سام والتون بنیانگذار بزرگترین شرکت دنیا
«فقط یک رئیس وجود دارد و آن مشتریست. او بهسادگی میتواند هرکسی را در شرکت اخراج کند از رییس هیئتمدیره گرفته تا پایین، فقط کافیست پولش را در جای دیگر خرج کند.»
احتمالاً با والمارت آشنا هستید. والمارت یک خردهفروش چندملیتی است که تقریباً تمام محصولاتی را که شما میتوانید تصورش را بکنید در فروشگاههای خود میفروشد. والمارت از همان اول تلاشش را کرد تا محصولات را با قیمتی فوقالعاده پایین به دست مشتری برساند و همین موضوع باعث شد والمارت بهسرعت رشد چشمگیری داشته باشد.
اجازه دهید این معرفی را با چند آمار عجیب ادامه دهیم. براساس آمار فورچون 500، در سال 2014 فروشگاههای زنجیرهای والمارت بزرگترین شرکت دنیا از نظر درآمد شد. همچنین این شرکت با بیش از 2 میلیون کارمند بزرگترین شرکت خصوصی دنیا از نظر تعداد نیروی کار است. اکنون والمارت صرفاً یک فروشگاه یا یک بنگاه بزرگ نیست بلکه جایی است که مردم دنیا خرید میکنند، محصولاتی را که میخرند و بهایی را که میپردازند تعیین میکند، حتی برای کسانی که هیچوقت در آنجا خرید نمیکنند. امروزه والمارت تا این حد بزرگشده که بر اقتصاد جهانی اثر میگذارد.
سم والتون بنیانگذار فقید والمارت شغلش را در صنعت خردهفروشی در سال 1940 آغاز کرد. او در ابتدا کارآموز فروش یک فروشگاه بود اما هیچوقت کارمند خوبی نبود. حتی رئیسش چند بار او را تهدید به اخراج کرد اما به علت توانایی بالایی که در فروش داشت توانست شغل خود را حفظ کند.
در سال 1945 تصمیم گرفت برای خودش فروشگاهی راه بیندازد. او با 5000 دلار سرمایه خودش و 20000 دلار پولی که قرض گرفت توانست اولین فروشگاه خودش را در سن 27 سالگی پایهگذاری کند. او با کار سخت و سیاست قیمتگذاری پایین توانست کسبوکارش را توسعه دهد و در عرض چند سال خردهفروش برتر آن ناحیه شود. اما صاحبملک فروشگاه او در نظر داشت آن فروشگاه را برای پسرش مصادره کند که با مخالفت والتون روبرو شد. اما صاحبملک پافشاری کرد و اجاره والتون را تمدید ننمود. این تجربه سخت مسلماً باعث میشود آدمهای زیادی از ادامه کار ناامید شوند ولی والتون از آن دست آدمها نبود. والتون به دنبال جای جدید گشت و این بار اجاره 99 ساله بست.
فروشگاه جدید او نیز با همان سیاست قیمتگذاری پایین موفق بود. او بهسرعت به فکر توسعه کسبوکارش افتاد و تصمیم گرفت فروشگاههای جدید تأسیس کند. او بعداً گفت: «نمیخواستم تمام تخممرغهایم را در یک سبد بگذارم.» او با پول حاصل از سود و قرض از دیگران در عرض 10 سال 15 فروشگاه تأسیس کرد. اما او انتظار مالی که داشت برآورده نشد و به همین دلیل تصمیم گرفت کاهش قیمتش را شدیدتر کند و با فروش حجم زیاد محصول سود خوبی به دست آورد. این ایدهی جدید نبود ولی تا آن زمان فقط فروشگاههای کوچک و آن هم در مورد محصولات خاصی تخفیف ویژه ارائه میکردند اما والتون میخواست در مقیاس بزرگ و در محدودهی محصولات فراوان این کار را انجام دهد. ایدهی او تخفیف بر روی همهی محصولات و قرار دادن فروشگاهها در شهرهای کوچک بود. اما این ایدهی او مورد مخالفت بقیه مدیران مجموعه قرار گرفت زیرا آنها بایستی حاشیه سود خود را به نصف کاهش میدادند. والتون این بار هم به در بسته خورد و لذا تصمیم گرفت خود بهتنهایی وارد معرکه شود. بر روی خانهاش وام گرفت و زیر بار قرض رفت تا درنهایت توانست اولین فروشگاه والمارت را در سال 1962 پایهگذاری کند.
او در این کسبوکار تنها نبود. بزرگانی همچون Kmart و Woolco نیز در همان زمان بهصورت گسترده به سراغ این کسبوکار رفته بودند ولی والمارت کوچکتر از آن بود که توجه آنها را جلب کند! تمرکز او بر روی شهرهای کوچک و اطراف شهرهای بزرگ بود و همین هدفگذاری صحیح باعث شد که تا سال 1969 تعداد فروشگاههای والمارت به 18 برسد. والتون در سال 1970 والمارت را در بورس عرضه عمومی کرد و توانست با پولی که از این طریق جذب کرد یک برنامه توسعه جاهطلبانه را دنبال کند. تا پایان 1980 والمارت 276 فروشگاه داشت.
والتون برای تکمیل زنجیره کارهای شرکتش وارد حوزههای جدید میشد. او ناوگان حملونقل والمارت را تأسیس کرد که وظیفهاش انتقال محصولات از تأمینکنندگان به فروشگاههای والمارت بود. این ناوگان هماکنون یکی از بزرگترین ناوگانهای حملونقل در سطح جهان است. این ناوگان هماکنون بیش از 50 هزار تریلی و نزدیک به 10 هزار راننده دارد.
در سال 1983 والتون وارد یک حوزه کسبوکار جدید شد و آن ورود به عمدهفروشی بود. او درواقع یک گام در زنجیره ارزش صنعت به عقب برداشت. عمدهفروشی او محصولات موردنیاز کسبوکارهای خردهفروش کوچکتر را تأمین میکرد. او نام عمدهفروش خود را سمز کلاب (Sam’s Wholesale Club) گذاشت. در سال 1987 والمارت سومین خردهفروش برتر آمریکا شد.
در سال 1990 والتون دچار سرطان استخوان شد ولی حتی این بیماری نیز نتوانست روحیه رقابتی او را کاهش دهد. تلاشهای او موجب شد که در نهایت والمارت در سال 1992 بزرگترین خردهفروش آمریکا شود. در همان سال رییسجمهور آمریکا مدال آزادی را به والتون به خاطر روحیه کارآفرینی و بهپاس خدماتش به جامعه اعطا کرد. اما چند هفته بعد والتون در سن 74 سالگی از دنیا رفت. والتون صنعت خردهفروشی را ابداع نکرد ولی آن را متحول کرد. او قدرت را از کارخانهداران به مشتریان منتقل کرد و این فلسفه بهسرعت تمام صنعتها را گرفت
نکات مدیریتی که میتوان از سم والتون یاد گرفت:
یکی از رموز موفقیت سم والتون ایجاد فرهنگ کاری خاص در والمارت است. او باورها و قواعدی را در شرکتش پایهگذاری کرد که شرکتش را از رقبا متفاوت کرد. در ادامه به چند مورد از این باورها اشاره میکنم:
- قانون سه متر فاصله: قانون سه متر فاصله یکی از رازهای والمارت در برخورد با مشتریانش است. سم والتون وقتی از فروشگاهی دیدن میکرد از کارکنانش میخواست که به او قول بدهند زمانی که در فاصله سه متری یک مشتری قرار گرفتند به استقبال او بروند و با روی باز به او خوشآمد گفته و از او بپرسند که آیا میتوانم به شما کمک کنم؟
- مدیران خدمتگزار: سم والتون معتقد بود که مدیران کارآمد از پشت میزهایشان مدیریت نمیکنند. بلکه والمارت مدیرانی میخواهد که مثل یک خدمتگزار به صحبتهای همکاران و کارمندان گوش بدهند و به آنها روحیه داده تا بتوانند در رسیدن کل گروه به هدف والا نقش مثبتی داشته باشند.
- فرهنگ سختکوشی: والتون خود فرد سختکوشی بود و این فرهنگ را به شرکتش نیز منتقل کرده بود. ساعت کاری والمارت از شش و نیم صبح شروع میشد و عصر بین 5 تا 7 اتمام پیدا میکرد و حتی مدیران از این هم بیشتر کار میکردند.
- ارزش قایل بودن برای پول: والتون به خرج کردن بسیار حساس بود. با اینکه والمارت شرکت بزرگی است ولی بسیار هوشمندانه پول خرج میکند. این سخن یکی از مدیران والمارت است:
«اگر شما یک دلار خرج کنید سؤال این بود چند دلار کالا میبایست بفروشید تا آن 1 دلار جبران شود؟
برای ما این رقم 35 دلار بود. بنابراین اگر میخواهید کاری کنید که برای والمارت 1 میلیون دلار هزینه داشته باشد، میبایست 35 میلیون دلار کالا بفروشید تا آن یکمیلیون دلار جبران شود.»
– سم والتون اهل رقابت بود. اطرافیان والتون اینگونه او را توصیف میکنند: «سم نابغه نبود. معتاد کار بود. او میخواست در کاری که انجام میدهد بهترین باشد. او از پول انگیزه نمیگرفت، بلکه از رقابت نیرو میگرفت.»
کارستان