برای پرورش قوه خلاقیت پنج قدم بزرگ باید برداشت:
قدم اول: هوشیار شویم
تشخیص درست مسئله و بررسی دقیق ابعاد آن نیاز به هوشیاری دارد. خلاقیت، آفرینش در هم و برهم نیست بلکه خلق هوشمندانه و آگاهانه یک موقعیت و وجودیت است. شما باید بدانید دقیقا چه میخواهید و دقیقا چه امکاناتی برای دستیابی به خواستهتان در حال حاضر در اختیار دارید. توجه کنید که فقط به امکانات موجود فکر کنید نه به شرایطی که میتوانید در آینده ایجاد کنید. خلاقیت توانایی زندگی در وضع حال است. از تجربیات گذشته بهره ببرید اما محصور تجربههای ناموفق نشوید. از تجربهها به عنوان دانستههای امتحان شده استفاده کنید نه به عنوان قانون. گرچه اکثر تجربیات قابل تبدیل شدن به قوانین است اما خیلی از قوانین هم دچار استثنائات هستند. هوشیارانه انتخاب کنید که تجربه دوبارهای در شرایط فعلی داشته باشید یا خیر. خلاقیتی که پشتش نشانی از تامل و تفکر هوشیارانه نباشد یک اتفاق است نه یک آفرینش و هیچ ارزش تکاملی در فطرت آدمی ندارد.
قدم دوم: عادت نکنیم
عادتکردن یکی از بزرگترین موانع فکری برای دستیابی به تجربههای جدید است. معتقدم که عادتکردن صرف میتواند انسان را در همه جنبهها تحلیل ببرد. متعجبم چنانچه هیچ لحظهای از عمر مانند لحظه قبلی نیست چگونه میشود عمل یا تفکری خاص را در تمام این لحظهها جاری و کارآمد دانست. عادتکردن یعنی برنامهریزی ناخود آگاهی که هیچ ارزش مسئولیتی ندارد. اگر شما به نظم عادت کرده باشید در شرایط بینظمی اصلا نمیتوانید فکر کنید چون درگیر قوانینی شدهاید که تا حالا کار راه انداز بودهاند و اکنون جواب نمیدهند و چون شما به آن عادت کردهاید نه وضع قانون جدید را بلدید و نه قانون جایگزین دیگری دارید. تنها راه مقابله با این سردرگمی بیرون آمدن از حصار عادات است. هر از چند گاهی موقعیتی برای فرار از دست عادات خود و تجربه شرایط جدید را برای خود فراهم و آنگاه با هوشیاری قوانینی را برای خود وضع کنید.
قدم سوم: نمیدانمها را بدانیم!
دیوار بزرگ و سد عظیم خلاقیت انسانی در لغت «نمیدانم» خلاصه میشود. لازم نیست همه چیز را بدانید ولی لازم است انگیزه دانستن را در درون خود برای همیشه بیدار و گوش به زنگ نگه دارید. داشتن اطلاعات شما را از تجربه دیگران آگاه میکند و حق انتخاب بیشتری به انسان میدهد. نمیدانمها باعث میشود فکر خلاق قفل کند و چون به صورت وضعیت تغییرناپذیرجلوه میکند بسیار بیشتر از معنی لغویاش بار منفی دارد. کلمه نمیدانم را به زبان نیاورید بجای آن از جمله “در این مورد باید بیشتر بدانم ” استفاده نمایید. در این حال اینگونه برداشت میشود که ندانستن یک موضوع فرصتی طلایی برای دانستن چند و چون آن به دست انسان میدهد.
قدم چهارم: شجاع باشیم
عموما لغت ترسیدن به پرهیز و فرار از موقعیتی اتلاق میشود که در آن وضعیت قسمت بزرگی از وجودیت انسان در معرض تهاجم یا تغییر نامطلوب قرار گیرد. درواقع غریزه ترس نگهبان وجود انسانیست مثل ترس از ارتفاع و ترس از حمله حیوانات. این ترسها در بشر نهادینه شدهاند و تعریف کامل و درستی دارند. اما ترس از ریختن آبرو و ترس از شکست و ناکامی، محافظهکاری، ترس از شماتتشدن و انگشتنماشدن و… درواقع ترس نیست بلکه نگرانی است که در اثر جایگزینی نوعی خاص از پیشبینی واکنشهای دیگران در اندیشه فرد است که میدان عمل او را تنگ وتنگ تر میکند و به همین منوال بال و پر اندیشه خلاق او را میچیند. خوب است بدانیم واکنش مردم – چه مثبت و چه منفی – به یک پدیده نشاندهنده تاثیر گذاری و قابل بررسی بودن و خلاصه ارزشمند بودن آن پدیده است.
اکنون ترسها و نگرانیهای خود را دسته بندی کنید می بینید بیشتر آنها در دسته نگرانیهایی قرار میگیرند که تعریف قابل تغییری دارند. تعریف را تغییر دهید. ببینید چگونه میتوانید از نوع تعریف و نوع ارائه خلاقیت خود درجهت تاثیر گذاری مثبت و برانگیختن واکنش در جامعه استفاده کنید. آماده شوید و واکنشهای احتمالی را در نظر بیاورید و برای آنها به طراحی پاسخ مناسب بپردازید. به خاطر داشته باشید شجاعت در بیان اندیشه و شجاعت در مقابله با واکنشهای احتمالی باعث پافشاری و ایجاد انگیزه و پشتکار و همچنین عامل بسیار تعیینکنندهای درمیزان ارائه خلاقیت نظری و کاربردی است.
قدم پنجم: اکنون نمیتوانمها را فراموش کنید
هرآنچه که بتواند در مخیله و ذهن بشر تجلی یابد تصویری مجازی از امکان واقعیت آن پدیده است چه آن پدیده واقع شده باشد و چه هنوز آفریده و خلق نشده باشد. برای اینکه این تصویر نمود واقعی داشته باشد باید در طول و عرض دنیای واقعی تجلی یابد. مسئولیت تجلی و خلق پدیدههای جدید و نوآوری به عهده کسانی است که باور دارند میتوانند و با استفاده از قوه خلاقه قوی خود و منطبقکردن ایدهها با عمل، توانایی نوع بشر را درحل مسائل و نوآوری به اثبات میرسانند. به سخن دیگر تمامی آمال بشری که قابل تجلی در ذهن او باشد قابلیت وجود دردنیای فیزیکی را هم دارد. اما ارائه راههای برای به صحنه ظهور رسیدن آن تنها در اختیار آنهاییست که میدانند و باور دارند میتوانند و… میتوانند !
ضربالمثل معروف ژاپنی میگوید: اگر کاری را حتی یک نفر در دنیا انجام دهد پس تو هم میتوانی آن را انجام دهی و اگر هیچ کس تا حالا آن را انجام نداده است تو باید آن را انجام دهی !
چه استدلال بر انگیزاننده و کارایی!
مریم مقدم
خلاقیت
آموزشهای کاربردی کسب و کار | ویژه کارآفرینان و مدیران | منابع و اسناد کسب و کار | آموزشهای مهارتی و فنی مشاغل | ویژه کارجویان و حقوقبگیران | فنون موفقیت شغلی و اجتماعی برای همه | خواندنیهای مکمل کسب و کار | فنون موفقیت در مصاحبه شغلی | فنون کاریابی و تقاضای استخدام | فنون ارتقای شغلی و افزایش حقوق | مهارتهای بازاریابی و فروش | مهارتهای ضروری مدیران