استرس واژه ای است که همه ما با آن آشنا بوده و تجربه اش کرده ایم. سطح تاثیرگذاری این عامل بر افراد مختلف یکسان نمی باشد اما می تواند بر میزان بهره وری، نحوه روابط در محل کار و سلامت عمومی افراد تاثیر چشمگیری داشته باشد. حتی در برخی موارد این عامل می تواند به نتایج منفی و تاسف باری منجر شود.
افرادی که شغل خود را از دست داده و یا متعهد به انجام کارهایی بیش از توانایی هایشان شده اند، به شدت تحت تاثیر استرس قرار می گیرند. اما با توجه به بررسی عامل استرس در سطح فردی و گروهی، پیشگری از نتایج منفی آن امکان پذیر است. کارول اسپیرز در کتاب خود به نام "به استرس نشان دهید که رئیس چه کسی است" بر این نکته مهم اشاره دارد که همواره امکان غلبه بر استرس وجود دارد.
به اعتقاد وی این طرز فکر و باور رایج که استرس می تواند به عنوان عاملی خوب و سودمند برای افراد مختلف محسوب شود، نه تنها اشتباه است بلکه در بلند مدت بسیار مضر است. در حالی که فشار روانی مشخص و معین می تواند باعث ایجاد انگیزه شده و نتایج مثبتی را در پی داشته باشد اما استرس به هیچ وجه نمی تواند چنین نقشی را ایفا کند.
اسپیرز استرس را همانند هشدار و یا چراغ قرمزی برای افراد تعریف کرده که تحت شرایط خاصی ایجاد می شود. در مقابل ماهیت مدیریت استرس بر این مساله استوار است که بدانیم در چه زمانی و چگونه با این شرایط مقابله کنیم. بدون شک مشکلات زمانی آغاز می شوند که فشار روانی وارد بر فرد خارج از کنترل و تحمل وی به نظر می رسند.
در این قبیل شرایط ما خود را فاقد منابع و توانایی های لازم برای مبارزه با فشارهای وارده می دانیم و از این رو احساس ضعف می کنیم. فردی که دچار استرس می شود علائم و نشانه های مشخصی را نشان می دهد که از آن جمله می توان به تحریک پذیری، خشم، اضطراب و تغییر رفتار اشاره کرد اما متاسفانه در بیشتر موارد این نشانه ها نادیده گرفته می شوند.
استرس کاری عمدتا در قالب غیبت های مکرر، کاهش بهره وری، زمان بدنی ضعیف، کاهش تولید و خلاقیت، خشم، عملکرد ضعیف، روحیه کم و مواردی از این دست خود را نشان می دهد. این عاملی است که در تمامی سنین، گروه ها و جنسیت بدون هیچ گونه استثنایی قابل مشاهده است. پروژه های بلند و کوتاه مدت کاری هر کدام عوامل استرس زای مختص به خود را دارند. مسلما ناامنی شغلی و کار بیش از حد کارکنان تاثیر خود را بر عملکرد و خلاقیت آنها نشان می دهد.
استرس در زمان مشکلات مالی افزایش یافته و این شرایط در زمان بحران و رکود اقتصادی وخیم تر می شود. از این رو در هر مکان و شرایطی که نشانه های ترس و مشکل وجود داشته باشد سطح استرس نیز افزایش پیدا می کند.
به عنوان مثال رکود حاصل شده در بخش املاک و مستغلات برخی از کشورهای جهان شرایط سخت و ضررهای مالی سنگینی را برای هزاران نفر به همراه داشته است. این مساله می تواند استرس را به یک بیماری مزمن برای این افراد مبدل سازد زیرا گزینه ای برای بهتر کردن شرایط و در اختیار گرفتن کنترل امور مالی برای آنها وجود ندارد.
اما برای مقابله و کنترل این شرایط چه راهکارهایی را می توان به کار گرفت؟ در درجه اول افراد باید مسئولیت فعالیت های خود را بر عهده بگیرند. زمانی که در حال رانندگی هستید و با علائم هشدار دهنده مواجه می شوید، خودرو خود را برای بررسی به تعمیرگاه می برید. آیا تا به حال اقدامی مشابه را برای خودتان انجام داده اید؟ در صورتی که استرس فرد به مرحله ای برسد که دیگر قادر به کنترل آن نباشد باید از حمایت و مشاوره افراد متخصص بهره گیرد.
برخی اوقات شرایط کاری پر استرس غیر قابل اجتناب هستند اما در بیشتر مواقع می توان وقوع نتایج پیش بینی شده و نشده را مدیریت کرد و نحوه مقابله با فشارهای روانی را به کارکنان آموزش داد. فرهنگ مدیریت فعال می تواند از تاثیرات مخرب استرس بوسیله ارزیابی خطر، بهبود ارتباطات، بررسی عملکرد، آموزش و تمرین های مدیریت استرس جلوگیری کند.
در این میان مدیران نقش مهمی در شناسایی و رسیدگی به عامل استرس کاری دارند. آنها باید شناخت کاملی از خصوصیات کارمندان خود داشته و اطمینان حاصل کنند که احساس آنها از حضور در این محیط همراه با رضایت است. در صورت انجام دقیق این امور، مدیران وفاداری و تعهد کارمندان خود به کار را مشاهده خواهند کرد.
کارستان