یاغچی

به رستوران‌ها که می‌روم به اقتضای علاقه‌ام که موضوع برندینگ باشد روی منوی آن‌ها دقت می‌کنم. چون به نظرم یکی از ابزارهای بازاریابانه برای موفقیت یک رستوران، همین منویی‌ست که جلوی مشتری می‌گذارند. با چند تا از مدیران رستوران‌ها که صحبت کرده‌ام گفته‌اند که دوست دارند تمام سلیقه‌ها و ذائقه‌ها را پوشش دهند. استراتژی‌شان هم به ظاهر، درست به نظر می‌رسد؛ می‌گویند مشتری ما خانواده‌ها هستند و در یک خانواده هم ذائقه‌ها با هم متفاوت است. یکی پیتزا دوست دارد و دیگری، مرغ سوخاری و آن یکی، همبرگر. فکر کنم تنها علتی که چلوکباب و لوبیا پلو و قورمه‌سبزی را به این لیست اضافه نمی‌کنند به خاطر مشکلی‌ست که در اتحادیه‌ی اصناف برمی‌خورند. وگرنه الان ما با رستوران‌هایی مواجه بودیم که از دیزی و کله‌پاچه تا پیتزا و همبرگر عرضه می‌کردند تا مثلن تمام سلیقه‌ها را پوشش دهند. می‌شود باز به این موضوع اشاره کرد که نباید همه‌چیز برای همه‌کس باشید که اگر این‌گونه عمل کنید، برندی نساخته‌اید که هیچ، کسب و کارتان را هم با شکست مواجه کرده‌اید. اما نمی‌خواهم این‌ها را بگویم؛ فقط به دو مورد از مشاهدات این روزهای‌ام اشاره می‌کنم که فکر می‌کنم برای درک درستی یا نادرستی این استراتژی کفایت می‌کند. یکی- دو سال یا بیش‌تر از ورود برندی بین‌المللی به نام «البیک» به ایران می‌گذرد. برندی که یک جوجه، سمبل‌اش است و آن را باید به نشانه‌ی تمرکز اصلی منوی این رستوران روی مرغ سوخاری در نظر بگیریم. در اینترنت هم که سرچ می‌کنی می‌بینی که این رستوران در جهان به عنوان رستورانی شناخته می‌شود که مرغ سرخ‌شده عرضه می‌کند. اما در تابلوی رستوران‌های این برند در ایران، دو عنوان دیده می‌شود: یکی، پیتزا و دیگری، مرغ سوخاری. نمی‌دانم چه‌قدر این حرف‌ام مستند به آمار و رقم می‌تواند باشد؛ اما به صورت چشمی می‌توانم بگویم (و احتمالن خیلی از شما هم موافق من هستید) که البیک نتوانسته است آن استقبالی را که از برندهای زنجیره‌ای در ایران می‌شود به دست بیاورد. من که می‌گویم عامل اصلی آن ناشی از منوی این رستوران است. وگرنه بازار ایران از جهت حضور برندهای جهانی، بکر است و موفقیت در آن، آسان.
اما مشاهده‌ی دوم‌ام به این تعطیلاتی مربوط است که مدتی قبل، پیش آمد. در آن روزها به شمال کشور رفته بودم و در بخشی از مسیر به نوشهر رسیدم. در بین رستوران‌های نوشهر، رستورانی که از همه بیشتر شلوغ بود مربوط می‌شد به رستوران اکبرجوجه‌ی اصلی که جز مرغِ اکبرجوجه‌ای، غذای دیگری نمی‌پخت. برای‌ام خیلی جالب بود که خانواده‌های زیادی صف کشیده بودند (چه صفی) تا همه‌گی‌شان فقط یک‌جور، غذا بخورند. کاش صاحب رستوران‌هایی که سرِ این مساله با آن‌ها بحث کرده بودم، همسفرم بودند…

  خلاقیت

  هاوژین قربانی

  آموزش‌های کاربردی کسب و کار | ویژه کارآفرینان و مدیران | اخبار کسب و کار و اقتصادی | سرگذشت برندهای معروف | خواندنی‌های مکمل کسب و کار | مهارت‌های بازاریابی و فروش | مهارت‌های ضروری مدیران

  البیک | و | اکبر | جوجه