آمار موجود درمورد ارزش سالانه سرقت های کارمندان از 50 بیلیون دلار تا 660 بیلیون دلار از فعالیت هایی مثل سرقت، اختلاس، دست بردن در ساعات کار، دزدی طراحی محصولات و اسرار تجارت است.
من شدیداً باور دارم که اکثر افراد ذاتاً خوب، نجیب و قابل اعتماد هستند. این را هم می دانم که فقط رفتار غیراخلاقی یک نفر میتواند آسیب مالی و قانونی به یک بیزنس بزند. اما چه می توانید بکنید؟ چطور می توانید هم از کارمندان صادق و هم از بیزنستان محافظت کنید؟ در این مقاله توصیه هایی برایتان آورده ایم.
کارمندان صادق استخدام کنید
· سوابق کاری آنها را بررسی کنید.
· تحصیلات و مدارک آنها را بررسی کنید.
· از معرفین آنها پرس و جو کنید.
· آزمایش اعتیاد قبل از استخدام از آنها بگیرید.
· سوابق جنایی آنها را بررسی کنید.
یک برنامه ضد سرقت اجرا کنید
· مداوماً به حساب های مشکوک رسیدگی کنید.
· بدون برنامه ریزی قبلی به بررسی حساب ها بپردازید.
· مسئولیت های کاری را مدام تغییر دهید تا هیچکس نتواند کنترل امور را به دست گیرد.
· سیستم نظارت وصل کنید.
· گزارش کار بخواهید.
· برای گزارش های دریافتی پاداش بگذارید.
بیمه کلاه برداری
· در بیمه هایی سرمایه گذاری کنید که جنایات از خارج، سرقت های کارمندان و کلاه برداری های کامپیوتری را هم تحت پوشش قرار می دهد.
خط آخر
سرقت کارمندان مشکل بسیار بزرگی است. مدیران باهوش راهکارهای مناسبی برای جلوگیری از آن استفاده می کنند. سیاست ها و راهکارهایی که به کار می بندید باید با شرکت شما هماهنگ باشد. خیلی ها بدشان نمی آید که در این زمینه نصیحتتان کنند اما اول و آخر این شما هستید که باید اعتماد کنید.
آیا کارمندانتان به شما اعتماد دارند؟
احتمالاً نه. آنها به همکارانشان اعتماد می کنند اما به شما نه. آنها بااینکه شغلشان را خیلی دوست دارند اما اعتقاد ندارند که مدیرشان بهترین تصمیم ها را می گیرد. این مسئله مخصوصاً درمواردی که این تصمیم درمورد آنها باشد بیشتر صدق می کند.
دو سوال هست که باید به آن فکر کنید:
1) آیا برایتان مهم است که کارمندانتان به شما اعتماد داشته باشند؟
2) از کجا می توانید بفهمید؟
فکر کنم پاسخ به سوال اول برایتان راحت تر باشد. بله – مطمئناً برایتان مهم است. دو دلیل عمده اهمیت آن به عملکرد و سود بستگی دارد.
عملکرد آنها
من تضمین می کنم که به هیچ وجه نمی توانید از کارمندی که به شما اعتماد ندارد بیشترین و بهترین عملکرد را بگیرید. اگر آنها به شما اعتماد نداشته باشند که بهترین تصمیمات را برایشان بگیرید، احتمالاً فکر می کنند که خودشان باید این تصمیم را بگیرند. زمانی را که به انجام آن می پردازند یا به اینکه چطور باید آنرا انجام دهند فکر می کنند، از بازده و کیفیت کاری و خلاقیت آنها کم می کند.
شاید بتوانید به این منوال موقتاً سطح عملکرد آنها را بالا ببرید اما نمی توانید آن را ثابت نگه دارید. بدون اعتماد کارمندانتان قادر نخواهید بود خلاقیت که از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است را در کارتان مشاهده کنید.
عملکرد شما
واقعبین باشید. عملکرد کارمندانتان شدیداً بازتاب عملکرد خود شماست. از اینها گذشته، مدیریت توانایی به انجام رساندن کارها توسط دیگران است. اگر نتوانید بهترین عملکرد را از کارمندانتان بگیرید، چطور می توانید به رئیستان ثابت کنید که مدیر خوبی هستید؟
اگر کارمندانتان به شما اعتماد نداشته باشند، شما هم نخواهید توانست به آنها اعتماد کنید. بعد می بینید که وقت زیادی را باوجود کمبود وقتی که دارید صرف چک کردن آنها می کنید. زمانی را که می توانستید جاهای خیلی بهتری صرف کنید.
سود
همین الان درمورد صرف وقت اضافی به خاطر عدم اعتماد بین کارفرما و کارمند صحبت کردیم. می توانید هزینه این ساعات تلف شده را حساب کنید اما هزینه بیشتر را برای فقدان خلاقیت می پردازید. سود هیچوقت با خوب انجام دادن کاری عایدتان نمی شود. با بهتر انجام دادن آن به دست می آید.
مهم نیست که با "پیشرفت مداوم" ایجاد شده باشد یا تغییر ناگهانی. مهم این است که این اتفاق افتاده است. مطمئن باشید رقیبان شما دنبال راه های جدیدتر، بهتر و ارزانتر برای انجام کارها هستند. اگر شما نباشید مطمئن باشید که مشتریانتان را و درنتیجه سود را از دست می دهید.
سوال دوم
پاسخ به سوال دوم کمی دشوارتر است (از کجا می توان فهمید که کارمندانم به من اعتماد دارند؟)، اما چند پیشنهاد برایتان داریم:
از خودشان بپرسید
یکی از ساده ترین راه ها برای گرفتن یک جواب پرسیدن سوال مستقیم است. احتمالاً در گروهتان کسی هست که به او اعتماد داشته باشید. از او نپرسید که احساس خودش چیست، احساس کل تیم را جویا شوید. روی احساس عمومی کارمندانتان متمرکز شوید.
به حرفهایشان گوش کنید
وقتی سوالی را از کارمندی می پرسید، واقعاً به پاسخ او گوش کنید. باید بتوانید عمق حرف های او را درک کنید. اگر شروع به گفتن چیزی می کنند اما بعد مکث می کنند کاملاً مشخص است که اعتماد کامل به شما ندارند.
کمتر رسمی باشید
از دفتر کارتان بیرون بیایید. مدیریت با گشت زدن در شرکت خیلی خوب عمل می کند. نه تنها کارمندان در محیط کار خودشان راحت تر می توانند به شما نزدیک شوند بلکه چیزهایی را می بینید و می شنوید که هیچوقت در گزارش هایی که تحویلتان می دهند نمی بینید. از این گذشته وقتی کارمندان می بینند که اطراف آنها گشت می زنید، شما را یکی از خودشان می بینند نه به شکل رئیس. اعتماد کردن به یکی از خودشان خیلی راحت تر از اعتماد کردن به رئیس است.
خلاصه
اعتماد گرفتنی است. به دست آوردن اعتماد کارمنداتان وقت می برد اما شما هم می توانید جزء مدیران موفقی باشید که کارمندانشان به آنها اعتماد دارند و این مسئله عملکرد و سودشان را چندین برابر می کند. به آنها نشان دهید که می توانند به شما اعتماد کنند که مصلحتشان را می خواهید و خواهید دید که چقدر سریع اعتمادشان به شما جلب می شود.
مردمان
آموزشهای کاربردی کسب و کار | ویژه کارآفرینان و مدیران | ویژه کارجویان و حقوقبگیران | فنون موفقیت شغلی و اجتماعی برای همه | فنون کاریابی و تقاضای استخدام | فنون ارتقای شغلی و افزایش حقوق | مهارتهای ضروری مدیران