اکثر مردم اغلب زیاد درباره اینکه چگونه یاد می گیرند فکر نمی کنند. عموماً فرض می کنید که یادگیری بطور طبیعی اتفاق می افتد.
هرچه بیشتر مغزمان را با واقعیات، اشکال و تجربه ها پر کنیم، جای کمتری برای ایده ها و افکار جدید داریم. مثل همه افراد دیگر حس می کنیم باید بیشتر و بیشتر یاد بگیرید. ولی نیاز به یادگیری هیچ وقت متوقف نمی شود. دنیا در حال تغییر است و هر روز ایده های جدیدتری پیدا می شوند؛ ادغام آنها در زندگی تان شما را متعهد نگه می دارد. روش های زیر روش هایی هستند که برای باز نگه داشتن ذهن استفاده می شوند.
۱. صدای درونی خود را ساکت کنید:
می دانید که از چه صدایی صحبت می کنیم. همان صدایی که وقتی به حرف های کسی گوش می دهید، درباره او نظر می دهند. همان صدایی که درباره اطلاعاتی که دریافت می کنید نظر می دهد. دقت کردن به حرف های صدای درونی بسیار ساده تر از گوش دادن به حرف های گوینده است. این صدا مانع از آن می شود که شما با ذهنی باز به دریافت اطلاعات بپردازید و اغلب این صدا می تواند قبل از آنکه کل قضیه را بشنوید، ذهنتان را خاموش کند. کمتر بر روی آن چیزی که مغزتان می گوید تمرکز کنید و بیشتر بر روی گوینده تمرکز داشته باشید. شاید از چیزی که می شنوید تعجب کنید.
۲. با خودتان استدلال کنید:
اگر نمی توانید صدای درونی تان را ساکت کنید، پس حداقل از آن به نفع خودتان استفاده کنید. هر وقت می شنوید که صدای درونی شما با حرف های گوینده تناقض دارد، دیدگاه دیگری برگزینید. به مغزتان همه دلایلی که گوینده می تواند حق داشته باشد و شما اشتباه کنید را گوشزد کنید. در بهترین حالت شما ذهنتان را به اطلاعاتی که منتقل می شود باز می کنید. در غیر این صورت، حداقل قوه استدلال خود را تقویت کرده اید.
۳. کنجکاوانه رفتار کنید:
بعضی افراد ذاتاً کنجکاو هستند و بعضی دیگر خیر. مهم نیست که در کدام دسته هستید، بلکه مثل یک فرد کنجکاو رفتار کنید. دفعه بعدی که به اطلاعاتی گوش می دهید، سه تا پنج سوال مربوط به آن اطلاعات طرح کنید و بنویسید. اگر در سخنرانی هستید، بعداً جواب ها را در گوگل پیدا کنید. اگر سوالی در مکالمه ای برایتان پیش می آید از او بپرسید. در هر صورت شما چیزهای بیشتری یاد می گیرید و عمل فکر کردن به سوال ها به رمزگذاری مفاهیم در مغزتان کمک می کند.
۴. هسته واقعیت را بیابید:
هیچ مفهوم یا نظریه ای از آسمان نمی افتد. بخشی از یک مفهوم مبسوط همیشه مبتنی بر واقعیت است. حتی اگر ایده ای را نمی پذیرید، حداقل باید واقعیت کوچکی که به آن ریشه داده است را شناسایی کنید. مثل یک کارآگاه عمل کنید و برون یابی خود را بسازید. بدین ترتیب شما مهارت های استنتاجی خود را افزایش داده و حتی می توانید مفهوم را بیش از مطرح کننده آن، ارتقا دهید.
۵. بر روی پیام تمرکز کنید نه بر روی پیام آور:
اغلب مردم به خاطر فردی که مطلبی را ارائه می کند، یادگیری را متوقف می کنند. آن فرد اگر فردی کسل کننده، از لحاظ جسمی ناخوشایند یا فردی از حزب سیاسی مخالف باشد یا فرد دیگری باشد که شما نمی پسندید می تواند در هر صورت بر روی یادگیری شما اثر بگذارد. دوستان شما ممکن است نتوانند بر روی یادگیری شما اثر مثبتی داشته باشند، زیرا به علت آشنایی زیاد و توافق بالا بر روی مطلب مورد نظر چیز جدیدی به شما یاد نمی دهند. مطلب را از گوینده آن جدا کنید. وانمود کنید که آن فرد یا باورهای او را نمی شناسید و بدین ترتیب می توانید بطور معقولی اطلاعات را بشنوید.
کارستان