امیر احساس میکرد که همیشه فقط مشغول درس خواندن بود. وقتی دوستانش برای فوتبال بازی کردن بیرون میرفتند، او باید از مدرسه مستقیم به خانه میآمد تا به اتاقش برود و همان درسها را دوباره و دوباره بخواند. اما هرچقدر هم که سخت درس میخواند، نمیتوانست درسها را به خاطر بسپرد و نمره هایش همیشه پایین بود. بااینحال دوستش سام که به نظر میرسید هیچوقت درس نمیخواند همیشه بهترین نمره ها را میگرفت. عادلانه به نظر نمی آمد.
چون امیر خیلی خسته شده بود، پدر و معلمهایش از یک روانشناس وقت گرفتند. روانشناس تشخیص داد که امیر یک ناتوانی یادگیری دارد. بااینکه امیر از اینکه فهمیده بود مشکل کار کجاست خیالش راحت شده بود اما نگران هم بود. اصلاً از آن کلمه "ناتوانی" خوشش نمی آمد و نگران بود که برای آینده اش چه پیش میآید. آیا میتوانست به دانشگاه برود و آنطور که دوست داشت مهندس شود؟
ناتوانی های یادگیری چیستند؟
برای کسی که تشخیص داده میشود ناتوانی یادگیری دارد، اول ممکن است وحشت آور باشد. اما ناتوانی یادگیری هیچ ارتباطی با هوش آن فرد ندارد و از آن گذشته، افراد موفقی مثل والت دیزنی، الکساندر گراهام بل و وینستون چرچیل همه ناتوانی یادگیری داشتند.
ناتوانیهای یادگیری مشکلاتی هستند که بر توانایی مغز فرد برای دریافت، پردازش، تحلیل و ذخیرهسازی اطلاعات اثر میگذارد. این مشکلات میتواند یادگرفتن سریع مثل افراد عادی را دشوار کند. ناتوانی های یادگیری انواع مختلفی دارند. بیشتر دانشآموزانی که ناتوانی یادگیری دارند، بیشتر از یک نوع ناتوانی یادگیری دارند. برخی از انواع ناتوانیهای یادگیری در توانایی فرد برای تمرکز کردن اخلال ایجاد میکنند و باعث میشوند که فکر فرد منحرف شود. ناتوانیهای یادگیری دیگر خواندن، نوشتن، تلفظ کردن یا حل مسائل ریاضی را برای فرد دشوار میکند.
راهی که مغز ما اطلاعات را پردازش میکند بسیار پیچیده است—جای تعجب نیست که بعضی اوقات همه چیز اینقدر درهم و برهم میشود. یک عمل ساده نگاه کردن به یک تصویر را در نظر بگیرید، مغز ما نه تنها باید خطوط را به شکل تصویر شکل دهد، بلکه باید تشخیص دهد این تصویر چه مفهومی دارد، آن را به واقعیات دیگر که در ذهن ذخیره است مرتبط کند و بعد این اطلاعات جدید را ذخیره کند. درمورد گفتار هم وضع به همین منوال است—باید لغات را تشخیص دهیم، مفهوم آن را درک کرده و اهمیت آن واژه را درمورد خودمان بفمیم. بسیاری از این فعالیتها در بخش های مختلف مغز صورت میگیرد و به مغزمان بستگی دارد که چطور اینها را به هم وصل کند.
نشانه های ناتوانیهای یادگیری
با نگاه کردن نمیتوان گفت که فردی ناتوانی یادگیری دارد و این باعث میشود که تشخیص این مشکل دشوار باشد. ناتوانی های یادگیری معمولاً اول وقتی فرد مشکل حرف زدن، خواندن، نوشتن، حل کردن یک مسئله ریاضی، صحبت کردن با یکی از والدین یا توجه کردن در کلاس درس را داشته باشد، مشخص میشود. ناتوانی یادگیری بعضی از بچهها در دوران دبستان وقتی والدین یا معلم متوجه میشود که کودک نمیتوانید راهنماییهای یک بازی را دنبال کند یا از انجام کارهایی که باید به سادگی قادر به انجام آن باشد ناتوان است، تشخیص داده میشود. اما بچه های دیگر راه های پیچیده ای برای پوشاندن مشکلات یادگیریشان به کار میبندند به همین دلیل این ناتوانیها تا نوجوانی که کار مدرسه و زندگی پیچیدهتر می شود، مشخص نمیشود.
بیشتر ناتوانیهای یادگیری جزء یکی از این دو دسته هستند: کلامی و غیرکلامی.
کسانیکه ناتوانی یادگیری کلامی دارند با کلمات، چه گفتاری و چه نوشتاری مشکل دارند. متداولترین نوع ناتوانی یادگیری کلامی، خوانش پریشی است که باعث میشود افراد در تشخیص و پردازش حروف و صداهای مربوط به آنها مشکل داشته باشند. به همین دلیل، بچههای مبتلا به خوانش پریشی در خواندن و نوشتن تکالیف مدرسه خود دچار مشکل میشوند.
بعضی از کسانیکه دچار ناتوانی یادگیری کلامی هستند ممکن است بتوانند خیلی خوب بخوانند و بنویسند اما با سایر جنبه های زبان مشکل داشته باشند. مثلاً ممکن است قادر باشند یک جمله یا پاراگراف را بهخوبی بخوانند اما نتوانند کلمات را به هم ربط داده و مفهوم آنها را متوجه شوند. و بعضی افراد با عمل نوشتن مشکل دارند زیراکه مغزشان برای کنترل چیزهای زیادی که وارد آن میشود مشکل دارد—از تکان دادن دست هایشان برای شکل دادن به حروف تا به خاطر سپردن قوانین گرامری صحیح مربوط به نوشتن یک جمله.
افراد مبتلا به ناتوانی یادگیری غیرکلامی برای پردازش آنچه میبینند مشکل دارند. آنها برای درک مفهوم جزئیات تصویری مثل اعداد روی تخته سیاه مشکل دارند. مثلاً کسی که دچار ناتوانی یادگیری غیرکلامی است، ممکن است علامت بعلاوه را با منها اشتباه بگیرد. برخی مفاهیم انتزاعی مثل تقسیم برای این افراد دشوار است.
یک مشکل رفتاری به نام اختلال بیش فعالی معمولاً با ناتوانی های یادگیری همراه است زیرا افراد مبتلا به این اختلال قادر نیستند برای یادگرفتن و درس خواندن به اندازه کافی تمرکز کنند. همچنین ممکن است شدیداً فعال بوده و برای کنترل تکانههای عصبیشان مشکل داشته باشند.
علت های ناتوانیهای یادگیری
هیچکس دقیقاً نمیداند که چه چیز موجب بروز ناتوانی یادگیری می شود. اما محققان تئوری هایی درمورد دلیل ایجاد این مشکلات دارند. این تئوریها عبارتند از:
تاثیرات ژنتیکی. متخصصین متوجه شده اند که ناتوانیهای یادگیری معمولاً به صورت ارثی در خانواده منتقل میشود و تصور میکنند که وراثت نقشی در این زمینه داشته باشد. اما محققان هنوز درمورد اینکه ناتوانیهای یادگیری ژنتیکی هستند یا به این دلیل در خانواده منتقل می شود که کودکان از والدین خود الگوبرداری میکنند، بحث دارند.
رشد مغز. بعضی متخصصین تصور میکنند که ناتوانی های یادگیری را میتوان با رشد مغز، هم قبل و هم بعد از تولد مرتبط دانست. به همین دلیل، مشکلاتی مثل وزن کم در زمان تولد، کمبود اکسیژن یا تولد زود هنگام میتواند با ناتوانی های یادگیری در ارتباط باشد. بچههای کم سن که دچار صدمات ناحیه سر میشوند نیز در خطر ایجاد ناتوانیهای یادگیری قرار دارند.
تاثیرات محیطی. نوزادان و بچههای کوچک در معرض سموم محیطی قرار دارند. به طور مثال، ممکن است شنیده باشید که چطور سرب (که در بعضی خانههای قدیمی وجود دارد) میتواند گاهی اوقات با ناتوانیهای یادگیری در ارتباط باشد. تغذیه ضعیف در سنین ابتدایی زندگی هم میتواند موجب ناتوانیهای یادگیری در سنین آتی شود.
از کجا بفهمیم ناتوانی یادگیری داریم؟
فقط به این دلیل که برای درس خواندن برای یک امتحام مشکل دارید به این معنی نیست که دچار ناتوانی یادگیری هستید. درس خواندن سبک های مختلفی دارد. مثلاً بعضیها با انجام دادن و تمرین کردن یاد میگیرند. بعضی دیگر با گوش دادن (مثلاً در کلاس)، و بعضی ترجیح میدهند بخوانند. بعضیها طبیعتاً کندتر از بقیه میخوانند یا میشوند اما بااینحال عمکرد درسیشان خوب است. گاهیاوقات، چیزی که ممکن است ناتوانی یادگیری به نظر برسد فقط یک تاخیر در رشد است؛ فرد بالاخره به همسن و سالان خود میرسد.
اما خیلیها که دچار ناتوانی یادگیری هستند مدت زمان طولانی قبل از اینکه کسی بفهمد این مشکل را دارند برای یاد گرفتن مشکل دارند. برای اکثر افراد در سنین نوجوانی، اولین نشانه بیشتر ناتوانیهای یادگیری زمانی اتفاق میافتد که متوجه میشوند دیگران قادر به درک رابطه مقدار زمانی که برای خواندن یک درس تلاش کردهاند و نتیجهای که گرفتهاند نیستند. یا فقط میتواند یک احساس ساده از این باشد که فرد حس میکند چیزی مشکل دارد. اگر نگران هستید، حتماً با والدین یا معلمینتان موضوع را مطرح کنید.
اولین قدم برای تشخیص یک ناتوانی یادگیری، سنجش مشکلات بینایی و شنوایی است. سپس فرد با یک روانشناس یا متخصص یادگیری که از آزمایشات و تست های مختلف برای کمک به تشخیص ناتوانی یادگیری استفاده میکند، مشورت خواهد کرد. معمولاً اینها برای تعیین تواناییها و ضعفهای یادگیری فرد و تشخیص ناتوانیهای یادگیری وی کافی است.
کنار آمدن با ناتوانی یادگیری
با اینکه تشخیص ناتوانی یادگیری میتواند ناراحتکننده باشد اما معمولاً اولین قدم برای حل یک مشکل است. وقتی متخصصی تشخیص داد که فردی به یک مشکل یادگیری خاص مبتلا است، فرد میتواند از استراتژیهای خاص استفاده کرده یا داروهایی را برای کمک به کنار آمدن با این ناتوانی مصرف کند. و قدم برداشتن برای کنترل این ناتوانیها معمولاً میتواند اعتماد به نفس فرد را دوباره برگرداند.
بعضی دانشآموزان که ناتوانی یادگیری برای آنها تشخیص داده شده است، ساعاتی را در هفته با یک معلم یا مربی خاص کار میکنند تا برخی مهارتهای خاص درسی، نت برداری یا تکنیکهای سازماندهی کردن اطلاعات را برای کمک به جبران ناتوانی یادگیریشان، آموزش ببینند. اگر تشخیص داده شده که شما دچار ناتوانی یادگیری هستید، برای درسهایی که برایتان سختتر است باید کمک بگیرید. مدرسه ممکن است کلاس خاصی با معلمی که برای کمک به چنین شاگردانی مهارت دارد، برایتان برگزار کند.
معمولاً برای بچههایی که مشکل بیش فعالی دارند دارو تجویز میشود. داروهای زیادی امروز در بازار وجود دارد که به بالا بردن قدرت تمرکز و توجه این بچهها و کنترل تکانه های عصبیشان، کمک میکند.
ناتوانی یادگیری هیچ درمان قطعی ندارد و با بالا رفتن سن از بین نمیرود. اما هیچوقت برای کمک گرفتن دیر نیست. بیشتر افراد که دچار ناتوانی یادگیری هستند یاد میگیرند خود را با تفاوتهای یادگیری که دارند وفق دهند و راهکارهایی را یاد میگیرند که به آنها کمک میکند به اهداف و آرزوهایشان دست یابند.
مردمان