اگر شما به فرزند خود میگویید که به دانشگاه برود، نمرات خوبی کسب کند و سپس در شرکتی بزرگ شروع به کار کند تا زمانی که بازنشسته شود. مشغول آموختن این مطلب به فرزندتان هستید که وابسته به چکهای حقوقی اول ماه شود. راه موفقیت برای فرزندان ما بسیار متفاوت از راهی است که والدین ما باید میپیمودند. فرزندان ما، نمیتوانند روی استخدام بودن در طول زندگی و چکهای دوران بازنشستگی حساب کنند.
اما راه حل چیست؟ رابرت کیوساکی، نویسنده یکی از پر فروشترین کتابهای جهان (پدر پولدار، پدر فقیر)، معتقد است ما نباید فرزندانمان را طوری تربیت کنیم که مانند یک کارمند بیندیشند و در عوض باید به آنها بیاموزیم که مانند فردی که صاحب کسب و کار است یا یک سرمایهگذار بیندیشند. توانایی آنها برای درک اهمیت خلق درآمد از سرمایهگذاری، املاک و همینطور سرمایهگذاری برای دوران بازنشستگی، میتواند آینده مالی موفق آنها را رقم بزند. برخورداری از تواناییهایی که یک سرمایهگذار ثروتمند همواره از آنها برخوردار بوده اکنون برای سلامت مالی بلند مدت فرزندانمان، ضروری است. اما برای تحقق این امر، فرزندانمان را چگونه باید تربیت کنیم و چه نکاتی را باید به آنها بیاموزیم. توصیههای رابرت کیوساکی در این مورد میتواند کارگشا باشد.
***
رابرت کیوساکی
بسیاری از والدین تصور میکنند که کلید موفقیت فرزندانشان کسب نمرات عالی در مدرسه و سپس دانشگاه است تا از این طریق بتوانند در یک شرکت بزرگ، شغل خوبی بهدست آورند و از طریق این شغل خوب، یک زندگی رویایی را تدارک ببینند: خانهای بزرگ با وسایلی زیبا و دو ماشین پارک شده در گاراژ. اما امروز قوانین تغییر کردهاند. با این وجود بسیاری از ما همچنان به فرزندانمان توصیه میکنیم که به مدرسه برود و نمرات خوبی کسب کند تا شغل خوبی بهدست آورد. این توصیه در دوران صنعتی، قابل قبول بود اما برای عصر اطلاعات، کاربرد چندانی ندارد.
جوانان از دانشگاه فارغالتحصیل میشوند و شغل مناسبی بهدست میآورند و سپس شروع به پول درآوردن میکنند، کارتهای اعتباری هم از راه میرسند و از اینجاست که خرجکردن شروع میشود. آنها با جوانان دیگر آشنا میشوند، به یکدیگر علاقهمند میشوند و ازدواج میکنند. زندگی محشر میشود چون حالا دیگر ۲ منبع درآمد دارند. به عنوان یک زوج خوشبخت، تصمیم میگیرند که یک خانه و دو ماشین بخرند. بچهدار میشوند. درآمدشان بیشتر شده و با وامی که دریافت کردهاند، خانه بزرگتری میخرند. سپس پی میبرند که باید شروع به پسانداز برای آینده فرزندان خود کنند، پس بیشتر تلاش میکنند و درآمد بیشتری کسب میکنند.
این زوج خوشبخت اکنون دیگر باید تمام روزهای کاری خود را صرفا تلاش کنند و تلاش کنند. آنها برای صاحبان شرکتی که در آن استخدام هستند، کار میکنند، برای پرداخت مالیات دولت، برای بازپرداخت وام بانکی و برای پرداخت دیگر صورتحسابها. آنها چیزی از پول، نمیآموزند و سپس به فرزند خود نیز توصیه میکنند که «حسابی درس بخوان و نمرات خوبی بگیر تا بتوانی شغل خوبی پیدا کنی.» این پروسه خود را تکرار میکند و باعث شکلگیری نسل دیگری از سختکوشها میشود. تنها راه خروج از این چرخه این است که راجع به امور مالی بیاموزید. در واقع شما باید در مورد پول، حسابداری و سرمایهگذاری آگاهی بیشتری کسب کنید.
اما مگر آنها که این چرخه خارج شدهاند، به فرزندان خود چه میآموزند؟ همانطور که در کتاب «پدر پولدار، پدر فقیر» شرح دادهام، من با دو پدر بزرگ شدهام. پدر واقعی من، مردی بود با تحصیلات عالیه که در فقر جان سپرد. اما پدر دیگرم که در واقع پدر بهترین دوست من بود، حتی کلاس هشتم را نیز به اتمام نرسانده بود اما به ثروتمندترین مرد هاوایی تبدیل شده بود. هر دو مرد، تاثیر به سزایی در شکلگیری تحصیلات و نگرش من نسبت به پول شدند. پدر فقیر من همواره میگفت: «من نمیتوانم پول این را بپردازم.» در حالی که پدر پولدارم همواره میگفت: «چگونه میتوانم پول این را بپردازم؟» من تصمیم گرفتم که نصیحتها و توصیههای پدر پولدارم در مورد پول را دنبال کنم. توصیههایی که یک پدر پولدار به فرزنداناش میکند اما در مدارس و دانشگاهها ، حرفی از آنها زده نمیشود.
من توصیههای پدر پولدارم را به ۶ مورد زیر تقسیم کردهام، توصیههایی که هر پدر و مادری برای اینکه فرزندشان به فردی ثروتمند تبدیل شود، باید به او بیاموزند.
۱- فرد پولدار برای پول، کار نمیکند. پدرم همواره به من میگفت که فقرا و طبقه متوسط برای پول، کار میکنند؛ اما در مورد ثروتمندان اینگونه نیست، بلکه پول است که برای آنها کار میکند.
۲- امور مالی را بیاموزید. شما باید فرق میان بدهی و دارایی را بدانید. دارایی، در جیب شما پول میگذارد و بدهی، جیب شما را خالی میکند. ثروتمندان، تفاوت میان این دو را به خوبی میدانند.
۳- به کسب و کار خودتان بیندیشید. برای اینکه از لحاظ مالی احساس امنیت کنید، باید کسب و کار خودتان را راه بیندازید که این کسب و کار هم از داراییهای شما ناشی میشود. در واقع ثروتمندان بیشتر به دارایی اهمیت میدهند در حالی که بیپولها و طبقه متوسط به درآمد.
۴- تاریخ مالیات ها: قوانین مالیاتی در آمریکا شرایط بسیاری را برای پساندازکردن و معاف شدن از پرداخت همه مالیات مهیا کرده است. با این حال بسیاری از این شرایط اطلاعی ندارند و در واقع بیشتر این ثروتمندان هستند که از جزییات قوانین مالیاتی خبر دارند. در بسیاری از دیگر کشورها نیز قوانین مالیاتی به همین شکل هستند. پس برای ثروتمندشدن، شناخت فوانین مالیاتی و آگاهی از سرگذشت آنها ضروری است.
۵- ثروتمندان، پولسازند. فرصتهای بزرگ معمولا نه به وسیله چشمان شما که به وسیله ذهن شما دیده میشوند. بسیاری از مردم هرگز پولدار نمیشوند تنها به این خاطر که فرصتهای مالی پیش روی خود را تشخیص ندادهاند. ثروتمندان همانقدر که در خلق فرصتها تبحر دارند، در شناخت آنها نیز خبره هستند.
۶- برای آموختن کار کنید، نه برای پول درآوردن. برای اینکه موفق شوید، باید بیاموزید که چگونه جریان نقدینگی، سیستم و افراد را مدیریت کنید. حضور در نیروی دریایی، رهبری را به من آموخت و کار در بخش فروش شرکت زیراکس به من اصول فروش را فروخت. همه این ویژگیها در موفقیت من تاثیرگذار بودند. دنبال شغلی باشید که توانایی شما در مدیریت جریان نقدی، سیستمها و افراد را افزایش دهد، نه اینکه تنها برای شما حقوق آخر ماه داشته باشد.
البته آنچه شما باید برای ثروتمند شدن به فرزندتان بیاموزید تنها محدود به این ۶ اصل نمیشود. برای مثال من در کتابم داستان یکی از دوستانم را ذکر کردهام که از آرزوی پسر نوجوانش برای خرید خودرو استفاده کرد تا به او درس بزرگی در مورد امور مالی بدهد. دوست من، پسری ۱۶ ساله داشت که به شدت برای خرید ماشین اصرار میکرد. از آنجا که والدین همه دوستانش برای فرزندانشان ، خودرو خریده بودند، پسر دوست من نیز از دوستم انتظار داشت تا خودرویی را برایش خریداری کند. دوست من تصمیم گرفت از این خواسته پسرش، به عنوان یک فرصت آموزشی بهره ببرد. او ۳۰۰۰ دلار به فرزندش داد اما به او گفت که اجازه ندارد از این پول به طور مستقیم برای خرید خودرو استفاده کند. سپس اشتراک روزنامه والاستریتژورنال را به پسرش هدیه داد. او به فرزندش گفت، هر زمان که توانست ۶۰۰۰ دلار از سرمایهگذاری مبلغی که به او داده کسب کند، میتواند با آن پول خودرو بخرد و ۳۰۰۰ دلار سرمایه اولیه را نیز برای هزینههای دانشگاه، پسانداز خواهد کرد. بعدها دوستم گفت که این بهترین ۳ هزار دلاری بوده که او تاکنون خرج کرده است. نه تنها پسر او به قدرت پول پی برد بلکه آموخت که پول در هوشمندانه خرج کند.
البته راههای خلاقانهای نیز برای بهبود نگرش پولی فرزندان کم سن و سالتر وجود دارد. سه توانایی پولی بسیار مهم وجود دارد که باید به فرزندانتان بیاموزید. یک اینکه چگونه پول در بیاورند، دو اینکه چگونه آن را مدیریت کنند و سوم اینکه چگونه آن را سرمایهگذاری کنند. بهتر است از سنین پایین به فرزندتان اجازه دهید که تلاش کند تا امور مالی خود را کنترل کند. اگر فرزند شما بتواند نگرش مالی خود را از سنین پایینتر توسعه دهد، احتمال اینکه در آینده ثروتمند شود بسیار بیشتر خواهد بود.
فراموش نکنید که ما در عصر جدیدی پا نهادهایم. در دوران صنعتی، بلیط موفقیت رفتن به مدرسه، کسب نمرات خوب و یافتن شغلی خوب و ایمن بود. شما لازم نبود نگران اوضاع مالی باشید و با پایان دوران کاری شما، دولت و شرکت امور بازنشستگی شما را سروسامان میداند. اما زمانی تغییر کرده است. شما دیگر نمیتوانید روی شرکت یا دولت حسابی باز کنید که از شما مراقبت کنند. امروز ما در دوران اطلاعات هستیم و به چیزی بیشتر از امنیت شغلی احتیاج داریم. بلکه ما نیازمند امنیت مالی هستیم. متاسفانه، نظام آموزشی ما، نکات مالی اندکی را به دانش آموزان میآموزد و فرزندان ما نیازمند آموختن چیزی فراتر از آنچه نسلهای قبل میآموختند و اکنون در مدارس آموزش داده میشود، هستند. مدیریت جریان نقدی یکی از ضروریات زندگی امروز است و هرچه بیشتر وارد عصر اطلاعات میشویم، بر اهمیت آن افزوده میشود.
خلاقیت
آموزشهای کاربردی کسب و کار | ویژه کارآفرینان و مدیران | منابع و اسناد کسب و کار | اخبار کسب و کار و اقتصادی | زندگینامه کارآفرینان بزرگ | مصاحبه با کارآفرینان برتر | خواندنیهای مکمل کسب و کار | فنون کاریابی و تقاضای استخدام | فنون ارتقای شغلی و افزایش حقوق | مهارتهای بازاریابی و فروش | مهارتهای روابط عمومی و تبلیغات | مهارتهای ضروری مدیران
راهی | که | شما | را | به | موفقیت | مالی | میرساند؛ | یادداشتی | از | رابرت | کیوساکی