درباره نویسنده: نانسی مارمولجو، یکی از اساتید کارآفرینی در آمریکا است. او اخیرا یک مجموعه سخنرانی را با عنوان «ایده‌های رام‌نشده‌ای که درآمد به همراه دارند» منتشر کرده است. در این سخنرانی‌ها، خانم مارمولجو، به افراد می‌آموزد که چگونه با ایده‌های خلاقانه خود را در راه ایجاد کسب و کاری موفق به کار ببندند.

 

اوایل ماه مه سال ۲۰۱۱، خبر کشته‌شدن اسامه بن‌لادن، رهبر گروه تروریستی القاعده، رسانه‌های جهان را درنوردید. گروهی از آمریکایی‌ها برای خوشحالی به خیابان آمدند و گروهی دیگر نیز در خانه‌های خود پای تلویزیون و اینترنت میخکوب شدند تا آخرین اخبار را از مرگ بن‌لادن کسب کنند یا شاید بالاخره موفق به دیدن عکسی از جنازه او شوند. در همین زمان، شبکه‌های اجتماعی نیز مملو از پیام‌های مربوط به کشته‌شدن بن‌لادن توسط نیروهای آمریکایی شده بود. اما در تمام جهان، یک نفر و تنها یک نفر بود که خلاقانه‌ترین واکنش را به مرگ بن‌لادن نشان داد. واکنشی که برای او ۱۲۰ هزار دلار درآمد به همراه داشت، آن هم تنها در طول ۲ روز! موریس هری ۲۳ ساله که ساکن شهر نیویورک بود و در رشته بیزنس تحصیل می‌کرد پس شنیدن خبر مرگ بن‌لادن به خانه رفت و با راه اندازی یک وب سایت اقدام به فروش تی‌شرت‌هایی کرد که روی آن‌ها عکس بن‌لادن به همراه نواری با عبارت “مرده” روی چشم بن‌لادن چاپ شده بود. قیمت هر تی‌شرت ۱۲ دلار بود که ۱۰ هزار عدد از آن طی دو روز نخست به فروش رسید که نتیجه‌اش می‌شود ۱۲۰ هزار دلار!

البته لازم نیست که حتما کسی کشته شود تا برای برخی امکان بروز خلاقیت فراهم شود. در واقع خلاقیت در هر بخش از زندگی و کسب و کار قابل نمایان‌شدن است. هم‌چنین فراموش نکنید که کارآفرینان به طور طبیعی افراد خلاقی هستند. از برآورده‌کردن یک نیاز گرفته تا حل مشکلات، بازاریابی، فروش و تعامل با مشتریان، همگی از مواردی هستند که به کار گرفتن خلاقیت در آن‌ها می‌تواند احتمال موفقیت را افزایش دهد.

ایده‌های خلاقانه در کسب و کار همواره مورد ستایش قرار می‌گیرند و معمولا به درآمد قابل توجهی هم منجر می‌شوند، مانند فروش تی‌شرت‌های بن‌لادن، اما باید این را دانست که به ازای هر ایده برتری که عملی می‌شود و با موفقیت می‌رسد، میلیون‌ها ایده خلاقانه به راحتی از دست می‌روند، تنها به این خاطر که صاحبان این ایده‌ها نمی‌دانند چگونه آن‌ها را عملی کنند، چگونه باید آن‌ها را دنبال کنند یا آن‌قدر تردید می‌کنند که زمان طلایی برای به اجرا درآوردن آن‌ها از بین می‌رود.

پس اگر احساس می‌کنید که انسان خلاقی هستید و در برخی مواقع ایده‌های خلاقانه‌ای برای کسب و کار به ذهن‌تان می‌رسد، باید به برخی موارد توجه کنید تا ایده‌های شما بتوانند برای‌تان درآمد هم به ارمغان بیاورند. البته در ابتدا باید بدانید که از یک جهت شانس آورده‌اید و آن این‌که اکنون زمانه مناسبی برای خلاق‌بودن است. ایده‌هایی که پیشتر حتی به نظر احمقانه می‌آمدند، اکنون تبدیل به نمادهای موفقیت شده‌اند. برای مثال به احتمال زیاد نام سایت آمازون (Amazon.com) به گوش‌تان آشنا است. سایت آمازون ۱۴ سال پیش توسط جف بزوس تاسیس شد. ایده اولیه سایت این بود که افراد بدون نیاز به موانعی مانند لزوم عضویت و مانند آن بتوانند کتاب‌های مورد نیاز خود را خریداری کرده و در منزل یا محل کار تحویل بگیرند. هرچند اکنون چنین ایده‌ای به نظر عادی می‌آید اما در سال ۱۹۹۷ بسیاری آن را احمقانه و در بهترین حالت شبیه شوخی می‌دانستند و معتقد بودند آمازون در آینده‌ای نزدیک ورشکست خواهد شد. نتیجه این ایده به ظاهر احمقانه جز تبدیل‌شدن به بزرگ‌ترین خرده فروشی آن‌لاین در جهان که خدماتش نه تنها در آمریکا و اروپایی غربی بلکه حتی در چین هم قابل استفاده است. محصولات ارایه شده در سایت هم محدود به کتاب نماند و اکنون از فیلم و موسیقی گرفته تا اسباب‌بازی و غذا را می‌توان از طریق آن خریداری کرد. درآمد آمازون در سال ۲۰۱۱ تقریبا به ۵۰ میلیارد دلار می‌رسد و ارزش سهام شرکت نیز پس از گذشت ۱۴ سال ۱۴۰ برابر شده است.  جهان امروز پر است از چنین نمونه‌هایی که ایده‌هایی به ظاهر نه چندان عملی، موفقیت قابل توجهی کسب کردند. به همین خاطر اگر دست به کارهای غیر معمولی بزنید و ایده‌های عجیب و غریب داشته باشید، حداقل الگوهای موفقی را می‌توانید به خاطر بیاورید.

ایده‌های خلاقانه چه زمانی به ذهن خطور می‌کنند؟

زمانی که انتظارش را ندارید سروکله ایده‌های خلاقانه ممکن است زمانی پدیدار شود که در حال تماشای تلویزیون، رانندگی یا صرف غذا باشید. یک‌بار در سال ۱۹۸۹، جوانی دانشجو در یکی از شعب مک‌دونالد در حال صرف ناهار بود و بیرون را تماشا می‌کرد که چشم‌اش به کامیونی پر از وسایل بی‌مصرف و دست دوم افتاد. در همان لحظه این ایده به ذهن او خطور کرد که کامیونی دست و پا کرده و شروع به جمع‌آوری داوطلبانه خرت و پرت‌های اضافی و بی‌مصرف دیگران بکند. برایان اسکودمور با ۷۰۰ دلار کار خود را آغاز کرد. کسب و کار وی رونق گرفت و خیلی زود تعداد کامیون‌های‌اش به ۳ عدد رسید. اسکودمور همان زمان تصمیم گرفت که کارش را آن‌قدر گسترش دهد تا در عرض پنج سال در ۳۰ شهر بزرگ آمریکا و کانادا شعبه داشته باشد. آیا او در رسیدن به این هدف موفق شد؟ بله، ۱۵ روز قبل از آن‌که ۵ سال تمام شود! او ایده‌ای ساده که به ذهن‌اش خطور کرده بود را دنبال کرد و کسب و کارش به جایی رسید که اکنون حدود ۱۰۰۰ کامیون دارد و درآمد او به بیش از ۱۰۷ میلیون دلار می‌رسد. در واقع ایده راه‌اندازی شرکت «خرت و پرت اضافه دارید»، که اکنون نامی برای خود دست و پا کرده، از یک همبرگر فروشی شکل گرفت.

ایده‌های درخشان در موقعیت‌های مختلف به سراغ ما می‌آیند. می‌توان گفت که نکته اساسی نحوه استقبال از این ایده‌هاست، این‌که آن‌ها را به حال خود رها کنیم یا این‌که با پیگیری آن‌ها مسیر تازه‌ای را در زندگی خود ایجاد کنیم.

 

اما برای موفق‌شدن از طریق خلاقیت، تنها خلاق‌بودن کافی نیست و باید نکاتی را هم به خاطر داشته باشید. نکاتی که باعث می‌شوند تا خلاقیت شما هدر نرود.

۱- صبر نکنید تا همه چیز را بدانید.

هر ایده‌ای زمان طلایی خودش را دارد. اگر بخواهید همه جزییات را در مورد ایده خود کسب کنید، زمان زیادی را از دست خواهید داد. فراموش نکنید که کارآفرینان موفق افرادی هستند که به سرعت تصمیم می‌گیرند و وقت خود را برای سردرآوردن از همه جزییات هدر نمی‌دهند. به مثال ابتدای بحث باز می‌گردیم، اگر موریس هری چند روز را صرف کسب اطلاعات در مورد نحوه تولید تی‌شرت، طراحی روی آن، طراحی وب‌سایت و امثالهم می‌کرد احتمالا نه تنها درآمد زیادی کسب نکرده بود بلکه شاید مجبور می‌شد برای جبران هزینه‌ها، چند عدد از تی‌شرت‌های خودش را نیز به فروش برساند. ماجرای کشته‌شدن بن‌لادن تنها برای چند روز همه را به هیجان آورده بود و موریس هری نیز به خوبی از این روزهای طلایی بهره برد. شاید همواره فرصت عمل‌کردن تا این حد محدود نباشد اما عقب‌انداختن عملی‌کردن ایده‌ها ممکن است باعث شوند تا به فکر ایده جدیدی باشید. در واقع زمانی که ایده‌ای به ذهن‌تان خطور می‌کند، یک ساعت شنی نیز شروع به کار می‌کند و شما تنها تا زمانی که شن‌های ساعت تمام نشده‌اند، فرصت دارید تا در مورد عملی‌کردن ایده خود تصمیم‌گیری کنید. معمولا بسیاری از افراد در این موارد خود را غرق کسب اطلاعات در مورد جزییات می‌کنند در حالی‌که شاید بهتر باشد تا بسیاری از نکات را حین انجام کار بیاموزند. کارآفرینان معمولا افرادی هستند که به سرعت می‌آموزند، پس شما نیز توانایی خود در مورد آموختن حین انجام کار را دست کم نگیرید.

۲- از شکست‌های گذشته، پیروزی‌های آینده را بسازید.

همگان توماس ادیسون را به خاطر اختراع لامپ می‌شناسند اما این را هم باید بدانید که ادیسون یکی از بزرگ‌ترین بازنده‌های تاریخ است. او بیش از ۱۰۰۰ بار برای اختراع لامپ تلاش کرد و شکست خورد. پس اگر شکست خوردید، فراموش نکنید که ممکن است دفعه بعدی موفقیت بزرگی کسب کنید. در واقع بزرگ‌ترین شکست در زندگی این است که هرگز تلاش نکنید. در واقع اگر عملی‌کردن ایده‌ای چندان خوب پیش نرفت، به راحتی آن را رها نکنید. چرا که شاید در اجرای آن به خوبی عمل نکرده باشد. کیم کستل که یکی از متخصصان برندینگ است که بارها با شرکت‌هایی برخورد کرده که ایده‌های اولیه خوبی داشتند اما در توسعه آن و کسب درآمد از آن ناکام مانده‌اند اما دوباره و پس از مشورت با افراد خبره، شرکت‌های خود را به شرکت‌های میلیون دلاری تبدیل کرده‌اند. شکست‌خوردن بخشی از کارآفرینی است. وقتی وارد این حوزه شوید و خلاقیت خود را در آن به کار ببندید، خطر شکست نیز شما را تهدید می‌کند. هیچ کس شکست‌خوردن را دوست ندارد، اما اگر این اتفاق رخ داد، امید خود را از دست ندهید و دست از تلاش بر ندارید. بلکه از شکست درس بگیرید و سعی کنید این درس‌ها را به کار ببندید تا زمان موفقیت نیز فرا برسد.

۳- از پناهگاه امن خود خارج شوید.

به محض این‌که تصمیم بگیرید تا ایده‌ای خلاقانه را پیاده کنید با عدم همراهی اطرافیان مواجه خواهید شد. جملاتی مانند «به ریسک‌اش نمی‌ارزد» تلاش می‌کنند تا شما را بترسانند و از اقدامی جسورانه منصرف کنند. در این مرحله بهتر است که یا از ایده خود منصرف شوید یا این‌که شک و تردیدها را کنار بگذارید و در راه عملی‌کردن ایده خودتان استوار قدم بردارید. در سال ۱۹۷۷، خانمی ۲۰ ساله، یک سال پس از ازدواجش احساس کرده بود که حوصله‌اش از خانه داری سر رفته و باید کسب و کار را راه بیاندازد. از آنجا که در شیرینی پزی تبحر داشت، ایده تاسیس یک شیرینی فروشی به ذهنش خطور کرد. اما او نه سرمایه کافی برای این کار را در اختیار داشت و نه تحصیلات کافی و بدتر از همه این‌که نه همسرش و نه پدر و مادرش در این راه او را همراهی نکردند و حاضر نشدند سرمایه‌ای در اختیارش قرار دهند چرا که به اعتقاد آن‌ها دبرا فیلدز آینده درخشانی در شیرینی‌پزی نداشت. این در واقع همان مرحله‌ای است که اطرافیان به شما توصیه می‌کنند تا در پناهگاه امن خود باقی بمانید و برای خود ایجاد دردسر نکنید. اما دبرا فیلدز به توصیه اطرافیانش گوش نداد. او تصمیم خود را گرفته بود و آن‌قدر تاسیس شیرینی‌پزی را دنبال کرد تا بالاخره موفق شد وامی ۲۵ هزار دلاری را دریافت کند. او بعدها به دبی فیلدز شهرت یافت و ارزش شرکت شیرینی‌پزی او به ۵۰۰ میلیون دلار رسید. کتاب‌های آشپزی دبی فیلدز نیز به یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های آشپزی تاریخ آمریکا تبدیل شد. اگر خانم فیلدز به توصیه اطرافیان‌اش عمل کرده بود، احتمالا امروز باید حسرت رویاهای تحقق نیافته‌اش را می‌خورد. اما او امروز می‌تواند افتخار کند که یکی از موفق‌ترین زنان در تاریخ کسب و کار است. در بیشتر مواقع برای موفق‌شدن باید پا به عرصه ناشناخته‌ها نهاد و مهم‌تر این است که در این عرصه، قدم‌های محکمی بردارید.

۴) خلاقانه زندگی کنید.

خلاقیت چیزی نیست که تنها گاهی بروز کند یا تنها وقتی به آن نیاز دارید از آن بهره ببرید. بلکه افراد خلاق در بیشتر موارد زندگی خود خلاقانه رفتار می‌کنند. آن‌ها در مورد مسایل گوناگون کنجکاوی نشان می‌دهند، راهکارهای جدید را به کار می‌بندند و ترسی از شروع ماجراهای جدید ندارند. در واقع آن‌ها به زندگی مانند یک ماجراجویی می‌نگرند و آن‌چه را از آن می‌آموزند در کسب و کار خود نیز به کار می‌بندند. دریل واتس، یکی از افرادی است که دست از خلاق‌بودن نکشید در حالی که موقعیت بسیار خوبی برای این کار داشت. واتس زمانی کارمند معمولی محسوب می‌شد اما با پیگیری ایده ساده‌ای که به ذهن‌اش خطور کرده بود به یک کارآفرین موفق تبدیل شد. او هنگامی که در یک شرکت لیزینگ خودرو مشغول به کار بود در بازدید از یک کارخانه خودروسازی دریافت که خودرو در اتاقی که تنها از هیدروژن پر شده باشد کارکرد بهتری دارد. او پی برد در صورتی که میزان کافی هیدروژن به سیستم احتراق موتور خودرو افزوده شود، کارایی موتور خودرو افزایش خواهد یافت. دریل واتس شروع به جمع آوری اطلاعات بیشتر در این زمینه کرد و متوجه شد که اگرچه این ایده توسط افراد بسیاری مطرح شده است اما کسی از این ایده در بازار کسب و کار بهره نبرده است. البته واتس از دانش فنی کافی در این زمینه برخوردار نبود، به همین دلیل با یک مهندس الکترونیک به نام استیو مارتین شروع به همکاری کرد. آن دو با اجاره آزمایشگاهی در دانشگاه کنت کار خود را آغاز کردند. هرچند آن‌ها در ابتدای امر با مشکلات فنی زیادی مواجه شدند اما در نهایت موفق به ساخت فیلتری شدند که می‌توانست در وسایل نقلیه سنگین به کار گرفته شود. شرکت اویل درام معتقد است که این فیلتر نه تنها مصرف سوخت را به میزان ۱۰ درصد کاهش می‌دهد بلکه انتشار دی‌اکسیدکربن را هم تا ۱۵ درصد کاهش خواهد داد. اویل درام این اختراع را در انگلستان و ایالات متحده آمریکا به نام خود ثبت کرد، هم‌چنین موفقیت اولیه شرکت باعث شد تا دانشگاه کنت منابع مالی و امکانات تحقیقاتی در اختیار آن‌ها قرار دهد. اولین مشتری آن‌ها یک شرکت حمل و نقل با ۱۳۰ دستگاه کامیون بود. اگرچه شرکت وارد تجارت شده بود اما ترجیح داد که راه غیر متعارفی را برگزیند. آن‌ها امتیاز تولید این محصول را به شرکت‌هایی از بریتانیا، آمریکا و ایرلند گرفته تا اروپای شرقی، هند و آفریقای جنوبی فروختند. دریل واتس انگلیسی دلیل این اقدام را این‌گونه بیان می‌کند: «فروش امتیاز تولید باعث می‌شود ما بتوانیم روی کاری که در آن تبحر داریم، تمرکز کنیم؛ یعنی خلق محصولات جدید.»  در واقع واتس نتوانست از خلاق‌بودن دل بکند، با این‌که شرایط خوبی برای‌اش مهیا شده بود تا درآمد قابل توجهی را بدون چالش جدیدی به دست آورد اما او ترجیح داد خلاقیت بیشتر را پی بگیرد. گردش مالی سالیانه شرکت او اکنون به ۸ میلیون دلار می‌رسد. آن هم در شرایطی که شرکت تنها ۷ کارمند دارد. هرچند آن‌ها تاکنون در زمینه تولید محصول برای وسایل نقلیه سنگین فعالیت کرده‌اند اما اکنون قصد دارند تا تمرکز بیشتری را متوجه تولید محصولاتی برای وانت‌ها و خودروهای دو دیفرانسیل کنند.

۵) برنامه‌ریزی داشته باشید.

ریسک‌پذیر‌بودن و خودجوش‌بودن به جای خود، اما باید برای موفقیت برنامه داشته باشید. در واقع خلاقیت زمانی می‌تواند به کسب درآمد بیانجامد که با برنامه‌ریزی همراه باشد. سعی کنید یک طرح کلی و مشخص داشته باشید و در آن علاوه بر این‌که نحوه عملی‌شدن ایده خود را می‌گنجانید، زمان‌بندی‌هایی را نیز تعیین کنید تا بدانید چه کاری را تا چه زمانی باید انجام دهید. اگر می‌خواهید ایده‌های شما در حد ایده خام باقی نمانند، باید برای اجرای آن‌ها برنامه‌ریزی داشته باشد.

فراموش نکنید تفاوت و راه زیادی میان ایده‌های خام و ایده‌های اجراشده وجود دارد. راهی که در یک سوی آن کامیابی، ثروت و نوآوری است و در سوی دیگر آن، هیچ!

  خلاقیت

  هاوژین قربانی

  از | خلاقیت | خود | پول | در | بیاورید