برطبق دو تحقیق جدید انجام گرفته، خوابها و رویاهای چرند و بی محتوا ناشی از حال و وضعیت روانی بد افراد است. رویا می تواند هر شب حال و هوای درهم و بد شما را دگرگون کند.
طبیعی است که هر روز با چشم اندازی تازه از خواب بیدار شویم، به صورتی که نگرانی های شب گذشته را به کلی فراموش کرده ایم. در واقع، تحقیقات نشان می دهد که یک شب خواب کامل، حال و روحیه افراد سالم را بهبود می بخشد. اما تاثیرات خواب در انسانهای سالم و افسرده به تفاوت شب و روز است. افراد افسرده معمولاً پس از چُرت، بدتر می شوند، به این علت که رویاهایشان پریشان تر و انتزاعی تر است.
این تحقیق سبب گشت که دکتر روزالیند کارترایت، رئیس مرکز تحقیقات مربوط به خواب در مرکز درمانی سینت لوک در شیکاگو، درصدد برآید که چطور رویاها سبب اصلاح و بهبودی روحیه و مزاج افراد می شود، و چرا این مکانیسم مفید بدن در افراد مبتلا به افسردگی شدید، میسر نمی شود.
در اولین تحقیق انجام گرفته از دو تحقیقی که در مجله تحقیقات روانپزشکی به چاپ رسیده است، دکتر کارترایت آزمایش مزاجی از گروهی از شرکت کنندگان روان سالم انجام داد که در آن خواب آنها در آزمایشگاه خواب، در طی یک شب بررسی می شد. و پس از بیدار شدن آنها از خواب در فردای آن شب، آزمایش دیگری انجام می گرفت. در طی شب، این شرکت کنندگان را از خواب بیدار کرده و از آنها درمورد محتوای رویاهایشان سؤال می شد. این شرکت کنندگان به دو دسته تقسیم می شدند: گروهی که قبل از خواب هیچ احساس خاصی نداشته اند و گروهی که هنگام خواب کمی احساس ناراحتی و غم داشته اند.
دکتر کارترایت به این نکته رسید که افرادی که احساس خاصی نداشته اند، پس از بیدار شدن از خواب تغییر حال و روحیه مختصری داشته اند. اما آنها که افسرده نبوده اند اما با احساس ناراحتی و خلق تنگ به بستر رفته اند، پس از یک خواب راحت در شب، با احساس بهتری در روز از خواب برخاسته اند.
و این تغییر در رویاهای آنها منعکس شده است. آن دسته افرادی که پس از خواب راحت روحیه شان تغییر کرده بود، در ابتدای شب رویاهای منفی تری داشته اند و هرچه زمان پیش رفته این رویاهای منفی کمتر و کمتر شده اند. اما افرادی که حال خاصی هنگام خواب نداشته اند، هیچ تغییری در رویاهایشان مشاهده نشده است.
دکتر کارترایت می گوید: "این تحقیق نشان میدهد که طی شب، خلق و خو و مزاج انسانها تنظیم می شود. اگر شما با حال ناخوش به بستر بروید، مغز همان ابتدای شب سریعاً به سراغ رویاهای منفی خواهد رفت، از این رو تا انتهای شب این ناخوشی محو شده و از بین می رود."
دفعه ی بعد کارترایت این آزمایش را بر روی داوطلبانی انجام داد که اخیراً به خاطر طلاق و جدایی از همسر دچار افسردگی شده بودند. گروهی از این افراد افسرده با گذشت شب، کمتر درمورد موضوعات احساسی جدی خواب دیده اند و رویاهایشان سبک تر شده است. اما برخی دیگر با گذشت شب رویاهایشان آزاردهنده تر و آشفته تر شده است.
محققان با در نظر گرفتن اینکه گروه اول قادر بوده اند هر شب میزانی از احساسات منفی خود را از طریق رویاهایشان دور بریزند، پیش بینی کردند که افسردگی این گروه به راحتی قابل درمان است. و البته نظر آنها کاملاً صحیح بود--%72 از شرکت کنندگان آن گروه پس از گذشت یکسال علائم کمتری از افسردگی نشان داده اند.
کارترایت اینطور شرح می دهد که: "آنچه بیماران به یاد می آورند، آخرین رویایی است که طی شب دیده اند."
از این جهت وقتی گروه اول بروری ناراحتی های خود کار می کردند و در نتیجه رویاهای خوشایند تری در آخر شب داشته اند، و صبح با خلق بازتر از خواب بیدار شده اند. اما آنها که رویایشان کابوس وارترو پریشان تر بوده است، صبح با ناراحتی از خواب بیدار شده اند.
نکته ی سودمندی که از این تحقیق عاید روانپزشکان و درمانگران می شود این است که به آنها کمک می کند بفهمند کدامیک از بیماران افسرده شان نیاز بیشتری به درمان دارند.
کارترایت متذکر می شود که: "اگر بیماران رویاهای بد خود را به خاطر بیاورند، موضوع آن رویا هر چه که باشد، روان درمانان باید روی همان موضوع متمرکز شوند. بیماران خود قادر به تنظیم خلق و خوی خود نیستند، و این کار روانشناسان است."
آنها هستند که باید این کابوس ها را به رویاهایی شیرین بدل کنند
کارستان