در فعالیتهای اقتصادی هر یک از ما شراکت اهمیت بسیاری دارد، با این وجود نه تنها منابع علمی مناسبی در این خصوص منتشر نشده است بلکه دیدگاه های منفی بسیاری پیرامون آن در فرهنگ ما وجود دارد. اهمیت شراکت فقط به به خاطر تاثیر آن بر حفظ و رشد کسبوکارمان نیست؛ بلکه از منظر دیگری نیز مهم است، با آغاز هر شراکت بخش مهمی از وقت و زندگی ما صرف تعامل با شرکایمان خواهد شد که می تواند ایامی خوش و آرام یا برعکس ایامی دشوار و ناخوش برایمان رقم بزند. در طول این سالها با افراد زیادی مواجه شدهام که شرکای کاری خود را اشتباه انتخاب کرده اند یا اینکه شریک داری مطلوبی نداشته اند و در نهایت کار آنها فرجام خوبی نداشته است. آنها اغلب معترف بودند که هم از نظر اقتصادی دچار مشکل شدهاند و فرصت های زیادی را از دست داده اند و هم اینکه فشار روحی بسیاری را تحمل کرده اند. برخی مواقع آنقدر این ایام را دشوار سپری کرده اند که دیگر توان شروع دوباره هیچ کسب و کاری را حداقل در قالب شراکت ندارند. به همین خاطر انتخاب درست شریک و پس آن رعایت آداب شراکت اهمیت بسیاری دارد که سعی خواهم کرد هر دو منظر را بررسی نمایم. اما قبل از ورود به بحث باید به یک پرسش مهم پاسخ دهیم:
شریک، خوب است یا بد؟
حتما بسیار شنیده اید که شراکت خوب نیست. هر وقت درباره شراکت صحبت میکنیم این جمله معروف را میشنویم که: «اگر شریک خوب بود، نستجیربالله خداوند برای خود شریکی برمیگزید» و با این جمله پنبه هر نوع شراکتی را میزنیم و حتی، هنگامی که به هر دلیلی کار خود را با شراکت آغاز می کنیم از این جنبه منفی به آن مینگریم و همیشه مترصد فرصتی هستیم که شش دانگ یک کسبوکار را برای خودمان داشته باشیم. البته غافل از آنیم که در جمله معروفی که عرض شد دست به یک قیاس معالفارق زدهایم. تواناییهای لایتناهی خداوند متعال را با خود انسانیمان که سراسر محدودیت است مقایسه کرده ایم. انسان به شریک نیاز دارد تا بتواند بر بخشی از محدودیتهایش فائق بیاید. انسان اگر در زمینهای محدودیت نداشته باشد، احتمالا در آن زمینه نیاز به شریک ندارد. پرسش این است که چرا ما برای راه اندازی کسب و خود به شریک نیاز داریم؟ ممکن است منابع مالی ما برای کسب و کارمان کافی نباشد. همراهی شرکا می تواند مشکل کمبود منایع را مرتفع نماید. ممکن است تخصص و مهارت لازم را در این کسب و کار نداشته باشیم و با جذب شریک این نقیصه را مرتفع کنیم.
ممکن است توسعه کسب و کار ما نیازمند ارتباطات قوی تری باشد که خود فاقد آن هستیم، جذب شریکی که توانایی ویژه ای در ارتباطات و بازاریابی دارد می تواند رفع کننده این مشکل باشد.
ممکن است با وجود آنکه ایده خوبی داریم و دانش فنی آن را هم داریم و حتی منابع مالی لازم برای شروع کسب و کار را هم در اختیار داریم اما از منظر مدیریتی توان لازم برای اداره کسب و کار را نداریم و نیاز مند مدیر قابل تری برای اداره کسب و کارمان هستیم.
خیلی وقتها ورود به یک کسبوکار، شبیه قدمزدن در تاریکی و ناشناختگیهاست. خیلی از ما از قدمزدن در مسیر ناشناخته میترسیم و ترجیح میدهیم همراهی داشته باشیم تا برای حرکت، قدرتی مضاعف بیابیم. بعضیوقتها هم فردی را به عنوان شریک انتخاب میکنیم؛ چون میدانیم به بخشی از بازار که مورد نظر کسبوکار ماست، شناخت کافی دارد. همچنین در ضرورت نیاز به شریک باید به این نکته هم توجه داشته باشیم که امروزه بسیاری از کسب و کارها در چارچوب شبکه ای از شرکا فعالیت می کنند، مانند کنسرسیوم ها و انواع مشارکتها و قواعد بازار ما را ملزم به تعریف و فعالیت در این شبکه ها می کند.
پس به طور کلی، عرض من این است که وقتی درباره یک کارآفرین صحبت میکنیم، باید بدانیم که او شامل مجموعه ای از قابلیتها و محدودیتها است. او ممکن است برای رفع این محدودیتها و تکمیل تواناییهای خود به شریک نیاز داشته باشد. ممکن است این سئوال مطرح شود که آیا می توان از طریق استخدام به این محدودیتها غلبه کرد. پاسخ این است که برخی از محدودیتها را می توان از طریق استخدام افراد کارآمد رفع کرد، اما یادمان باشد که در بسیاری از مواقع استخدام نمی تواند جایگزین یک شرکت خوب و توانمند شود. توجه کنید که ما درباره شروع کسب و کار صحبت می کنیم .یعنی زمانی که معمولا منابع مالی و ارتباطات محدودی داریم و پرسشی که وجود دارد این است که با توجه به این کمبود منابع مالی، آیا میتوانیم نیازمندیهایمان را نه از راه شراکت؛ که از راه استخدام تامین کنیم؟ البته بحث ما در حیطه کسبوکارهای کوچک است. حیطهای که معمولا در آغاز راه، توان پرداخت های بالا ندارند. آیا میتوانیم بهترین متخصصان را جذب شرکت کنیم و در بلند مدت نیز آنها را حفظ کنیم؟ آیا شرکت ما در ابتدای راه خود آنقدر جذاب هست که افرادی که ارتباطات خوبی دارند یا مدیران کارآمدی هستند، با وجود توان محدود ما در پرداخت حقوق جذب شرکت ما شوند و با حداکثر توان کار کنند. حداقل، در ابتدای راه که سازمان ما شکل نگرفته است و منابع مالی لازم را برای این کار نداریم، قاعدتا استخدام نمیتواند راه حل درست و کاملی باشد. حتی در مراحل بعدی هم خیلی وقتها مجبور میشویم با مدلهای مختلف شراکت، این نوع توانمندیها را در سازمان خود برای بلندمدت حفظ کنیم. چون خیلی از وقتها استخدام افراد ویژه و قابل در کسبوکارهای کوچک و متوسط، راه حل مناسبی برای حفظ آنها در بلند مدت نیست. بیشتر آنها این کسبوکارها را سقف کوچکی برای خود میبینند و پس از مدتی ترجیح می دهند در شرکتهای بزرگتر و شناخته شده تر فعالیت کنند. حال آنکه با استفاده از الگوهای مختلف شراکت که الزاما محدود به شراکت حقوقی مرسوم نیست می توان تعلق خاطر بیشتری برای آنها ایجاد کرد.
پس موضوع اول این است که ما احتمالا در خیلی از کسبوکارهایی که راه میاندازیم مجبور هستیم که کار خود را با شراکت آغاز کنیم. منظورم از این جمله این نیست که همه کسانی که می خواهند وارد یک کسبوکار شوند، نیاز به شریک دارند. ممکن است آنها تجربه قبلی داشته باشند و از تسلط کافی و توانایی مالی و… نیز برخوردار باشند و بدون شریک نیز بتوانند به خوبی کسب و کار خود را اداره کنند. بلکه منظورم این است که در عالم واقع بسیاری از کارآفرینان در ابتدای فعالیت خود به همان دلایلی که اشاره شده الزام به شراکت دارند. کافی است نگاهی به اطراف خود کنیم. تقریبا بیشتر شرکتهایی که فعالیت می کنند ماحصل شراکت هستند. امروزه بسیار مرسوم است که فارغ التحصیلان دانشگاهی با همکلاسی های خود شراکت می کنند و کسب و کارهای مختلفی راه اندازی می کنند و البته این موضوع محدود به فارغ التحصیلان دانشگاهی نیست و در بین گروه های مختلف جامعه قابل مشاهده است. به همین خاطر مسئله ما توصیه به شراکت نیست بلکه، در این گفتگو می خواهیم درباره شیوه انتخاب شریک و آداب شراکت صحبت کنیم. اگر واقعیتی است که ما را از آن گریزی نیست باید آن را بپذیریم و آداب و مهارت آن را کسب کنیم. بسیاری از کسب و کارها دقیقا به خاطر مسائل بین شرکا در همان آغاز فعالیت خود شکست می خورند. به همین خاطر باید به این پرسش پاسخ بدهیم که چگونه و با چه معیارهایی شریک مناسب انتخاب کنیم؟ چه شریکی برای کسبوکار ما مناسبتر است؟ آداب شراکت چیست و چگونه می توان شراکت ماندگار داشت؟ در نوشتار بعدی به نکاتی در این زمینه خواهیم پرداخت که آداب شراکت را به شکل مطلوبی برای شما رقم خواهد زد و بررسی هر یک از این نکات، موضوع نوشتارهای بعدی من در این زمینه خواهد بود.