تصورکنید که یک روز تلفنتان زنگ بزند و صدایی هیجانزده شما را باخبر کند که در یک قرعهکشی دهملیون دلار بردهاید. چه احساسی خواهید داشت؟ و فکر میکنید تا چه مدت این احساس شما دوام خواهد؟
مراقب آرزوهایتان باشید
۱۳۹۳/۰۱/۲۰ ۱۲:۴۴:۳۲ | ۴۹۳ بازدید | حق دسترسی: همه
یک سناریوی دیگر. دوباره تلفن زنگ میزند. این بار [صدایی غمزده در حالی که تلاش میکند با شما همدردی کند] خبر بد درگذشت یک دوست را به شما میدهد. اینبار چه حسی خواهید داشت؟ و برای چه مدت این احساس با شما خواهدبود؟
در یکی از بخشهای آتی، به دقت ناامیدکننده پیشبینیها در موضوعات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی خواهیم پرداخت و نتیجه خواهیمگرفت که خبرگان خودخوانده در این حوزهها چیزی بیشتر از دستگاه تولید پیشبینی تصادفی و شانسی نیستند. اما قبل از اینکه سراغ آنها برویم بد نیست خودمان را هم محکی بزنیم و ببینیم چقدر در پیشبینی احساسات خودمان موفق هستیم؟ آیا تخصص کافی در مورد شناخت خودمان داریم؟ آیا بردن یک قرعهکشی کلان برای سالهای متمادی ما را خوشحالترین انسان روی زمین خواهد کرد؟ پاسخ دَن گیلبرت1، متخصص روانشناسی دانشگاه هاروارد به این سوال آخر، منفی است. او کسانی را که برنده قرعهکشی شدهاند مورد بررسی قرار داده و دریافتهاست که شعف حاصل از برندهشدن پس از چندماه فروکش خواهد کرد. در نتیجه بعد از دریافت چکی با صفرهای بیشمار، شما همانقدر خوشحال خواهید بود که از قبل بودهاید. او پدیده ناتوانی ما را در پیشبینی درست احساساتمان «پیشبینی احساسی»2 نامگذاری کردهاست.
یکی از دوستانم که مدیر اجرایی در یک بانک است و عجله زایدالوصفی در خرج کردن درآمد خیرهکنندهاش دارد، تصمیم گرفت که برای خودش خانهای خارج از شهر بسازد. این رویای او در قالب ویلایی با ده اتاق، استخر، با چشماندازی زیبا از دریاچه و کوهستان، که هر کسی در آرزوی آن است، تحقق یافت. برای چند هفتهای خندان و مشعوف بود. خیلی زود این شادمانی فروکش کرد و شش ماه بعد او ناخشنودتر از هر وقت دیگری بود. چه اتفاقی افتاده بود؟ تا جایی که میدانم، بعد از چندماه تاثیر شادمانی نیست شدهبود و دیگر بهنظر نمیرسید آن ویلا رویای دوستم باشد.
«از کار که به خانه بر میگردم و در را که باز میکنم... هیچ چیز خاصی نیست. همان احساسی را نسبت به این ویلای ده اتاقه دارم که به آپارتمان یکاتاقه دوران دانشجویی داشتم.» برای او شرایط کمی بدتر هم شدهاست، حالا او باید روزی یک ساعت در مسیر رفت باشد و یک ساعت در مسیر برگشت.
شاید این موضوع طبیعی و قابل تحمل بهنظر برسد، اما تحقیقات نشان دادهاند که رفتوآمد با ماشین از منابع ناخشنودی و اضطراب هستند و افراد بهندرت با آن کنار میآیند و به آن عادت میکنند. بهعبارتی اگر افراد به این رفتوبرگشتها حس نزدیکی درونی پیدا نکنند، روزی دوبار عذاب خواهندکشید.
به هر تقدیر نتیجه اخلاقی این داستان این است که ویلای رویایی دوست من در نهایت خشنودی و رضایت او را کمتر هم کرد.
غیر از برندگان قرعهکشی، سایر افرادی هم که به موفقیتهایی دست پیدا میکنند، وضعیت بهتری ندارند. وضعیت رضایت و خوشحالی کسانی که کار خود را تغییر میدهند یا در کارشان ارتقا پیدا میکنند تنها سه ماه بعد به حالت اولیه باز میگردد. همین موضوع در مورد کسانی که آخرین پورشهشان را خریداری کردهاند نیز صدق میکند. واژه علمی این موضوع hedonic treadmill است. بهسختی کار میکنیم، پیشرفت میکنیم و استطاعت مالی خرید چیزهای بیشتر و بهتری را داریم و با این وجود این موضوع خوشحالمان نمیکند. (و باز سختتر کار میکنیم و پیشرفت بیشتری میکنیم و...)
حالا ببینیم وقایع ناخوشایند چطور بر ما تاثیر میگذارند. شما بگویید یک چیزی مثل ضایعه نخاعی یا مرگ یک دوست. در این دست اتفاقات هم ما مدت و شدت احساسات آیندهمان را خیلی بیشتر از آنچه خواهد بود، تصور میکنیم. مثلا وقتی به رابطهمان با طرف مقابلمان خاتمه میدهیم شاید به نظرمان بیاید که زندگی دیگر هیچ وقت مثل قبل نخواهد شد، اما چیزی در حدود سه چهار ماه بعد همه چیز تغییر می کند.
بهنظر خوب بود اگر میفهمیدیم آیا یک ماشین نو یا رابطهای جدید حالمان را خوب خواهد کرد؟ شاید تا حدودی بتوان به این پاسخ رسید.
این توصیههای علمی را برای تصمیمگیریهای هوشمندانهتر و بهتر بپذیرید:
(1) از مسائل منفی مثل مسیر رفتوبرگشت طولانی، صداهای ناهنجار، یا اضطراب مزمن که نمیتوانید با آنها کنار بیایید، بر حذر باشید.
(2) انتظارتان از چیزهای مادی مثل ماشین و خانه و ویلا و بردن در قرعهکشی و پاداش و جایزه این باشد که مدت کوتاهی رضایتخاطر و شادمانی شما را افزایش دهند.
(3) تا جای ممکن دستیابی به وقت آزاد و استقلال بیشتر را در اهداف خود بگنجانید؛ چرا که عموما تاثیر ماندگار و مثبت بر شادمانی و رضایتتان نتیجه کارهایی است که فعالانه انجامشان دادهاید. کارهایی را که به آن باور و اعتقاد دارید دنبال کنید، حتی در شرایطی که سهمی از درآمدتان قربانی چنین موضوعی شود.برای دوستیهایتان مایه بگذارید. موقعیتهای حرفهای موجب خوشحالی ماندگار در اغلب افراد هستند، البته به شرطی که باعث نشود ارتباطات دیگر شما را تحتالشعاع قرار دهند. بهعبارت دیگر حتی اگر به مدیرعاملی هم ارتقا پیدا کنید، اما مجبور باشید که فقط با بقیه مدیرعاملها دوستی کنید، سرمستیتان به باد خواهدرفت.