صاحبان کسب و کارهای خانگی باید به اهمیت تعیین اهداف واقع بینانه و متمرکز کردن تمام تلاش خود برای دستیابی به آنها توجه ویژهای داشته باشند.
بدون هدف، هیچ معیاری برای اندازه گیری و محاسبه میزان موفقیت وجود ندارد و همانند یک کشتی بدون سکان در دریا هستید.
همچنین، بدون هیچ گونه هدفی امکان ارزیابی تواناییهای بالقوه شما به عنوان یک کارآفرین وجود ندارد. در حقیقت، اهداف این فرصت را فراهم می کنند تا میزان مهارتها و تیزهوشی خود برای اداره کسب و کار خانگی را آزمایش کنید.
در این میان، واقع بینانه و دست یافتنی بودن اهداف تعیین شده از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. برخی کارآفرینان با در نظر گرفتن اهداف غیر واقعی که دستیابی به آنها غیر ممکن است، نه تنها مسیر پیشرفت را هموار نمی کنند، بلکه با نتیجهای جز شکست مواجه نخواهند شد.
آنها گمان می کنند تعیین اهدافی دست نیافتنی می تواند نامشان را به عنوان فردی ماهر و حرفهای مطرح کند. در اکثر موارد، این مساله به شکست و سرخوردگیهای جدی منجر می شود که باور کارآفرین به تواناییهای خود را نیز تحت تاثیر قرار می دهد.
به عنوان فردی که کسب و کار خود را از خانه مدیریت می کند باید توجه داشته باشید که برای اهداف غیر واقعی و دست نیافتنی بهای سنگینی پرداخت خواهید کرد.
اهداف غیر واقعی و بیش از حد بلندپروازانه همانند تلاش برای سفر به ماه بدون استفاده از سفینه فضایی بوده و هیچ گاه به مقصد مورد نظر نمی رسید.
این مساله آسیبهای جبران ناپذیری را به کسب و کار، سلامت و شهرت شما وارد کند. بر همین اساس، اهداف خود را باید بازبینی کرده و در صورت مشاهده نمونههایی غیر واقعی برای کسب و کار خانگی خود، آنها را اصلاح کنید. در غیر این صورت باید برای پیامدهایی منفی آماده شوید.
با تعیین اهداف غیر واقعی در حقیقت کسب و کار خود را از پیش برای شکست برنامه ریزی کردهاید زیرا در تعیین تواناییها، زیرساختها، تخصصها و منابعی که در اختیار دارید، درست عمل نکردهاید.
تعیین هدف بدون در نظر گرفتن این موارد، طرحی کلاسیک برای شکست خوردن محسوب می شود. اگر چالشهایی را بپذیرید که فراتر از تواناییهای بالقوه شما هستند، سرمایه کسب و کارتان حتی پیش از آن که فعالیت خود را آغاز کنید، از بین رفته است.
تعیین اهدافی غیر واقعی که توانایی دستیابی به آنها وجود ندارد می تواند به واسطه سرخوردگی، ناامیدی و استرسهای ناشی از آن، سلامت کارآفرین را در معرض خطر قرار دهد. این مساله می تواند برای خانواده وی نیز اثرات منفی به همراه داشته و حتی منجر به فروپاشی آن شود.
ناتوانی در تحقق اهداف می تواند اعتماد به نفس کارآفرین را تحت تاثیر قرار داده و کاهش اعتماد به نفس نیز به افسردگیهای شدید منجر شود. همچنین، این مساله می تواند موجب تغییر دیدگاه کارآفرین نسبت به تواناییهایی خود شده و از تلاش مجدد برای آغاز کسب و کاری جدید و یا احیای کسب و کار فعلی جلوگیری کند.
باید به این نکته توجه داشته باشید که تقریبا تمامی کسب و کارهای موفق حتی کسب و کارهای بزرگ حداقل یک بار در طول فعالیتهای خود با شکست مواجه شدهاند، اما از این شکست به عنوان پلی برای کسب موفقیت استفاده کردهاند.
داشتن انگیزه و مشتاق بودن برای کسب موفقیت در آغاز کسب و کاری جدید ضروری است، اما اشتیاق و انگیزه بیش از اندازه می تواند نتیجهای عکس در پی داشته باشد. انگیزه بیش از حد می تواند واقع بینی و نگرش کارآفرین را تحت تاثیر قرار داده و منجر به تعیین اهدافی غیر واقعی و دست نیافتنی شود.
این در شرایطی است که برای کسب موفقیت باید تجزیه و تحلیل و اهداف واقع بینانهای از راه اندازی کسب و کار خود داشته باشید. بی تردید، ناتوانی در ارائه کالا و خدمات در زمان معین نتیجهای جز کاهش شهرت و اعتبار شما در بازار رقابتی امروز نخواهد داشت. کاهش شهرت و اعتبار نیز به کاهش مشتریها منجر شده و در نهایت شکست کسب و کار را در پی خواهد داشت.
کارستان