یکی از سخت ترین استرس ها استرس احساسی است. این استرس که معمولاً ساخته دست خودمان است، ممکن است از هیچ به وجود آمده و استرسی که ایجاد میکند فقط آن احساساتی که حس میکنید را تشدید میکند. درنتیجه، هرچه استرس احساسی زیاد میشود، این احساسات بدتر شده و متعاقب آن استرس احساسی را هم باز تشدید میکند. درنتیجه مشکل دوباره علت را ایجاد کرده و فقط اوضاع بدتر میشود.
استرس احساسی معمولاً بخاطر یک اتفاق ناگوار که سیستم عصبی فرد را تحت فشار شدید قرار میدهد ایجاد میشود. این اتفاق میتواند از دست دادن یکی از عزیزان، دیدن مرگ یک انسان یا قرار گرفتن در یک موقعیت خطرناک باشد. ازآنجاکه اتفاقاتی مثل این فشار زیادی بر فکر و اعصاب فرد وارد میکند، این فشار باعث ایجاد تغییراتی در نحوه عملکرد مغز میشود. درواقع، یک فشار احساسی شدید ممکن است باعث شود فرد دچار اختلال استرس پس از سانحه شود.
اما استرس احساسی از یک شوک ناگهانی ناشی نمیشود. میتواند از یک فشار احساسی ناشی شود که باعث میگردد فرد نتواند به چیزی به جز مشکلاتی که به نظر میرسد هیچ راه حلی نداشته باشد، فکر کند. سپس با بالا رفتن این استرس، ذهن در پیله استرس خود باقی مانده و فرد را از دنیای بیرون جدا میکند. درنتیجه، استرس احساسی موجب کناره گیری، ناتوانی در تمرکز، خستگی و حتی مشکلات حافظه می شود.
متاسفانه، استرس احساسی بدخلقی را هم افزایش میدهد که میتواند همه چیز را بدتر هم بکند. درواقع، آن حملات میتواند استرس احساسی را تا سطح غیر قابل تحملی بالا ببرد و موجب حملات بیشتر شود. سپس، وقتی این استرس احساسی آنقدر زیاد میشوند که فرد کاملاً خود را گم کرده و در چرخه احساسی که مدام روی مغزش چکش میکوبد خود را تنها میبیند.
برای کنار آمدن با استرس احساسی، فرد باید از هر چیزی که این استرس را ایجاد میکند دوری کند. بعنوان مثال، رفتن به مسافرت میتواند یک تنوع عالی باشد چون پنجره ذهن را به سمت چیزهای جدیدی باز میکند که ارتباطی با مشکلات قبلی ندارند. با ترک کردن آن به قول معروف "صحنه جرم" فردی که از استرس احساسی رنج میبرد قادر خواهد بود کمی از استرس خود را دور بریزد و بتواند از نو شروع کند.
یک راه موثر دیگر برای کنار آمدن با استرس احساسی تمرین یوگا یا مدیتیشن است. تمریناتی مثل این طوری طراحی شده اند که ذهن فرد را در لحظه قرار میدهد تا نگران چیزی جز آنچه که در همان لحظه اتفاق میافتد نباشند، ذهن را به طور کامل پاک میکند و کمک میکند فرد با ذهنی پاک شروعی دوباره داشته باشد. هر کدام از این روشها برای کنار آمدن با استرس احساسی بسیار موثر است چون به مغز فرصتی برای ریکس شدن میدهند. و وقتی مغز ریکس و آرام شد، خواهد توانست استرس احساسی خود را بیرون ریخته و بتواند دوباره خوب فکر کند.
داشتن یک سرگرمی هم برای کنار آمدن با این نوع استرس بسیار خوب است. یک فعالیت مثل بافتنی بافتن، ساختن پازل، رفتن به ماهیگیری و امثال آن کمک میکند ذهنتان آرام شده و استرستان کمتر شود. این نوع فعالیت ها باعث میشود فرد فقط به زمان حال خود و کاری که انجام میدهد فکر کند تا کارهایی که باید انجام شود. این چیزی بین مسافرت و مدیتیشن است که هم فرد خود را از دنیای روزانه خود دور میکند و هم فکرش را مشغول کاری دیگر میکند. درنتیجه، استرس ناپدید شده و شخص احساس میکند که کاری هرچند کوچکبا موفقیتی بی هدف انجام میدهد. از اینها گذشته، یک موفقیت بیهدف باز هم یک موفقیت است. خیلی خوب است که بفهمید تلاشتان برای چیزی نتیجه داده است و سرگرمیها راهی عالی برای موثر بودن است.
افراد نباید خود را در استرسهای احساسیشان گم کنند. درعوض، باید سعی کنند بفهمند که این استرس از کجا میآید و چطور میتواند جلوی آن را بگیرند. بااینکه تلاش برای این کار ممکن است گاهی سخت باشد اما با موفقیت همراه خواهد بود. از اینها گذشته، دور کردن خود از استرسهای احساسی فواید آنی برای ذهن و فواید طولانیمدتی برای جسم در پیش خواهد داشت. همچنین با درک استرس احساسی، افراد میتوانند دلیل آن را متوجه شده و بفهمند برای کنار آمدن یا از بین بردن آن چه باید بکنند. پس اگر شما یا کسی که میشناسید از استرس احساسی رنج میبرد، راه حلهایی برایش پیدا کنید که موثر باشند. و با ادامه انجام این راهکارها، این استرسها به اتفاقاتی مربوط به گذشته تبدیل میشوند.
مردمان