در میان همهی انسانها، روابط، گروهها، خانوادهها، سازمانها، ملتها، نظامهای اقتصادی و تمدن ها فقط یک عامل مشترک وجود دارد، که اگر از میان برداشتهشود، قدرتمندترین دولتها، موفقترین تجارتها، فوقالعادهترین روابط دوستانه، محکمترین شخصیتها را از میان خواهد برد. از طرف دیگر همین خصیصهی مشترک، اگر ایجاد شده و جان بگیرد،توانایی خلق سعادتمندی و موفقیت هایی شکوهمند را در زندگی بشر خواهد داشت. این کیمیا، همان اعتماد است.
اعتماد کیفیت تمام ابعاد زندگی و همهی تلاشها را تحت تاثیر خود قرار میدهد و چگونگی تمامی لحظههای حال و آینده را از نظر مسیر و نتیجه، هم در مسائل شخصی و هم موارد کاری، دستخوش تغییر میکند.
7 نوع خسارتی که سازمانها با اعتماد پایین باید بپردازند
1-غرامت اخراج
غرامت اخراج یک تکرار غیرلازم است. البته وجود سیستمهای تعدیل نیرو لازم به نظر میرسد. اما خسارت آن باید توسط تمامی سلسله مراتب سازمانی و لایه های مدیریتی پرداخت شود. در برخی شرایط نیز، طراحی دوباره سیستم ها( به دلیل غرامت اخراج و رفتار با اعتماد پایین) هزینهای اضافی روی دست سازمان است.
2-کاغذ بازی
کاغذ یازی یعنی قوانین، سیاستها و شیوههای پیچیده و دست و پاگیر اداری که حجم زیادی از زمان و کاغذ را به هدر میدهد. کاغذ بازی به جای اهمیت بر رشد و بهتر شدن هر روز، فقط پیچیدگیها و هزینهها را بالا میبرد. عاملی جز بی اعتمادی، موجب این کار نشده و کاغذ بازی نتیجهای جز بیاعتمادی نخواهد داشت.
3-سیاستها
تعریف سازمانها از سیاست این است: از تاکتیک و استراتژی برای کسب قدرت، سیاستهای اداری باعث رفتارهای زیر میشوند: امتناع از دادن اطلاعات، رقابت تنگاتنگ، عمل کردن به دستورکارهای مخفیانه، بدگویی و برگزاری جلسات پشت سرهم، رفتارهایی که به طرز سرسامآوری پول، وقت، استعداد و انرژیها را به هدر میدهند. این رفتارها همچنین، جو موجود را مسموم و استراتژیها را از خط خارج کرده و خلاقیت و روابط را کمرنگ میکنند. درحقیقت از هر طرف که به آن نگاه کنی، سیاست نقطهی مقابل اعتماد است.
4-بیمسئولیتی
بیمسئولیتی زمانی ثابت میشود که کارکنان بهظاهر سر کار خود هستند، اما عملا کار مفیدی انجام نمیدهند. آنها فقط درحدی کار می کنند که حقوق آخر ماه را گرفته و اخراج نشوند. اما از استعداد، خلاقیت و انرپی خود هیچ استفاده ای نمیکنند. این افراد فقط جسم شان آنجاست و قلب و ذهنشان همواره درجای دیگری است. دلایل زیادی برای بیمسئولیتی وجود دارد، اما اعتماد نداشتن را شاید بتوان مهمترین آن ها دانست.
5-نقل و انتقالات
نقل و انتقالات کارکنان هزینهی زیادی را برای سازمان ها در بر دارد و در فرهنگ سازمانی با اعتماد پایین، این میزان، بالاتر از استاندارد بازار و صنعت است. من در مورد جابهجایی عقلانی افراد نامتناسب صحبت نمیکنم، بلکه منظورم جابهجایی غیر منطقی افراد کارآمد است. افرادی که کار خود را به درستی انجام میدهند و خواهان کار در محیطی با اعتماد بالا هستند. اما وقتی مورد اعتماد قرار نمیگیرند، ترجیح میدهند در فضایی غیر از آنجا به کار خود ادامه بدهند. این افراد به علت خسته شدن از کاغذ بازی و سیاستهای اداری ، محیط بیاعتماد و رابطهی بدشان با مدیر ارشد خود، تصمیم به انتقال میگیرند و البته سازمان خسارت سنگینی برای آن پرداخت خواهد کرد.
6-تلاطم
تلاطم یعنی جایگزینی و نقل و انتقالات سهامداران به جای کارمندان. این دامنهی اعتماد پایین درون سازمانها به تعاملات درون بازار نیز کشیده شدهاست و موجب نقل و انتقال بزرگتری بین مشتریان،عرضه کننده ها، توزیع کنندگان و سرمایهداران میشود. وقتی کارمندان مورد اعتماد قرار نمیگیرند، این بیاعتمادی را به مشتریان منتقل کرده و سرانجام مشتریان از آن سازمان کناره میگیرند.
7-کلاهبرداری
کلاهبرداری، جاده صاف کن نیرنگ، خرابکاری، مانعتراشی، فریبکاری و اخلال بوده و هزینه تولید شده توسط آن بسیار گزاف است. کلاهبرداری موضوعی است که منحصرا به شخصیت( فقدان شرافت و وجود نیات معطوف به خود) مربوط است.
7 سودی که سازمانها با اعتماد به دست میآورند
1-ارزش افزوده شده
میزان بالای اعتماد، ارزش را در دو بعد افزایش میدهد. یک، ارزشافزوده شده به سهامداران که از طریق چند برابر شدن قیمت سهام( برطبق تحقیقات موجود) خود را نشان میدهد و دوم ارزش افزوده شده به مشتریان. این شرکتها بهطور مداوم ارزش بیشتری را نصیب مشتریان خود کرده و این دسته نیز در مقابل، ارزش بیشتری را برای سهامداران خود تولید می کنند.
2-رشد شتابان
شرکتهای با اعتماد بالا نهتنها درارزش بخشیدن به سهامداران، بلکه در میزان فروش و منفعت نیز بهتر از شرکتهای با اعتماد پایین عمل میکنند. تحقیقات نشان داده مشتریان از این شرکت ها بیشتر خرید کرده، بیشتر به آن جا مراجعت نموده و زمان بیشتری در آن جا میمانند. از طرف دیگر سازمانها این عملکرد بهتر را با قیمت پایینتری انجام می دهند.
3-خلاقیت توسعه یافته
شرکت های با اعتماد بالا همیشه در مورد محصول و یا سرویس ارائه داده توسط خود بسیار مبتکر هستند. چون در محیطی کار میکنند که همه، اطلاعاتشان را در اختیار یکدیگر قرار داده، در غیاب هم حرمت و اعتبار یکدیگر را حفظ کرده، خواهان ریسک کردن هستند، واهمهای از اشتباه نداشته و قدرت همکاری با دیگران را دارند. و تمامی این شرایط محصول اعتماد بالاست.
4-مشارکت بیشتر
در شرکتهای با اعتماد بالا روحی از مشارکت و کار دستهجمعی دیده میشود؛ عاملی که برای موفقیت در اقتصاد جهانی امروز حرف اول را میزند. همانطور که دکتر میشائل همر- مشاور تجاری- گفته است: « تجدید مهندسیها فقط یک وسیله دست گرمی برای اقتصاد مشارکتی بودهاست. البته این مشارکت فقط محدود به درون سازمان نیست و شامل حال مشتریان و عرضه کنندههای بیرونی هم میشود.»
5-شراکت قویتر
تحقیقی در دانشکده ی بازرگانی warwick نشان داده است که روابط شراکتی مبتنی بر اعتماد، سود سرشاری( بیشاز 40درصد از ارزش قراردادها) را نصیب خود می نمایند. اما روابطی که فقط زبان قرارداد را میفهمند نه اعتماد را، روند بدی را طی میکنند.
6-اجرای بهتر
شرکت های با اعتماد بالا نسبت به شرکت های با میزان اعتماد پایین، استراتژیهای خود را به نحوه بهتری به مرحلهی اجرا در میآورند.
7-وفاداری بیشتر
شرکت های با اعتماد بالا، باعث برانگیختن میزان بالایی از اعتماد در سهامداران اولیهی خود یعنی همکاران، مشتریان، عرضه کننده ها، توزیع کنندهها و سرمایه گذاران میشوند. اتفاقی که در شرکتهای با اعتماد پایین به چشم نمیخورد.
با افزودن تمام منافع و سودحاصل از اعتماد به کار خود که ناخودآگاه میزان خسارتها را به صفر میرساند، شکی نمیماند که به زودی ارتباط معنادار، مستقیم و قابل اندازهگیری بین اعتماد بالا، سرعت بالا، هزینهی کم وارزش افزوده شده را در خواهید یافت. هیچ نظامی سودمندتر از نظام اقتصادی مبتنی بر اعتماد نیست. هیچ عاملی بجاتر از تاثیر فراگیر اعتماد نیست و کلید صلاحت یک رهبر در اقتصاد نوین جهانی توانایی ایجاد، رشد، تقدیم و بازاریابی اعتماد است.
سرعت هیچچیز به پای سرعت اعتماد نمیرسد.
مدیر سبز
آموزشهای کاربردی کسب و کار | ویژه کارآفرینان و مدیران | اخبار کسب و کار و اقتصادی | مهارتهای ضروری مدیران