از قدیم گفته‌‌اند دو صد گفته چون نیم کردار نیست. در اکثر موارد این ضرب‌المثل کاملاً درست است و صدق می‌کند. اما اگر معنای آن رفتارها و کردارها را نفهمید، باز فرقی نخواهد کرد.

خوشبختانه درک رفتارهای دیگران همیشه سخت نیست. درواقع، ما راه و روش درک اعمال و رفتارهای دیگران را در سه قدم برایتان خلاصه کرده‌ایم که نه تنها به شما کمک می‌کند پی به معنای رفتار دیگران ببرید بلکه به درک شخصیت آنها نیز کمک می‌کند.

اولین درک بزرگ

اولین کشف من درمورد درک رفتارهای دیگران از یک مهمانی در دوران دانشجویی شروع شد. در آن مهمانی دختر و پسری را دیدم که طی آن شب مدام حواسشان به هم بود و به اصطلاح با هم تیک می‌زدند. برای من مشخص بود که آنها از هم خوششان آمده است.

اما در کمال تعجب آن پسر پیش من آمد و از من پرسید آیا به نظر من آن دختر از او خوشش آمده است یا نه. فکر می‌کردم که از این مشخص‌تر نمی‌شود. چطور کسی می‌تواند یک رفتاری را اینطور سوءتعبیر کند؟

اما خیلی زود فهمیدم که خودم هم قبلاً در موقعیت مشابهی بوده‌ام. من هم قبلاً درمورد علاقه و توجه دخترها به خودم نظر دیگران را پرسیده بودم. به دلایلی بودن در چنین شرایطی توانایی فرد برای درک رفتار دیگران را کور می‌کند.

دلیل دیگر آن این است که چون این شما هستید که در آن موقعیت می‌باشید، همه چیز را از طریق درک و نظر خودتان تحلیل می‌کنید. این درک شما از رفتار و اعمال دیگران را تحریف می‌کند. چون شما همه رفتارهای آنها را از دید خودتان نگاه می‌کنید و قصد و نیت آنها برای شما نامشخص است.

چیزی که درمورد این کشف برایم خیلی جالب بود این است که چند وقت یکبار این اتفاق می‌افتد. متوجه شده‌ام که هم خودم و هم دیگران به این دلیل قادر به درک رفتار دیگران نیستند که ما خودمان گیرنده آن رفتارها هستیم. آدمها معمولاً دنیا را باتوجه به تاثیری که روی آنها دارد فیلتر می‌کنند.

باید این سیستم فیلتر کردن را فراموش کنید. درک رفتارهای دیگران باید از دید و نگاه طرف‌مقابل انجام شود. هر رفتاری که هر کسی نشان می‌دهد، درمورد آن شخص است نه شما. این قانون مهمی بود که برای دانستن مراحل زیر باید از آن مطلع می‌شدید.

پس با در نظر داشتن این قانون، مراحل زیر را مطالعه کنید.

1. خودتان را از آن موقعیت بیرون بیاورید و واکنشتان را فراموش کنید.

یکی از اولین چیزهایی که وقتی کسی کاری انجام می‌دهد، افراد معمولاً متوجه آن می‌شوند، تاثیری است که روی آنها می‌گذارد. آیا عمل آن فرد در شما احساس شادی، ناراحتی یا هر احساس دیگری ایجاد کرده است؟ طریقه واکنش شما و احساستان چیزی را تغییر نخواهد داد.

کاری که می‌توانید انجام دهید این است که واکنشتان را درک کرده و برای متمرکز شدن روی خود آن عمل، واکنش خودتان را فراموش کنید. ازآنجاکه غرق شدن در واکنش خودتان خیلی ساده پیش می‌آید، معمولاً نمی‌توانید بفهمید آن فرد چه کرده یا چه گفته است. اگر نتوانید واکنش خودتان را فراموش کنید، هیچوقت نخواهید توانست اعمال دیگران را درک کنید.

2. انگیزه‌شان چه بوده است؟

وقتی فکرتان را از واکنش خودتان دور کردید، حالا می‌توانید انگیزه فرد مقابل را تحلیل کنید. پشت هر عمل و رفتاری هدف و قصدی نهفته است. اگر به دقت به آن نگاه کنید، می‌توانید آن هدف را پیدا کنید.

باید از نگاه فرد مقابل به آن نگاه کنید. چرا باید یک نفر چنین حرفی بزند یا چنین کاری انجام دهد؟ احتمالاً آن فرد برای راضی کردن نفس خود اینکار را کرده است و یا رفتارش از سر احساس عدم امنیت درونی بوده است.

خیلی وقت‌ها آدم‌ها برای اینکه تاثیری در فردمقابل خود ایجاد کنند عملی را انجام می‌دهند. می‌توانید تجسم کنید که آن حرف را خودتان را زده‌اید یا آن عمل را خودتان انجام داده‌اید و حالا می‌توانید ببینید چرا باید چنین حرفی زده باشید یا عملی انجام داده باشید.

فقط یادتان باشد که اگر کسی چیزی بگوید که یک واکنش احساس شدید در شما مثل عصبانیت ایجاد کند، ممکن است هدفشان این نبوده باشد. خیلی وقت‌ها خیلی‌‌ها باعث عصبانیتتان می‌شوند و این مسئله اصلاً قصد و هدف آنها نبوده بلکه به خاطر احساس ناامنی درونی بوده است.

البته، کسانی هم هستند که هدفشان ایجاد یک واکنش احساسی خاص در شماست. باید بتوانید موقعیت را ارزیابی کرده و بهترین قضاوت را بکنید. با تمرین، کم‌کم در آن ماهرتر می‌شوید.

3. نتیجه دلخواهشان چه بوده است؟

گاهی‌اوقات کاری که افراد قصد دارند انجام دهند و چیزی که در واقعیت اتفاق می‌افتد، دو چیز متفاوت هستند. مثلاً، اگر مردی قصد جلب‌توجه زنی را داشته باشد، اما اینکار را خوب انجام ندهد ممکن است حتی آن زن را از خود دور کند. نتیجه دلخواه او جلب‌توجه آن زن بوده درحالیکه در عمل دور کردن آن زن بوده است. خیلی وقت‌ها ممکن است تصور کنیم که قصد و نیت آن افراد واقعاً همان  چیزی بوده که اتفاق افتاده است.

به خاطر داشتن این مسئله خیلی مهم است چون نتیجه رفتارها همیشه منعکس‌کننده نتیجه دلخواه فرد نیست.

درک اعمال و رفتار دیگران

با استفاه از این روش، می‌توانید خیلی بهتر رفتار و اعمال دیگران را بشناسید. این روش همیشه عالی عمل نمی‌کند اما هیچ روش شناخت اعمال و رفتار دیگران هم وجود ندارد که همیشه 100% درست عمل کند. حداقل دفعه بعدی که کسی چیزی می‌گوید مثلاً هدف زندگی شما را زیر سوال می‌برد یا هر چیز دیگری، می‌توانید درک بهتری از آن داشته باشید و می‌دانید که آن انتقاد بیشتر از آنکه درمورد شما باشد درمورد خود آن فرد است.