد. حقوقی که مادرم از کارش دریافت می‌کرد هم پاسخگوی آن نبود. 5 کودک، چند میلیون قرض، بدون هیچ دارایی و باید هر ماه پرداخت‌های بدهی‌ها را انجام می‌دادیم. وقتی 12 سالم بود پدر جدیدم مرد. خیلی سریع یاد گرفتم که وقتی تامین مالی نداشته باشی، زندگی هیچ لذتی ندارد.

بدون یک برنامه‌ریزی دقیق و هوشمندانه، زندگی شما بدون پول 100% از بین خواهد رفت. و وقتی این نوع ناتوانی‌ها هم پیش بیاید و شش سال تمام هر روز شاهد مرگ تدریجی یک نفر باشید، آن یکی از والدین مجبور خواهد بود که همه ساعات بیداری را کار کند. بیشتر خانواده‌های تک والد با این مشکل روبه‌رو است. 60 ساعت کار در هفته را تصور کنید، درحالیکه همسرتان در تخت بیماری گوشه خانه افتاده و بچه 12 ساله‌تان باید از هر 5 فرزندتان مراقبت کند. آخر روز چه حالی خواهید داشت؟ بدون پول، زندگی واقعاً عذاب‌آور خواهد بود.

تصویر 3. وقتی 15 سالم بود مادرم دوباره ازدواج کرد. این برای اولین بار در طول زندگیمان بود که ثبات مالی پیدا کردیم. دو سال بعد پدر سومم در یک تصادف تقریباً تمام استخوان‌هایش شکست و دو سال را در ویلچر گذراند. بله درست همان چیزهایی که در تصویر دو مشاهده کردید. و یک درس: بار سنگینی بر دوش افراد خوش‌قلبی خواهید شد که به شما در این شرایط سخت کمک می‌کنند و آنها هم به تدریج خواهند سوخت.

این سه تصویر را برای این مطرح نکردم که شما را دلسرد کنم، می‌خواستم فرایند فکری درمورد انباشت ثروت و آماده شدن از قبل برای این اتفاقات غیرمترقبه زندگی در درون شما آغاز کنیم (آیا می‌دانستید احتمال اینکه دچار یک ناتوانی طولانی‌مدت شوید هفت برابر این است که همین امسال فوت کنید؟)

این تصاویر هر روز و هفته از درون ذهن من می‌گذرند و انگیزه من می‌شود برای آماده کردن خود، هوشیارانه سرمایه‌گذاری کردن و نگهداری و محافظت از دو فرزند کوچکم تا هیچوقت شرایطی مشابه آنچه من در کودکی داشتم را تجربه نکنند. و کمک‌هایی که دیگران در طول زندگی به من کردند باعث شده است که من هم تا پایان عمر به کمک بقیه بروم.

حالا بیایید دوباره جملاتی را که مقاله را با آن شروع کردیم را مرور کنیم:

"فقط پول"

"پول همه‌چیز نیست."

"پول ریشه همه بدی‌هاست."

حالا به این جملات چطور پاسخ می‌دهید؟

"البته درست است که پول همه چیز نیست اما اگر آن را نداشته باشید، هیچ چیز نخواهید داشت."

"سر کی را کلاه می‌گذارید؟"

"احتمالاً شوخی می‌کنید."

"شاید اگر مجبور نباشی چنین چیزی را تجربه کنی، این حرف را می‌زنی."

خوب، حالا بیایید این را به مرحله منطقی بعدی ببریم.

میلیون‌ها کودک در افریقا، هند و خاورمیانه از گرسنگی می‌میرند، کشورهایی که بسیار ثروتمند هستند اما به مردم خود چیزی نمی‌دهند. خیلی از روزها هیچ غذایی برای خوردن ندارند، آب کمی برای نوشیدن دارند و هر دقیقه از هر روز کودکان زیادی جان خود را از دست می‌دهند.

اگر این کودکان پول داشتند، می‌توانستند غذا بخورند. می‌توانستند زندگی کنند. اما نداشتند و عمرشان خیلی زود پایان گرفت. به همین سادگی.

"فقط پول"

"پول همه چیز نیست."

"پول ریشه همه بدی‌هاست."

این کودکان می‌توانستند زنده بمانند، رشد کنند و سالم و خوشبخت باشند، اگر فقط یک چیز داشتند: پولی که با آن به شهر بروند و برای خود غذا، آب و دارو تهیه کنند. اما نداشتند و هیچ کاری نمی‌توانید برای آن بکنید. می‌دانید چرا؟ چون خود شما هم پول کافی ندارید، به همین سادگی. اگر به اندازه بیل گیتس پول داشتید، می‌توانستید 5/1 میلیارد دلار آن را هر سال خرج این بچه‌ها کنید و صدها هزار زندگی را نجات دهید، زندگی‌های واقعی، آدم‌های واقعی.

حالا بگذارید این موضوع را به شما و خانواده‌تان برگردانیم. اگر نتوانید خانواده‌تان را برای طولانی‌مدت ثبات دهید، نمی‌توانید هیچ کاری برای تاثیر گذاشتن در کل دنیا بکنید. پس عکس آن کودک زیبا که در دقایقی خواهد مرد را کنار بگذارید. برای زندگی خودتان برنامه بریزید و به آن رسیدگی کنید تا توانایی تغییر دادن دنیا را پیدا کنید.

"فقط پول"

"پول همه چیز نیست."

"پول ریشه همه بدی‌هاست."

پس‌انداز پول تنها راهی است که می‌توانید از خودتان و عزیزانتان محافظت کنید. همین. اصلاً موضوع پیچیده‌ای نیست.

شما حق دارید برای خودتان پول پس‌انداز کنید تا تضمین کنید که خانواده‌تان در امنیت خواهند بود و فرصت شاد و خوشبخت زیستن را پیدا می‌کنند. شما این حق و این امتیاز را دارید.

خودتان را درگیر ایدئولوژی‌ها، باورها و اعتقادات پوچ نکنید.

می‌خواهم روانشناسی برای شکستن باورهایتان ارائه کنم. افراد اینطور برای فکر کردن برنامه‌ریزی شده‌اند و برایتان تضمین می‌کنم، می‌خواهم تک‌تک این باورها را در شما از بین ببرم تا خودتان را برای آنچه که می‌توانید باشید، کارهایی که می‌توانید بکنید و مهمتر از همه اینکه چطور می‌توانید به طریقی معقول به زندگی دیگران کمک کنید، محدود نکنید.

** از همین امروز شروع کنید. 15 سال پیش من برای خودم قانونی درست کردم. اگر می‌توانستم هزینه‌ای را کسر کنم، احتمالاً هزینه‌ای بوده که صرف آن اشتباه بوده است. تحصیلات، کتاب‌ها، سرمایه‌گذاری‌ها، خانه و بعد هر چیزی که بتواند برای تا پایان عمر شما فایده‌بخش باشد، به جای چیزی که فقط برای سه ساعت آینده به شما احساس خوبی می‌دهد. هزینه‌هایتان را طوری طراحی کنید که شما را تا پایان عمر شاد کند نه فقط برای چند دقیقه آینده.

** کمتر از یک نفر از هر 4 نفر فرد بزرگسال، بعد ازپایان دبیرستان یک کتاب می‌خواند. و مطالعه، یادگرفتن و بیشتر شکل‌های تحصیل و آموزش خود به سطح درآمد و پس‌انداز پول شما بستگی دارد. ما در اجتماعی زندگی می‌کنیم که همه فرصت یادگیری را در اختیار دارند تا تغییری در دنیا ایجاد کنند، تا تاثیرگذار باشند اما اکثر ما اینکار را نمی‌کنیم چون برای یاد گرفتن طریقه آن وقت نمی‌گذاریم. برای خواندن کتابی درمورد بِن فرنکلین یا انفجارات سرمایه‌گذاری سام واتسون، رهبری آبراهام لینکلن، توازن عشق و احساس دالای لاما وقت نمی‌گذاریم. وقت کافی برای مطالعه وجود ندارد چون آنقدر خودمان را مشغول کارهای دیگر کرده‌ایم که تصور می‌کنیم وقتی برای خواندن نداریم. مطمئن باشید که مطالعه زندگی بزرگان زندگی شما را تغییر خواهد داد. عاقلانه انتخاب کنید...اما انتخاب کنید.

** "فقط پول."

برای پاسخ آن آماده‌اید؟ پاسخ این است.

خیر.

اشتباه است.

اینطور نیست.

هیچوقت این فکر احمقانه را قبول نکنید یا به زبان نیاورید. شما 30، 40، 50 یا 60 ساعت در هفته کار می‌کنید! خیلی‌خیلی سخت کار می‌کنید. با این همه کار نمی‌توانید وقت زیادی را با خانواده‌تان بگذرانید. نمی‌توانید نیازهای آنهایی که دوستتان را دارند برآورده کنید. خسته و کوفته به خانه می‌آیید و فیش حقوقتان را داده‌اند. حالا خوب به این گوش کنید و چند پاراگراف بعدی را همیشه به یاد داشته باشید.

آدم‌هایی هستند با هوشی نرمال که واقعاً باور دارند فیش حقوق چیزی است که به آنها "داده‌اند" نه چیزی که خودشان آن را "کسب کرده‌اند". وقتی چیزی را کسب می‌کنید می‌خواهید آن را نگه دارید و عاقلانه آن را سرمایه‌گذاری کنید. اما وقتی چیزی را به شما می‌دهند، ارزش کمتری برایتان خواهد داشت.

این چیزی است که هیچوقت به آن فکر نکرده‌اید:

وقتی چک حقوقتان را دریافت می‌کنید، آن فقط یک تکه کاغد کوچک است. تکه کاغذی بی‌ارزش. چرا آن را گرفته‌اید؟ برای 50 ساعت کار پر از استرس! 50 ساعت تعهد کامل به کار. 50 ساعت حل مشکل، فروش، درمان یا هر چیز دیگری که کارتان است. و آن تکه کاغذ "فقط پول است." اما آنچه که برای دریافت آن انجام داده‌اید اینطور نیست. شما سخت کار کرده‌اید! پول چیزی است که در ازای کار سخت دریافت می‌کنید. این کار، کار سخت و باارزشی است و شما فردی ارزشمند هستید. کارتان چیزی که است با زندگیتان می‌کنید و این یعنی همان اعتماد به‌ نفس شما!

وقتی پول دریافت می‌کنید، آن را به صورت علت/معلولی دریافت می‌کنید.

کار سخت/کار هوشمندانه = پول

250 سال پیش یک نفر بزی به شما داد، شما به او ذرت دادید، آنها به آن مرد یک گاو دادند، و آن مرد به ساختن خانه آن دیگری کمک کرد. نمی‌توانید در قرن بیست و یکم هم همینطور زندگی کنید. در جامعه امروزی به ازای آن 50 ساعت زندگی که به کسی دادید، یک تکه کاغذ یا سپرده مستقیم دریافت می‌کنید. در بهترین وضعیت که عاشق کارتان باشید: کارتان زندگیتان و پولتان و ارزشتان است.

از این گذشته، این تکه کاغذهای کوچک نماد هستند. نماد ارزشی که برای فردی دیگر خلق کرده‌اید. وقتی آن فرد شما را طوری ببیند که ارزش زیادی خلق کرده‌اید، پول زیادی دریافت خواهید کرد. پولی که همه آن متعلق به خود شماست.

شما بخش عظیمی از زندگیتان را برای به دست آوردن آن پول صرف می‌کنید.

پولی که کسب می کنید نماد...

شما،

زندگیتان،

کارتان،

و ارزشتان است.

هیچ‌کس نمی‌گوید، "فقط 30 سال از زندگیم بود که برای آنها کار کردم." یا "60 ساعت پر از استرس و کار شدید بود."

اما برنامه منفی این است که این " فقط پول است."

و "فقط پول" دقیقاً همان چیزی است که برای انباشته کردن آن کار می‌کنید. اما نوارهایی ضبط شده از کسانیکه درست ماجرا را نمی‌دانستند در مغزتان است. آنها نمی‌دانستند که پول مهم نیست. بی‌ارزش می‌شود و شما بی‌ارزش می‌شوید.

فکر می‌کنید ذهن ناخودآگاهتان متوجه موضوع نشده است؟ خیلی وقت پیش متوجه شده است، به همین خاطر است که گهگاه احساس بی‌ارزشی می‌کنید.

مطمئناً پول همه چیز نیست اما مترادف زندگی کاری شماست. زندگی شما ارزش سرمایه‌گذاری، رشد، پیشرفت و توسعه را دارد. به خودتان قول بدهید که پولی که درمی‌آورید را با پس‌انداز کردن استفاده می‌کنید. نهایتاً خواهید دید که در قبال پول آنچه که دوست دارید را انجام می‌دهید وقتی این اتفاق بیفتد سریعتر از آنچه که بتوانید باور کنید، پول به دست خواهید آورد.

  مردمان

  هاوژین قربانی

  روانشناسی | انباشت | ثروت