یکی از مشکلات زندگی بیشتر انسانها، مشغول شدن به تعارفات بیحاصل است. متاسفانه گاهی حجم این تعارفات آنقدر زیاد میشود که افراد حاضرند تن به دروغ گفتن بدهند اما به دیگران «نه» نگویند! بدتر از این که برخی افراد حاضرند دروغ بشنوند اما «نه» نشنوند. این موضوع تا بدان جا پیش رفته است که برای خیلی از افراد «نه» گفتن تبدیل به کاربسیار سختی شده است و البته بدتر این که برای بیشتر مردم «نه» شنیدن، مبدل به کار سختتری شده است.
بسیاری از افرادی که مدام میخواهند تایید دیگران را دریافت کنند از گفتن «نه» پرهیز میکنند. آنها میخواهند به میل همه رفتار کنند و بدیهی است که به زودی از این کار خسته شده یا دچار اندوه و افسردگی میشوند.
راضی و خوشحال کردن دیگران
در واقع خیلی از ما طوری بزرگ شدهایم که دایما سعی میکنیم دیگران را راضی و خوشحال نگه داریم و با نگفتن این کلمه دو حرفی فداکارانه یا شاید کمی ساده لوحانه با تصور اینکه داریم دیگران را خوشحال میکنیم خود را گرفتارِ عواقب و پیامدهای سنگین نگفتن نه یا همان گفتن بله نابجا، میکنیم. در حالی که راههای دیگری برای راضی نگه داشتن و خوشحال کردن دیگران وجود دارد. محبت کردن، درک کردن، مشورت دادن، راهنمایی کردن، در سختیها همدم و یاور بودن، حتی یک لبخند و بسیاری راههای دیگر برای خوشحال کردن افراد وجود دارد و هیچ نیازی نیست با بله گفتنهای کاذب، علاقه و توجه دیگران را جلب کنیم.
متاسفانه بسیاری از ما میخواهیم از «نه» شنیدن فرار کنیم. ما با «نه» گفتن دیگران احساسی برخورد میکنیم نه منطقی. وقتی کسی نمیتواند یا نمیخواهد کاری را برایمان انجام دهد یا برایش سخت است که به آنچه میخواهیم تن دهد، از او دلخور میشویم و گاهی کینه به دل میگیریم. معلوم نیست چرا حاضر نیستیم منطقیتر باشیم. چرا میخواهیم همه چیز مطابق میل ما باشد و همه کس به دل ما راه بیایند و بدتر این که حاضریم دروغ بشنویم؟
اگر میخواهید یاد بگیرید نه بشنوید
اول، نه شنیدن آسان است: نه شنیدن هیچ معنایی غیر از نه شنیدن ندارد! یعنی وقتی کسی به ما نه میگوید دشمن ما نیست، قصد بدی ندارد، درحال انتقام گرفتن نیست، ما را تحقیر نکرده و توهین هم نمیکند. فقط میگوید نه. میگوید امکان انجام کاری را ندارد، همین.
دوم، وقتی نه میشنوید نه را کاملا قبول کنید: یعنی به اطرافیانتان با گفتار و رفتارتان این پیام را بدهید که از صداقت آنها در نه گفتن سپاسگزارید. نرنجید و ناراحت نشوید. بلکه اجازه دهید در آینده هم بتوانند با شما صادق باشند.
سوم، نه گفتن طرف مقابل تان را تعمیم ندهید: یعنی اگر یک بار کسی به شما گفت «نه»، گمان نکنید در آینده امکان بله شنیدن از او وجود ندارد و نباید هرگز از او درخواستی کنید. بلکه هر انسانی ممکن است گاهی «نه» بگوید و فقط گاهی امکان انجام دادن کاری را نداشته باشد. توانایی «نه» گفتن و «نه» شنیدن، هنرمندی میخواهد . این هنر را بیاموزید و به فرزندان واطرافیانتان هم بیاموزید.
اگر می خواهید «نه» بگویید
اگر از بله گفتنهای نابجا و سطحی، خسته شده و به زبان ساده میخواهید نه گفتن را تجربه کنید، جا دارد، قبل از پاسخ دادن به درخواستهای دیگران این موارد را در گوشه و کنار ذهنتان داشته باشید، در حالیکه واقعا نیازی به این بهانهها نیست.
بعضی از روشهای نه گفتن خیلی نامناسب هستند. نه گفتنهایی از قبیل: دیوانه شدهای، چه شوخی بی مزهای، و… یا شکلی از نه گفتن که معمولا با نوعی حمله و تهاجم و گاهی اهانت به فرد درخواست کننده همراه است نظیر تو اصلا نمیفهمی، حتی شرایط را هم درک نمیکنی، اگه فقط کمی فکر میکردی هرگز چنین درخواستی را نمیکردی، خوب معلوم است که من هرگز وقتم را برای انجام کار بی اهمیتی مثل این هدر نمیدهم. یا باز هم مثل همیشه در خواستهای نابجا، یک کم فکر کن جانم! و… بنابراین بهتر است از همان نه صادقانه استفاده کنیم، پس برای تمرین و در ابتدا توصیه میکنم از نه گفتن به چیزهای کوچک شروع کنید. ضمنا فقط نه بگویید لازم نیست طرف مقابل را زیر سوال ببرید یا تحقیر و تمسخر کنید.
اول: فکر کردن به موضوع
وقتی کسی از شما درخواستی میکند، همیشه میتوانید چند دقیقه برای فکر کردن از او زمان بخواهید، و در این زمان تمام جوانب موضوع را در نظر بگیرید. میتوانید از روش سوال سازی کوتاه در مورد مسالهای که با آن مواجه شدهاید کمک بگیرید و از خود سوالات روشنی بپرسید و جوابها را هم به همان روش در ذهن خود به تصویر بکشید. این سوال و جوابها شما را به نتایج حاصل از انجام یا عدم انجام درخواست صورت گرفته، نزدیکتر میکند.
دوم: نه گفتن اشکال ندارد
یعنی اگر در مرحله بعد، به این نتیجه رسیدید که گفتن نه بهترین پاسخ، در شرایط موجود است پس با خیال راحت (البته به روشی درست) نه بگویید و از گفتن آن نگران نباشید.
سوم: در نه گفتن قاطعیت داشته باشید
یعنی در هنگام گفتن کلمه «نه» مستقیم در چشم طرف مقابل نگاه کنید، و با صدایی واضح و بلند نه بگویید، حتی با حرکت سر موضوع را کاملا تاکید کنید. این روش به شما کمک میکند که خیال خود و طرف مقابل را با قاطعیتتان راحت کنید.
چهارم: با بله الکی خود را ضایع نکنید!
توجه داشته باشید که، اگر بله را در حالی که میخواهید نه بگویید به زبان بیاورید، علاوه بر اینکه از موضع راستی خارج شدهاید، حسی از بی میلی و سنگینی برای انجام آنچه عهده دار انجامش شده اید را نیز خواهید داشت، د رنتیجه فشارهای مضاعفی را هم در طول انجام عمل متحمل میشوید. این همان قیمتی است که شما برای نگفتن یک نه ساده مجبورید بپردازید .غیر از این بهای بی صداقتی خود را هم باید بپردازید که البته این یکی سنگین تر هم هست.
پنجم، اگر طرف مقابلتان در فشار است به نرمی «نه» بگویید:
اگر میخواهید به کسی که در حال حاضر تحت فشار موارد مختلفی قرار دارد نه بگویید بهتر است این نه گفتن بسیار صمیمانه، نرم و ساده و در عین حال همراه با پاسخی از سر همدلی بوده و به شکلی باشد که حداقل اگر فشار او را کم نمی کند، افزایش هم ندهد. سعی کنید در چنین مواقعی به راهحلهای دیگری هم فکر کنید برای مثال به دوستتان که از شما میخواهد کودکش را به پارک ببرید تا به دانشگاه برود میتوانید بگویید نه! لطفا مرا ببخش. میدانم که پیدا کردن فرد دیگری برایت سخت است اما من کار مهمی دارم و به کسی قول دادهام، بیا با هم فکر کنیم شاید بتوانیم کس دیگری را پیدا کنیم مثلا همسایه تان چطور است؟! میخواهی من با او صحبت کنم؟! با نه شروع کنید! یادتان باشد، که بهتر است اولین کلمه تان « نه» باشد. یعنی جمله خود را با «نه» شروع کنید. این کار موضوع را در طول گفتگو ساده تر میکند پس به جای اینکه از ابتدا سعی کنید بهانه بیاورید، خیلی ساده از همان اول نه بگویید. منظور این است که اگر واقعا بهترین پاسخ «نه» است پس همین کلمه را بگویید، متاسفانه گاهی در این حالت که خیلی هم شایع است نه گفتن با معذرت خواهی و توجیهات پیاپی و تعارفات کلامی صورت میگیرد، همراه با یک رشته طولانی از من من کردنهای مکرر و ادای کلماتی مانند: نمیدانم چه باید بگویم، عذر تقصیر مرا بپذیرید، واقعا شرمندهام، معذرت میخواهم، در فرصتی دیگر جبران میکنم و
کارستان