استرس واژه ای است که خیلی از ما با آن آشنا هستیم وآن را درک کرده ایم.گاهی آن قدر درگیر این حس می شویم که دیگر شادی زندگی را گم می کنیم وطبیعی است که در شرایط ماشینی امروز هم استرس جزئی از زندگی همه ما شده است.
خیلی از ما به واسطه شغل یا مسائل دیگر زندگی مان هر روز دچار استرس می شویم ویا حتی خیلی شنیده ایم که مثلا می گویند فلانی خیلی استرس آور است واصلا بودنش استرس زا است.
استرس یک واژه علمی نیست.اما هر چیزی که باعث ایجاد فشار روحی در فرد شود استرس زا است. او معتقد است،اضطراب با خود ترس ونگرانی را به همراه دارد.مثلا فردی می گوید:از بروز یک حادثه مبهم نگرانم،که نمی دانم آن چیست؟وبرای همین دچار اضطراب هستم.اما مثلا ما در شب امتحان استرس پیدا می کنیم و می دانیم برای چه چیزی استرس داریم ودر این شرایط هم استرس پیدا می کنیم و هم می ترسیم.واین ترس یعنی احساس دلشوره ونگرانی از یک چیز واضح.
مثلا ما از مردن می ترسیم.پس ترس بیشتر نمود بیرونی دارد در حالی که اضطراب یک چیز دورنی است. ضمنا باید اشاره کنم حرف هایی که درطول روز ما با یکدیگر می زنیم ومی شنویم خود می توانند عاملی برای بروز استرس باشند.پس باید سعی کنیم واژه هایی که به کار می بریم بیشتر مثبت باشند تا منفی چون کلمات با خود انرژی هایی به همراه دارند که اثر گذارند.
شاید بارها برای کسی پیش آمده باشد که از یک اتفاق خیلی خوشایند هم باز دچار استرس شده باشد مثل استرس سفر رفتن. دکتر محمدی درباره این که آیا استرس در احساس شادی هم وجود دارد یا خیر می گوید: بله، این حس در بعضی از افراد وجود دارد مثلا خیلی از والدین هستند که حتی پس از قبولی فرزندانشان در کنکور باز هم نگرانند واسترس دارند چون نمی دانند آینده فرزندشان چه می شود ویا بسیاری از والدین حتی از ازدواج موفق فزرندانشان احساس نگرانی می کنند واین دغدغه را دارند که مثلا نکند فرزندم، داماد یا عروسم را چشم بزنند،نکند روزی زندگی آن ها بهم بخورد.پس در حس شادی هم ممکن است علائم استرس واضطراب وجود داشته باشد.
در طول زندگی اتفاقات غیر منتظره زیادی ممکن است بیفتد.پس با این وجود استرس در جامعه ما بالا می رود.در واقع خیلی نمی توانیم روی شرایط حساب کنیم
در کشور ما اتفاقات غیر منتظره زیاد می افتد. در سالهای اخیر میزان استرس واضطراب در کشور ما بالا رفته است و خیلی از افراد مسائل مالی وتورم را دلیل اصلی این جو پر استرس می دانند اما با این حال باز هم نمی توانیم بگوییم این موضوع تنها دلیل بروز این مشکل است.
دکتر محمدی در این باره می گوید:قطعا مسائل مالی واقتصادی یکی از هزاران دلیل بروز این مشکل در جامعه ما است.در طول زندگی اتفاقات غیر منتظره زیادی ممکن است بیفتد.پس با این وجود استرس در جامعه ما بالا می رود.در واقع خیلی نمی توانیم روی شرایط حساب کنیم.یکدفعه بدون هیچ اطلاعی توفان می شود،مالیات ها تغییر می کنند، پرداخت حقوق ها عقب می افتند و...و قطعا این احساس نا امنی درجامعه، جز تنش واسترس چیزی به همراه نداردوبرای همین هم اگر دقت کنید می بینید که بیشتر تیتر روزنامه ها نگران کننده هستند.
با این حال خیلی از افراد تلاش می کنند که خود را از این حس رهایی بدهند و با آرامش زندگی کنند اما باز هم موفق نمی شوند دکتر محمدی در این باره این گونه نظرش را بیان می کند: خیلی خوب می دانیم که امکان حذف استرس در شرایط امروز جامعه ماوجود ندارد.پس باید با آن کنار بیایم.اما می توانیم روش هایی را برای کم کردن آن نیز به کار بریم،مثل:ورزش کردن،برنامه ریزی کردن،مشورت کردن با افراد قابل اعتماد،مطالعه کردن،نیایش کردن و...
البته نا گفته نماند که شخصیت افراد در حل این مشکل بسیار تعیین کننده است مثلا کسی که حتی در شرایط عادی هم دچار استرس و اضطراب است قطعا نمی تواند در این امر موفق شود.قطعا این موضوع بی تاثیر نیست.عده ای از افراد در مواجه با یک مشکل آن را می پذیرند وسعی می کنند احساسات خود را کنترل کنند اما عده ای دیگر نه تنها آن شرایط را نمی پذیرند بلکه،دچار هیجان می شوند ونمی توانند راهی برای مشکل خود پیدا کنند.
حتی جالب است بدانید افرادی که سازگاری بیشتری دارند وقتی مشکلی برایشان پیش می آید سعی می کنند استرس وهیجان خود را با درد ودل کردن،مناجات کردن،ورزش کردن و...از بین ببرند در صورتی که افراد نا سازگار با سیگار، مواد مخدر، پرخاش کردن و...خود را خالی می کنند. پس وقتی دچار یک توفان ذهنی می شویم بهتر است در ابتدا آرام باشیم و از دیگران نیز کمک بخواهیم. از آن طرف عده ای هستند که در شرایط کاملا عادی ،بازهم دچار استرس می شوند. چون از یک واقعه مبهم که نمی دانند چیست می ترسند واین ترس های نا شناخته آرامش زندگی را از آن ها سلب خواهد کرد.برای همین دائم دچار تنش و دلشوره می شوند چون منتظر یک اتفاق هستند.وبهتر است اگر فردی همیشه این حس را دارد به یک مشاور مراجعه کند.
یکی از موضوعات داغ این روزها بحث کنکور است. هرچند که ظرفیت دانشگاه ها بسیار زیاد شده، اما هنوز هم این امتحان سرنوشت ساز است و خانواده ها حتی شاید بیشتر از خود فرزندانشان استرس دارند.: متاسفانه در کشور ما سالهای سال است که کنکور را بزرگ جلوه داده اند تا جایی که حتی اسمش هم استرس آور است.
پس بهتر است در روزهای نزدیک به کنکور خیلی در مورد آن با فرد متقاضی صحبت نکنیم وسعی کنیم به او آرامش بدهیم.وحمایتش کنیم.و پیشنهادم برای افرادی که می خواهند کنکور بدهند این است که حتما شب کنکوررا راحت بخوابند و به چیزی هم فکر نکنند وسعی نکنند تا آخرین لحظه درس بخوانند چون بیشتر مضطرب خواهند شد.و اگر کسی نتوانست استرسش را کنترل کند بهتر است از خوراکی ها و جوشانده هایی مثل گل گاو زبان به عنوان آرامش بخش استفاده کنند.
چند هفته ای است که تب فوتبال و جام جهانی حسابی بالا رفته است وهمه جا صحبت از این ورزش پر هیجان است تا جایی که حتی آدم های غیر فوتبالی هم مسابقات را دنبال کرده و اظهار نظر می کنند. هر ورزشی چون نتیجه نا معلومی دارد پس هیجان آورو استرس آور است.
تماشای فوتبال هم همین طور است.ضربان قلب را بالا می برد و باعث تخلیه روحی مخاطبان می شود.به نظرم درگیر شدن ذهن در این شرایط هم خوب است و هم بد.خوب است چون در یک زمان مشخص فرد از همه فکر های آزار دهنده اش رهایی می یابد وبد است چون،از یکسری موضوعات دیگر بی خبر می ماند.واز این نظر بعضی مسائل مهم ممکن است دیگر به چشم نیایند.
در جامعه امروز ما هیجان و استرس های زیادی وجود دارد که بی شک خیلی از آن ها پیش بینی نشده اند وبرای همین اضطراب ما را دو چندان می کنند مثلا به فردی خبر می دهند که به دلیل جا به جایی مدیران دیگر نیازی به او ندارند و از محل کارش اخراج می شود.اگر این فرد مهارت کنترل استرس را نداشته باشد می تواند آسیب های خیلی جدی را ببیند.
پس این روزها که ناخوداگاه استرس بیشتر شده است باید هم بر روی کنترل هیجانات شخصی مان تسلط داشته باشیم و هم به دیگر اعضای خانواده در این جهت کمک کنیم.
کارستان
فنون موفقیت شغلی و اجتماعی برای همه | پزشکی، بهداشت و سلامت | خانواده، فرزندان، روابط همسران | ویژه دختران و پسران جوان | اطلاعات عمومی و جالب و خواندنی