هلن فیشر/ ترجمه: دکتر بهاره دادرس
من در این مقاله سعی میکنم برخی از قدرتهای طبیعی نهفته در وجود زنان را در حوزه مدیریت آشکار کنم.
در حال حاضر بسیاری از کارخانهها ترجیح میدهند در حوزه مدیریتی خویش هم از مردان و هم از زنان استفاده کنند تا اینکه بتوانند از ویژگیهای فردی، تفکری، احساسی، انگیزشی، ارزشی تفاوتهای دوران کودکی و محیطهای فرهنگی متفاوت هر دو جنس بهرهمند شوند.
با این وجود دلایل و مدارک علمی زیادی نشان میدهد که در برخی موارد احترام و تساوی بین دو جنس در خیلی فضاها حالت سلیقهای به خود گرفته است.
تعجبی هم ندارد. برای میلیونها سال زنان و مردان کارهایی متفاوت از یکدیگر انجام میدادند. کارهایی که بالطبع، مهارتهای متفاوتی را نیز طلب میکرد.
به عنوان یک انتخاب طبیعی تصور میشد که زنان توان کاری کمتری دارند و مدتها تصور غالب این بود که قدرت ذهنی زنان کمتر از مردان است.
باید بدانید که هیچ دو انسانی شبیه هم نیستند. فشارهای فرهنگی بیشماری بر اینکه زنان و مردان چگونه تفکر و عمل میکنند تاثیر دارند. هر کدام از ما به شیوهای استادانه مخلوطی هستیم از ویژگیهای هم زنانه و هم مردانه!
هنوز به طور متوسط هر جنس محدوده تواناییهای خاص جنسیتی خودش را دارد و هنوز هم اکثریت ما با گذشته تاریخی خاص خود زندگی میکنیم. در این مقاله من سعی کردهام نشان دهم برخی از استعدادها در زنان به طور طبیعی بیشتر از مردان است.
ساقه مغزی زنان و هورمونهای زنانه قدرت بهتری به زنان در رهبری نسبت به مردان میدهد.
صد البته که این قدرت هنوز برای خود زنان آشکار نشده است و خب جای تعجبی ندارد که برای مردان هم ناشناخته باشد.
قوه تفکر رایانهای: دیدگاهی متنگرا در زنان
این موضوع یکی از تفاوتهای قابل توجه نحوه تفکر زنان ومردان است.
روانشناسان میگویند که زنان در عالم تفکر خویش جزئیات را متفاوتتر از مردان در ذهنشان جمعبندی میکنند.
زنان جزئیات را سریعتر طبقهبندی میکنند و این بستههای اطلاعاتی را به اجزای پیچیدهتری دستهبندی میکنند.
اگر زنان تصمیمی بگیرند امکانات و شرایط متفاوتتری را مدنظر قرار میدهند و دامنه وسیعتری از شرایط و مشکلات پیش رو را خواهند نگریست.
زنان عادت دارند که موضوعات را تعمیم بدهند، موضوعات مختلف را باهم ترکیب کنند، موضوع را به شرایط جامعتر بسط دهند و هر موضوع برای آنها حالت یک متن با چشماندازی قابل درک دارد.
من این سبک تفکری زنان را «تفکر رایانهای» مینامم.
مردان بیشتر علاقه دارند در یک زمان بهخصوص روی یک موضوع تمرکز کنند. آنها عادت دارند تنها به خود موضوع مربوطه توجه کنند و هر آنچه را که اطلاعات به درد نخور بدانند از ذهن خویش دور بیندازند.
مردان اطلاعات را در ذهن خویش بیشتر به حالت سببی و آنچه که مربوط به خود موضوع است طبقهبندی میکنند. من این سبک تفکر مردان را «تفکر پلکانی» مینامم. حال ما میخواهیم ببینیم این تواناییهای متفاوت «تفکر رایانهای» و «تفکر پلکانی» چطور بهوجود آمدهاند.
در مغز زنان کابلهای رابط بیشتری بین دو نیمکره موجود است. در حالی که مغز مردان بیشتر حالت طبقهبندیشده دارد.
بنابراین در مغز مردان بخشهای مختلف عملکردی مستقلتر از هم نسبت به مغز زنان دارند. از آن سو هورمون تستسترون (هورمون مردانه) باعث میشود که افراد بیشتر توجه تمرکزیافته داشته باشند.
این هورمون در زنان به میزان بسیار کمتر از مردان موجود است بنابراین زنان به جای توجه متمرکز بیشتر، دیدگاه بسط یافته دارند.
از طرفی دانشمندان دریافتهاند که برخی از مناطق مغزی برای این سبک تفکر طبقهبندی شدهاند و نیز تعدادی از ژنها نیز مسئول این تفاوت در طرز فکر بین زنان و مردان هستند.
یکی از این ژنها بهطور مثال در ۵۰درصد از زنان فعال است در حالی که همین ژن در تمامی مردان خاموش است.
سابقه تفکر رایانهای در زنان
تمایل زنان به «تفکر رایانهای» شاید از میلیونها سال پیش شناخته شده بود.
در انسانهای اولیه زنان تمایل داشتند که خیلی از کارها را همزمان باهم انجام دهند در حالی که مردان به جهت «تفکر پلکانی» تمرکز خود را روی یک موضوع بگذارند.
هر دو نوع تفکر رایانهای و پلکانی به نوبه خود با ارزش هستند. اما در جامعه تجارت کنونی، واژههای کلیدی، «عمق دیدگاه»، «وسعت دید» و «تفکر سیستماتیک» هستند.
در این دنیای تجارت پیچیده و سرسخت، تفکری با دیدگاه متنگرا یک توانایی متمایز است. زنان میتوانند در صورت آموزش صحیح این قوه تخیلشان را تحت سلطه خود درآورند. در یک مطالعه که روی ۵۰۰ مورد انجام شد سهام شرکتها و کارخانجاتی که روسای آنها زنان بودند بسیار سهام پایدارتری بودند.
شاید دلیل این باشد که کارهایی که زنان خالق آن هستند کمتر حالت معمولی دارد و متنوعتر هستند.
قدرت تحمل شرایط در زنان و مردان
زنان توانایی قابل توجهی برای دوام آوردن در این محیط دارند. قدرت تفکر رایانهای زنان به آنان قوه شهودی بالایی میدهد. قدرت شهود، قوه تخیل فرد را بالا میبرد و این در شرایط تصمیمگیری مدیریتی وقتی که اوضاع غیر قابل اطمینان است یک مزیت برجسته محسوب میشود. این توانایی ذهنی توسط روانشناسی به نام «هربرت سیمون» توصیف شده است.
او توضیح میدهد که افراد چگونه باید شوکهای محیطی و بازار را آنالیز کنند تا بتوانند یک تجارت را پیش ببرند؛ یا یک شرایط سیاسی را رهبری کنند. آنها باید شرایطی را که در آن درگیر هستند به خوبی بشناسند و ارزیابی کنند.
«هربرت سیمون» پروسه ارزیابی اطلاعات در ذهن را «تکهتکه کردن» مینامد.
با کمک گرفتن از زمان، فرد موارد بیشتری را تکه تکه و بررسی میکند و اطلاعات را به حافظه طولانی مدت خود میسپارد. آن گاه اگر یک مورد تک و مشکلدار در یکی از جزئیات ظاهر شود فردی که با موضوع درگیر است؛ اگر فرد مطلع و آگاهی باشد؛ میتواند شرایط و مسائل گستردهتری را شناسایی کند و پیآمدهای بیشتری را پیشبینی کند. در حالی که فردی که قدرت فکری خیلی خوبی ندارد صاحب این توانایی نیست.
«شرلوک هلمز» این موضوع را بسیار جالب توصیف میکند:
«بنا به عادتی قدیمی قطاری از افکار از ذهن من میگذرد و در نهایت من به نتیجه مطلوب میرسم بیآنکه در ایستگاههای اشتباهی پیاده شوم.» اکثریت زنان چنین طرز تفکری دارند! با توجه به «تفکر رایانهای» برنامهریزی طولانی-مدت یکی دیگر از تواناییهای زنان است.
بنا به اطلاعاتی که من دارم هیچ برنامه بورسیهای تفاوتی بین دو جنس برای بورسهای طولانی مدت قائل نمیشود.
هر چند که برخی از برنامههای آنالیز تجاری باور دارند که زنان عادت دارند به برنامههای طولانیمدت به طور مرتبتری بیندیشند؛ در حالی که آقایان بیشتر تمرکزشان روی زمان حال است. این تفاوت در زنان باعث میشود که قادر باشند استراتژیهای طولانیمدت منظم در امور مالی خویش داشته باشند. در یک تحقیق روی ۶ هزار داوطلب سه-چهارم از زنان شرکتکننده برنامهها و اهداف کوتاهمدت نداشتند! در همین بررسی نشان میداد که قدرت ریسکپذیری آقایان به میزان ۴۵درصد از خانمها کمتر است.
همینطور تحقیقات بیولوژیکال مشابهی برای زنان وجود دارد. در مطالعهای که در بیماران با صدمه یا ضربه مغزی صورت گرفته نوروساینتیستها (روانشناسانی که روی علوم اعصاب مغزی کار میکنند) متوجه شدند که کدام قسمت مغز در نقشهکشیدنهای طولانی مدت دخیل است.
زنان و مردان در این قسمت خاص مغز تفاوتهایی با یکدیگر دارند. امکان دارد که معماری مغز زنان به سبکی طراحی شده باشد که به برنامهریزیهای طولانی مدت آنان کمک میکند.
امکان دارد این گرایش زنان برای برنامهریزیهای طولانی مدت طرحی طبیعی باشد که به آنان کمک میکند تا برای آینده فرزندانشان برنامهریزی کنند. هر چند این توانایی امروزه زنان را مستعد آن کرده است که مسائل تجاری را از چشمانداز طولانیتری ببینند که این خود عنصری بسیار اساسی در قدرت رهبری است.
انعطافپذیری ذهنی
معماری ذهنی زنان به صورت تفکر رایانهای آنان را دارای قابلیت طبیعی دیگری نیز میکند و آن انعطافپذیری ذهنی است. انعطافپذیری ذهنی یک ویژگی اساسی برای قابلیت رهبری در جامعه پویای جهان کنونی به شمار میرود. در مطالعهای اخیرا گزارش شده که زنان به نسبت ۳۱ به ۲۸ از همتاهای مرد خویش به عنوان رهبر، عضو یک گروه ریاستی یا گروههای مدیریتی پیشروتر هستند.
زنها مهارت ویژهای در قدرت طراحی ایدههای نو دارند. هر چند من شک دارم که طراحی ایدههای تازه تنها دلیلش ذهنیت انعطافپذیر زنان باشد. تفکر رایانهای وجههای متفاوتی به قدرت تفکر زنانه میدهد. یکی از آنها قدرت تصویرسازی است.
تصویرسازی نسبت مستقیم دارد با دانشی که فرد در طی زمان آموخته است. قدرت استفادهکردن از اطلاعات ذهنیاش در راههای جدید، امتحان کردن احتمالات بیشمار و حدس زدن اینکه چگونه این شرایط متفاوت عمل میکنند. تمامی این شرایط ویژگیهای طرز تفکر رایانهای هستند. این همان چیزی است که میتوانیم آن را «لبه تیز شمشیر زنانه» بنامیم.
کلمات ابزار کار زنان هستند!
زنان مهارت دیگری هم دارند که آنها را قادر به قدرت مدیریت میکند. یکی از قدرتهای ویژه و عالی زنان این است که در هر شرایط میتوانند به سرعت کلمات و واژههای مورد نیاز را پیدا کنند. این قدرت اساسی زنان است. همانطور که «مارک تواین» گفته است:
«تفاوت بین کلام درست و نادرست در یک موقعیت مثل تفاوت میان روشنایی و تاریکی است.» مهارتهای کلامی زنان از دوران طفولیت آنان شروع به رشد میکند. نوزادان دختر بیش از نوزادان پسر از دهان خود سر و صدا خارج میکنند و الفاظ نامفهوم را ادا میکنند. دختربچهها به نسبت پسربچههای همسن خود زودتر زبان باز میکنند و جملات طولانیتر و کلمات سختتری را بیان میکنند. در سن دوازده سالگی دختربچهها تسلط کامل بر گرامر زبان مادری خویش و تلفظ کلمات و درک و به خاطر سپاری آنچه را که میخوانند دارند. این توانایی در تمام زنان دنیا یکسان است: آمریکا، ژاپن، نپال، انگلیس و… تمامی زنان از هر کجای دنیا، در هر جایی از دنیا که زنان امکان آموزش و پرورش این مهارتها را داشته باشند.
به نظر میآید تفاوت در توانایی کلامی زنان و مردان دلیلش در ویژگیهای مفزی زنان و تفاوت آن با سیستم مغزی مردانه و نیز هورمونهای زنانه و از همه مهمتر «استروژن» باشد. در حقیقت توانایی کلامی زنان در نیمه سیکل ماهانه آنها یعنی زمانی که اوج میزان استروژن در بدن زنان است افزایش مییابد.
«زنان برای سخن گفتن به دنیا آمدهاند!» کلمات ابزار کار زنان هستند و کلمات رابط بین قلب و ذهن هستند. اگر زنان امروزی فرصتی بیابند که صدایشان را به گوش دیگران برسانند قدرت آنان بسیار افزایش مییابد.
مهارتهای اجرایی اجتماعی
زنان دارای قدرت دیگری هم هستند که روانشناسان آن را مهارتهای اجرایی اجتماعی خطاب میکنند. زنان قدرت پرورش کودکان، تغییر حالتهای مختلف، قدرت مواجهه بهتر با حوادث، دارا بودن تفاوتهای ظریف فردی و نیز قدرت گرفتن ژستهای به خصوص را دارند. آنها میتوانند احساسات متفاوت را در چهره خودشان بروز دهند یا از چهره افراد احساسات آنان را تشخیص دهند. زنان توانایی درک بهتری از مزهها دارند و به لمس، بو و صدا حساستر هستند. دید آنها در تاریکی و دید پیرامون بهتر است. از یک اتاق یا فضایی باز بعدها جزئیات بیشتری را میتوانند به خاطر بیاورند. همانطور که رماننویس معروف «سارا. اورن. جووت» تاکید میکند: «درایت داشتن بیش از همه چیز به نوعی قدرت ذهن خوانی ارتباط دارد.» با این مهارتها زنان قدرت خواندن ذهن افراد را میتوانند دارا باشند. البته بسیاری از این تواناییهای فردی وابسته به هورمون استروژن زنان است. بنابراین نباید شگفتزده شویم که در حال حاضر ۹۰درصد از کارهای محیطی پر رونق جهان را زنان برعهده گرفتهاند و اداره میکنند.
کارهای مشارکتی، همکاری و همدلی
همزمان با قدرت پیشرفته زنان در مهارتهای اجتماعی، آنها قدرت و توانایی قابل توجهی در همکاری، همدلی و به شراکت گذاشتن قدرتهایشان با دیگران دارند.
مردان ترجیح میدهند در سلسه مراتب نقش قالب را داشته باشند و قدرت را به صورت رتبهبندی و یک موقعیت ببینند.
از سویی دیگر بهعنوان یک دار و دسته (گروه) ودر نظر گرفتن قدرت به عنوان اعتقاد به تساوی بین انسانها رفتار شبکهای از روابط و اتصالات بین افراد حمایت میکند.
این نوع رفتاری نیز به طور دقیق به هورمونها وابسته است.
زمانی که به پرندگان یا پستانداران هورمون مردانه (تستسترون) مصنوعی تزریق کردند شروع کردند به پرخاشگری به یکدیگر؛ در حالی که تزریق استروژن در همین حیوانات رفتار همدلانه و دوستانه را پدید آورد. این توانمندی زنانه برای کار کردن آنها در گروههای طرفدار تساوی انسانها در شبکهها و گروههای حمایتی ویژگی قابل توجهی است. این ویژگی برای زنان در نسل انسانهای اولیه بسیار حیاتی بود. چون نیاز داشتند همدیگر و فرزندانشان را حمایت کنند. امروزه این توانمندی در محیط پیچیده تجارت امروزی بسیار مهم و حیاتی است.
کار کردن در گروههای همکاری و همیاری
تفکر به سبک رایانهای، انعطافپذیری ذهنی، توانایی مواجه شدن با ابهامات، قوه شهود، قدرت تصور قوی، توانایی برنامهریزی و ترتیب دادن نقشههای درازمدت، توانمندی کلامی، مهارتهای اجرایی- اجتماعی، توانایی همدلی و همیاری، همگی اینها توانمندیهایی اساسی برای یک رهبر در محیط جهان فعلی است.
بسیاری از مردان نیز این توانمندیها را به میزان قابل توجهی در خود دارند. هر چند که مردان توانمندیها و مهارتهای دیگری نیز دارند که به خودی خود به آنها قدرت رهبری میدهد. مردان درصد مهارتهای تکنیکال و مهندسی بالاتری نسبت به همتاهای مونث خود دارند. این هدیهای است که هورمون تستسترون به آنها ارزانی داشته است. با استفاده از این توانمندیها مردان سازنده جامعه تکنیکال قوی دنیا هستند. از طرفی بهبود وضعیت سلامتی و رفاهی جامعه جهانی را نیز بیشتر مدیون مردان هستیم. به طور صحیح باید بگویم زنان و مردان همانند دو پا برای یک پیکر هستند برای حرکت و به مقصد رسیدن باید با هم و هماهنگ حرکت کنند. جهان امروزی به این نتیجه رسیده که از مهارتهای زنان نیز به خوبی مهارتهای مردان میتواند استفاده کند. امروزه گروههای تجاری، سیستمهای درمانی و بهداشتی، سیستمهای رایانهای و مدیا، سیستم قانون و قانونگذاری همگی هم از قدرت زنان و هم مردان بهره میبرند.
همه میتوانند استعدادهای متعدد زنان را ببینند و از آنها بهرهمند شوند. در واقع جهان تجارت کمکم به اساس مهارتهای رهبری زنان پی میبرد. اگر یک زن تحصیلکرده در یک شرکت نفوذ کند در هر نوعی که در اطراف جهان وجود دارد آنها توانمندیهای خود را برای همکاری، انعطافپذیری و سازماندهی گروههای انساندوستی به عنوان ایدههای جدید گسترش خواهند داد. در شبکههای تلویزیونی زنان، بیشتر در صحبتهایشان به مسائل زنان حساسیت نشان میدهند. توجه بیشتر آنها روی مسائل قومی و تنوع سنی، روی هنرهای تجسمی و کاربردی، برنامهریزیهای بیشتر برای اطفال تمرکز مییابد و در تمامی دیدگاهها برنامههای وسیع و گستردهتری را مطرح میکنند.
دانشکدههای علوم زنان برای آموزش مهارتهای زبانیِ بهتر به بانوان تلاش میکنند و به غنیسازی آنچه که ما در روزنامهها، مجلات و کتابها میخوانیم میپردازند. با «مهارتهای فردی» آنها و تصوراتشان زنان شروع میکنند به انتخاب تمامی انواع گروههای تخصصی و خدماتی که بتوانند آرامش و اطمینان را در مدت زمان کمتری به کار ما بیاورند. زنان، شفقت، صبوری، توان کار گروهی و تصور گستردهتری برای زمینههای شفا و بهبودی در خود سراغ دارند.
آنها خلاقیتهای خوبی در کلاسهای درس از خود نشان میدهند. زنان گاهی نقش و نفوذی خیرخواهانه در ارگانها دارند و دیدگاهشان سوداگرانه نیست. زنان میتوانند در برنامههای بهبود رفاه برای زنان دیگر و کودکان سهیم شوند. میتوانند در بهبود وضعیت افراد مسن و نیز معلولین و بهبود وضعیت محیط زیست به خوبی سهیم باشند. زنان همچنین میتوانند شرایط زندگی خانوادگی خویش و دیگران را تغییر دهند.
«آلبرت انیشتن» زمانی گفت: «مشکلات بغرنجی که ما در جهان امروزی با آنها روبهرو هستیم هرگز توسط همان سطح فکری که این مشکلات را به وجود آورده است قابل حل نیست.»
زنان روشهای جدیدی برای تفکر میتوانند بیاورند. روح همدلی، هدیهای برای افراد اهل علم و مطالعه، توانایی کارهای گروهی، صبوری، یکدلی، پرورش کودکان توانمندتر، مهارتهای مذاکرهای، قدرت تجارت محیطی و جهانی با توجه به آموزش و تجربه خوب، قدرت تصور قوی، قدرت تفکر برنده/برنده، انعطافپذیری ذهنی، قدرت مواجهه با ایهام، جرات مواجه شدن با پیچیدگیهای اجتماعی و محیطی و قدرت برنامهریزی برای زمان طولانیمدت. جامعهشناسان ترجیح میدهند که ذهن زنانه در جهان مدرن ما مورد توجه قرار بگیرد.
خلاقیت
آموزشهای کاربردی کسب و کار | ویژه کارآفرینان و مدیران | اخبار کسب و کار و اقتصادی | ویژه کارجویان و حقوقبگیران | فنون موفقیت شغلی و اجتماعی برای همه | خواندنیهای مکمل کسب و کار | فنون موفقیت در مصاحبه شغلی | مهارتهای ضروری مدیران | فنون مذاکره و عقد قرارداد
نتایج | شگفتانگیز | به | نفع | زنان | در | مقایسهی | شیوهی | مدیریت | زنان | و | مردان