نتیجه تحقیقات اجرا شده در خصوص طرح‌های کسب و کار حقایقی را نشان می‌دهند که بیش از پیش بر ارزیابی و تشکیل اتاق فکری منسجم تاکید دارند. طبق آمار منتشر شده تنها یک دهم درصد از شرکت‌ها به درآمد سالانه 250 میلیون دلار می‌رسند. این حقایق زمانی تأمل برانگیزتر خواهند شد که به آمار 36 هزارم درصد شرکت‌ها در كسب درآمد سالیانه یک میلیارد دلار پی می‌بریم.

به عبارت دیگر اغلب شرکت‌ها در همان مقطع کسب و کار کوچک خود باقی می‌مانند و فرصت تبدیل و توسعه را نمی‌یابند.

اما این علایم و استقرار بلندمدت در همان مقطع خرد، زنگ خطری برای آینده تجاری شركت‌ها محسوب خواهد شد. تنها تعداد معدودی از شرکت‌ها و مدیران این امکان را می‌یابند تا به یک برند تجاری و بین‌المللی ارتقا پیدا کنند.

Keith McFarland، محقق و کارآفرین حوزه کســـب و کارهای کوچــــــک در کتاب خود تحــــت عنوان The Breakthrough company نتیجه مطالعه و راهکارهای توسعه کسب و كار را با تحقيق درباره هفــــــت هــــزار شرکـــت شرح داده است.

***

توسعه استراتژی پیشرفت

میزان خطرپذیری مدیران در نحوه تشکیل کسب و کارهای کوچک با توجه به طرح اولیه و آمار صعودي و نزولي درصد فروش آنان مشخص خواهد شد. در واقع خطرپذیری بیـــش از حد مطلوب نتایج بهتری را به ارمغان خواهد آورد.

کیس مک فارلند، معتقد است که استراتژی‌های پیشرفت همانند نردبان به یک باره تأثیر فوق‌العاده‌ای را القا می‌کنند. این در حالی است که مدیران محافظه‌کار در تحقیقات وی حرکتی بسیار کند و به مراتب سوددهی بسیار کمتری دارند. مدیران پیرو این استراتژی در پایین‌ترین پله نردبان استراتژی پیشرفت قرار می‌گیرند.

برای اینکه سرعت پیشرفت تجاری افزایش يابد، باید در هر مرحله با توجه به مقتضيات و شرايط زماني، روي طرح‌ها تمرکز کنید. پیمودن هر پله جدید از نردبان پیشرفت فرصت‌ها و خطرپذیری بیشتری را می‌طلبد. بنابراين براي پيمودن مسير تجارت بايد تمام ابعاد و فرصت‌ها را بشناسيد و مطابق طرح پيش رويد.

 

نفوذ شرکت در بازار

ساده‌ترین راهکاری که اغلب شرکت‌ها برای فروش محصولاتشان استفاده می‌کنند، کاهش درصد بسیار ناچیزی از مبلغ برخی از محصولات و جذب مشتری‌های دائمی است. فروش مازاد، میزان درصد سود را افزایش خواهد داد.

اما راهکار جالب‌تر، اجرای افکار و ایده‌های جدید است. تنوع محصولات، افزایش کیفیت و در‌نهایت تبلیغ برای فروش محصولات جدید از جمله تکنیک‌هایی است که مدیران متبحر از آن‌ها استفاده می‌کنند.

بازارهای تجاری از دیرباز محیطی برای پرورش خلاقیت‌ها و ایده‌های نوین بوده‌اند. از این منظر ارزیابی و شناخت رقیبان عاملی است که فرصت‌های ویژه‌ای را برای تحقق اهــــداف کسب و کار ایجاد خواهند کرد.

اما چگونه می‌توان در میان شرکت‌های صاحب سبک و برنددار تجاری که سال‌ها فعالیت‌ کرده‌اند و مخاطبان فراوانی را جذب نموده‌اند به رقابت پرداخت؟

مک فارلند، محقق و صاحب سبکی است که سال‌ها در حوزه کارآفرینی فعالیت کرده و برای پاسخ به این پرسش‌ نیز دیدگاه‌های خاص خودش را دارد. بخشی از مهم‌ترین راهکارهای وی به سبک زیرند:

 

توسعه شرکت

افزایش میزان فروش به عوامل زیادی بستگی دارد، یکی از این راهکارها افزایش تعداد شعبه‌ها است. از آن جایی که توسعه شرکت و تأسیس نمایندگی‌های جدید به منابع مالی و انسانی فراوانی نیاز دارد، راهکارهای ساده‌تری نظیر ورود به شبکه مجازی و کسب و کار اینترنتی نیز شرايط توسعه و پيشرفت اهداف تجاري را ميسر خواهند كرد. راه‌های جذب مخاطبان و مشتریان امروزه به سبک‌های مختلفی اجرا می‌شود. تبلیغات رسانه‌ای، برگزاری همایش‌ها، تخفیف‌های فصلی و افزایش تنوع محصولات، جزیی از ایده‌های نوینی هستند که در اغلب شرکت‌ها اجرا می‌شوند.

 

محصول جدید برای مخاطب جدید

برخی اوقات سیاست شرکت به گونه‌ای است که تولید و خلاقیت از جمله ابزارهای توسعه محسوب می‌شوند و مديران نيز به تبع بر محور تنوع توليد محصولات و استفاده از طرح‌هاي نوين تاكيد مي‌كنند. برای پیشرو بودن در عرصه تجارت باید همواره اطلاعات خود و اعضای گروه را به روز كنيـــــد و با توجه به نیاز مخاطبان و وضعیت رقابت، محصولات متنوعی پديد ‌آوريد. طبق بررسی‌های انجام شده، تنوع، رنگ، کیفیت و ارزش محصولات از جمله موضوعاتي هستند که توجه مخاطبان را جلب می‌کنند و در اولویت‌های خرید و نظرسنجی‌ها‌يشان از آن‌ها استقبال خواهند کرد.

 

تنوع و به کارگیری سبک‌های نوین با پیروی از جادوی ارتباطات

از دیگر راهکارهای افزایش فروش که در دهه 1950 تا 1960 بسیار رایج بود و مدیران شرکت‌ها و موسسه‌های بزرگ تجاری از آن استفاده می‌کردند، سبک تنوع فروش بود. در واقع شیوه کار                                                                                                     به این صورت بود که شرکت‌هایی که توانمندی مـــالی و نیروی انسانی متخصصی در اختیار داشتند، با خرید شرکت‌های بزرگ دیگر که البته در نوع، سبک و تولید کاملاً متفاوت با چارچوب‌های تخصصی آنان هستند، به نوعی سبک فروش را تغییر می‌دادند.

این سبک مدیریتی که در همان دهه 1960 طرفداران بی‌شماری پیدا کرده بود، تحت عنوان شرکت‌های مختلــــط نام گرفت و به پدیده‌ای نوین در حوزه کسب و کار تبدیل شد.

شرکت بین‌المللی General Electric دقیقاً از همین سبک پیروی کرد و با خطرپذیری این مدل تجاری جدید، تحولی شگرف در دنیای لوازم خانگی و الکترونیکی پدید آورد. این شرکت بزرگ تجاری با ترکیب و تلفیق محصولات مختلف از قالب تولیـــد تک بعدی رها یافت و به یک ابرشرکت بین‌المللی ارتقا پیدا کرد.

اما با توجه به تغییر و تحولات قرن اخیر و پیدایش شبکه مجازی اینترنت، کم‌کم شرکت‌های بزرگ و بین‌المللی نیــــــز به جرگه بی‌رقیب فروش مجازی روی آورند.

مهم‌ترین و شاید به بیان دیگر اصلی‌ترین فایده تجارت الکترونیک، هزینه اندک و قلمرو بی‌نهایت آن بود که مدیران برجسته و کار آشنای شرکت‌های برنددار و بین‌المللی به سرعت ماهیت استفاده از این تکنولوژی جدید را فرا گرفتند و همگام با عصر فناوری اطلاعات و ارتباطات گام‌های بسیار بلند و موثری برداشتند. موفقیت و محبوبیت امروز آنان به دلیل تفکر برتر و تغییر موضع تجاری است.

 مدیرانی که با توجه به اقتضاي زمان، دانش خود را به روز و با آموزش‌ صحیح منابع انسانی و سرمایه‌گذاری آینده تجاری‌شان را تضمین كردند.

 

چگونه تغییر و تحول را بپذیریم

و در دنیای کسب و کار موفق شویم؟

تجربه ثابت کرده است که حرکت‌های بزرگ همیشه با پشتوانه‌ای علمي و نتیجه تحقیق و تجربه‌آموزی حاصل شده است. پیش از ایجاد هر تغییر و تحولی باید به پیشینه و ساختار برنامه‌های کوتاه و بلندمدت سازمان توجه کرد. طبق الگوهای کارشناسی شده، مدل تجاری جدید برای یک سال کـــــاری اجرا می‌شود و پس از ارزیابی کلی و بررسی نمودار صعودی و نزولی، اصلاح عیوب ساختاری و در نهایت به کارگیری طرح‌های نوین، دومین سال تجاری و یا تکرار استراتژی تحقق می‌یابد.

 

نظارت

در این فاز تک تک فرآیندها به منظور مشاهده اطلاعات در وضعیت‌های مختلف تحت نظارت قرار می‌گیرد و آمار عملکرد آن‌ها به منظور بهبود فرآیندهای وابسته به آن‌ها اجرا مي‌شوند. معیار های مورد استفاده در این فاز عبارت اند از: زمان چرخه فرآیند، نرخ خطا و بهره وری. اطلاعاتی که تمایل به ارزیابی آن‌ها وجود دارد و نحوه نظارت مورد نظر در کسب و کار.

اين‌موارد تنها بخشي از فرآيند آغاز طرح و پيشبرد توسعه استراتژي هستند. در واقع ابزار نظارت بر فعالیت‌های کسب وکارند که به منظور توسعه و تسهیل نظارت ایجاد مي‌شوند.

 

بهره‌وري

آخرين گام در چرخه توليد بهره‌وري و رسيدن به مرحله سوددهي است. فاز بهینه‌سازی در بر‌گیرنده بازیابی اطلاعات، عملکرد فرآیند از فاز نظارت، مدل‌سازی، شناسایی گلوگاه‌های واقعی، فرصت‌های صرفه جویی در هزینه و سایر بهبودها و سپس به کارگیری مواد شناسایی شده در طراحی فرآیند هستند.

 

  بازار کار

  پری سا

  استراتژی | گسترش | طرح | كسب | و | كار