در هزاره جديد كار و زندگي به همديگر وابسته شده به طوري كه جداكردن آنها گاه ممكن نيست زيرا فرد كارش را در خانه انجام مي دهد. علاوه بر آن ديگر نياز به حضور فيزيكي در محل كار به آن صورت قبلي مطرح نبوده بلكه به جاي آن مباحثي همچون كسب و كار الكترونيكي، كسب و كار خانگي و نظاير آن مورد توجه قرار گرفته است.
با توجه به بالارفتن سطح تحصيلات قشر جوان، بيشتر زوج هاي تحصيل كرده ترجيح مي دهند كارشان يكسان باشد. در اين مقاله به موضوع «مشتركاً كار و زندگي را اداره كردن» پرداخته شده است. آمار نشان مي دهد تعداد زوج هاي كارآفرين در ايالات متحده آمريكا رو به افزايش است.
تخمين زده مي شود صاحبان نزديك به يك ميليون كسب و كار زن و شوهري هستند كه با هم شريكند. زوج هاي كارآفرين با يك نوع چالش مواجه هستند به طوري كه همزمان اهداف زندگي كاري و خانوادگي با تناقض و مشكل مواجه مي شود. صاحبان كسب و كارهاي خانوادگي اين گونه توصيف مي شوند؛ تصميم گيرنده يك نفر است در حالي كه هر دو سختكوش و پركار بوده و آينده نگر هستند.
داشتن ازدواج موفقيت آميز مستلزم گذراندن اوقات بيشتر باهم، حمايت از يكديگر در تمام لحظات زندگي و تمركز لحظات بيشتر زندگي جهت پيوند و ارتباط بيشتر است. كارآفريني مشترك به صورت يك مساله كلي و عمومي در حال افزايش است. باوجود اين، پرداختن به آن در حوزه عمل بسيار مشكل است.
تفكر و شناختي كه امروزه درباره كارآفريني مشترك وجود دارد بيشتر از روي حكايت ها و داستان هايي كه در اين زمينه بوده، باقي مانده است. فقط مقدار ناچيزي از مطالعات دانشگاهي به پيچيدگي هايي كه در اداره كسب و كار و روابط شخصي و خانوادگي وجود داشته و زن و شوهر با موفقيت هر دو مورد را اداره كرده اند، پرداخته است.
مارشاك اشاره مي كند درباره اين جمعيت (زوج هاي كارآفرين) تحقيق جامع و مناسبي انجام نشده است. وي دلايل اين موضوع را وجود افسانه در فرهنگ كه «حوزه و قلمرو كار و زندگي خانوادگي بايد جدا باشد» مي داند. در نشريات بازرگاني نسبت به اين موضوع تا حدي توجه بيشتري شده و معمولاً از ديدگاه تجويزي بررسي شده است. طبق مصاحبه هاي انجام شده و نمونه هاي در دسترس، ده ها مقاله، قدم ها و مهارت هاي مورد نياز براي ادغام زندگي زناشويي با كسب و كار را گزارش كرده است.
معمولاً نويسندگان اين نوع مقالات به متغير وابسته (عملكرد سازماني در اين نمونه) اشاره كرده اند و به ندرت رفتار زوج هاي كارآفرين موفق را با زوج هاي كارآفرين ناموفق مقايسه كرده اند البته در اين زمينه استثناهايي هم وجود دارد كه در زير اشاره خواهد شد.
در اينجا خلاصه اي از تحقيقاتي ارائه مي شود كه درباره زوج هاي كارآفرين وجود دارد. در اين تحقيقات نشان داده مي شود كارآفريني مشترك چگونه كيفيت زندگي زناشويي را بالا برده و رضايت از آن را به دنبال دارد.
در اين مقاله به نقاط مشترك و سازگار زوج هاي كارآفرين و عدم توافق ها و ناسازگاري هاي بين آنها اشاره شده است و در اين قسمت عوامل تعيين كننده موفقيت زوج هاي كارآفرين نيز بررسي مي شود. منظور نويسندگان در قالب فرضياتي مطرح شده است كه دو پيامد مهم متغيرهاي مورد مطالعه پژوهش هستند؛ كيفيت زندگي زناشويي و عملكرد كسب و كار. همان طوري كه مي دانيم اين دو موضوع كاملاً و متقابلاً بر هم تاثير مي گذارند. كاركردن با همديگر به زوج ها اين امكان را مي دهد كه ويژگي هاي شخصيتي متفاوت همديگر را بپوشانند و مكمل يكديگر باشند.
ممكن است يكي از طرفين گشاده رو و ريسك پذير باشد در حالي كه ديگري در كسب و كار محافظه كارانه عمل كند. در اين صورت بين اين دو نفر رابطه اي خاص شكل مي گيرد كه براي شان مهم نيست حتي اگر 24 ساعت با همديگر باشند. در حالي كه بيشتر زوج ها 70 درصد از اين ساعت را از همديگر جدا هستند. موفقيت بسياري از زوج هاي كارآفرين ناشي از تحمل بيشتر و تكميل نقاط ضعف يكديگر باتوجه به شناختي كه از هم دارند ميسر مي شود. ممكن است يكي از زوج ها بسيار خوشبين بوده و روابط عمومي بسيار قوي داشته باشد و ديگري ممكن است نسبتاً بدبين بوده اما از مهارت هاي فني بالايي برخوردار باشد، به همين دليل مي توان گفت عامل و كليد اصلي موفقيت آنان تفاوت هايي است كه در ويژگي هاي شخصيتي و توانايي هاي شان وجود دارد و مهم تر از آن، قبول و تحمل اين تفاوت ها است. براي هيچ كدام از زوج ها هيچ شريكي غيراز آنها نمي تواند امور و مسائل شان را آن گونه كه هست درك كند چون كار و زندگي شان مشترك است. تدوين و رعايت مقررات اساسي براي سلامت رواني كاركنان در جايي كه شركت متعلق به زوج هاست بسيار ضروري و مهم است چرا كه كاركردن براي شركت هايي كه صاحبان آنها زن و شوهر هستند ممكن است براي كاركنان گيج كننده باشد، به خصوص اين امر در مواردي صادق است كه كاركنان ندانند رئيس اصلي شركت كدام يك است.
يكي از سخت ترين و دشوارترين بخش ها در راه اندازي و اداره كسب و كار با همسر خود كنار گذاشتن روابط شخصي و خانوادگي در محيط كار است. در گذشته فرض براين بود كه هر شخصي بايد شخصيت چندگانه اي داشته باشد و در محل كارش خيلي حرفه اي عمل كرده و هنگامي كه به خانه بر مي گردد صميمي برخورد كند. اما امروزه اين نوع نقش بازي كردن كنار گذاشته شده و زوج ها ممكن است در محل كارشان از غذايي كه در خانه خواهند خورد، صحبت كنند يا در تعطيلات و آخر هفته كارهاي مربوط به كسب و كارشان را ادامه دهند.
بنابراين مي توان گفت اين مساله ضرورتاً كار اشتباهي نيست كه زوج ها تمام وقت (در محل كار و خانه) درباره كسب و كارشان صحبت كنند چرا كه بعضي زوج ها از اين طريق هم روابط زناشويي و هم امور مربوط به كسب و كارشان را ارتقا مي بخشند يعني راه اندازي كسب و كار باعث تقويت ارتباط بين آنها مي شود و اين مساله مانند مشاركت در يك سرگرمي و تفريح است.
البته در بعضي موارد اين خطر هم وجود دارد اگر زوج ها تمام وقت شان را به صحبت و امور مربوط به كسب و كار مشترك شان اختصاص دهند عشق و علاقه به زندگي در آنان به سردي گرايد بالاخره مي توان گفت زوج هايي كه با همديگر كار مي كنند هيچ راز وسري ندارند كه از همديگر بپوشانند. در حالي كه وقتي كار و زندگي خانوادگي خيلي از هم فاصله داشته باشد هر يك از زوج ها نمي دانند كه ديگري اكثر وقت خود را چه كار مي كند. - پيشنهادهايي براي زوج هاي كارآفرين تعدادي از صاحب نظران اشاره كرده اند زوج ها بايد بين زندگي كسب و كار و زندگي خانوادگي مرز مشخص و روشني قائل شوند. بدون شك مسائل و موضوع هاي هر دو حوزه در يكديگر دخالت و سرايت پيدا مي كنند اما همسران بايد تلاش كنند هر دو حيطه را از همديگر جدا نگه دارند. اگر اتاق نشيمن خانه يك شعبه ديگري از دفتر شركت باشد در آن صورت زندگي خانوادگي بسيار آزاردهنده خواهد بود. در مقابل اگر مسائل كم ارزش و عادي زندگي، پيوسته در اداره و محل كار بين زوج ها به ميان آورده شود، كاركنان و مشتريان پريشان و ناراحت شده يا ممكن است احترام و شان مالك (رئيس اداره) در نظرشان كم شود.
اين توصيف معقول به نظر مي رسد اما ممكن است در عمل غيرواقعي باشد. تصور كنيد زوجي روز تعطيل روي مساله خاصي در خانه شديداً با هم مشاجره و دعوا كرده اند و نتوانسته اند تا روز بعد آن را حل كنند اما در محل كار بايد سعي كنند به طور عادي با همديگر برخورد كنند اما آيا ممكن است هيچ تنش و عصبانيتي بين آنها به وجود نيايد؟ مطمئناً اين مسائل از روابط زندگي زناشويي به محيط كسب وكار سرايت مي كند. زوج هاي كارآفرين به زوج هايي گفته مي شود كه همزمان و با هم مديريت امور زندگي و كسب و كار را برعهده مي گيرند. - نكاتي كاربردي در اينجا به نكات و توصيه هايي اشاره مي شود كه در بقاي كسب و كار و تداوم زندگي زناشويي مفيد به نظر مي رسند: قبل از اينكه به صورت مشترك به كسب و كار بپردازيد از خودتان بپرسيد آيا ارزش هايتان مشترك است يا نه؟ درباره كارهايي كه بايد انجام دهيد، مشخص كنيد كه آن كار را چه كسي و چگونه بايد انجام بدهد؟ وقتي را نيز به خانواده خود اختصاص دهيد. همان طوري كه زماني را به قراردادها و ملاقات مربوط به كسب و كارتان اختصاص مي دهيد براي زماني كه به امور زندگي و خانوادگي اختصاص مي دهيد، ارزش قائل شويد. درباره پول به صورت شفاف و واقع گرايانه گفت وگو كنيد. در محل كارتان همچون زن و شوهر رفتار نكنيد، نگذاريد كاركنان تان زندگي شخصي و خانوادگي شما را در محل كارتان مشاهده كنند.
ارتباطات و گفت وگو بين زوج ها كليدي و حياتي است. اجازه ندهيد مشكلات (حتي ريز و جزئي) روي هم انباشته شوند. سعي كنيد درباره كوچك ترين مسائل نيز با همديگر صحبت كرده و نظر طرف مقابل را جويا شويد و آن را حل كنيد چرا كه معمولاً منشاء مشكلات عمده مسائل كوچك هستند. - جمع بندي مفهوم راه اندازي كسب و كار توسط زوج ها در سال هاي اخير بيشتر مطرح شده است. بنابراين اين گروه در اداره كردن همزمان زندگي خانوادگي و كسب و كارشان احتمالاً با چالش هايي مواجه خواهند شد. بنابراين به نظر مي رسد اين گروه از صاحبان كسب و كار قبل از راه اندازي كسب و كارشان بهتر است وظايف و مسووليت هاي هريك را در هر دو حوزه خانواده و كسب و كار كاملاًبراي هم مشخص كنند.
مهم تر اينكه موفقيت زوج كارآفرين هم در زندگي و هم در كسب و كار به ميزان تحمل همديگر و داشتن خلاقيت در زندگي زناشويي و پرهيز از روش هاي تكراري در تعاملات با هم وابسته است. نكته قابل توجه اين است كه شناخت زوج هاي كارآفرين از همديگر در مقايسه با ساير زوج ها خيلي بيشتر است و مي شود گفت كه اينگونه افراد هيچ گونه موضوع سري و پنهاني در برابر يكديگر ندارند.

  بازار کار

  پری سا

  آموزش‌های کاربردی کسب و کار

  گسترش | كارآفريني | خانوادگي