کتاب "استیو جابز از زبان خودش" که اولین گردآوری از نکته های نغز و هوشمندانه استیو جابز، خالق برند Apple است به فارسی ترجمه و منتشر شده است.
دوران زندگی و کاری استیو جابز را شاید بتوان یکی از تاثیرگذارترین دورانهای کسب و کار تاریخ دانست. این کتاب که توسط عبداله بابائی ترجمه شده است، تمام گفتههای ثبت شده از استیو جابز را در رسانههای مختلف گردآوری کرده تا رمز و راز موفقیت کاری استیو جابز را از زبان خودش برای خوانندگان بازگو کند.
کتاب مذکور در 160 صفحه به همراه منابعی که نقل قول های استیو جابز از آنها جمع آوری شده اند، در دسترس علاقمندان به مباحث مدیریتی و بازایابی قرار گرفته است.
این کتاب را باید محصول جدیدی از استیو جابز پس از مرگ او دانست که مخاطبش را حتی ساعتها پس از خواندن هر بخش از کتاب، رها نکرده و به تفکر وامی دارد.
این کتاب نگاهی است به مصاحبهها و اظهارات استیو جابز طی سه دهه گذشته، اظهاراتی که شاید بتوان گفت بیانگر بزرگترین نظریههای کسبوکار و مدیریت در عصر حاضر باشند.
رزومه استیوجابز
هدف: من دنبال ساختمانی میگردم که نیاز به بازسازی داشته باشد ولی دارای پی محکمی باشد. میخواهم دیوارهای آن را خراب کنم، پلهایی بسازم و آتش روشن کنم. من در این مورد تجربیات بسیار، انرژی فراوان، و اندکی خیال و دورنمایی از آینده در ذهن دارم، و نمیترسم از اینکه دوباره از ابتدا آغاز کنم. مهارتهایی که داریم اینهاست: همان خیال و دورنما از آینده، توانایی سخنرانی در جمع، انگیزه بخشیدن به تیم کاری، و کمک به خلق محصولات جالب.
اهمیت تجربه
بسیاری از کسانی که در صنعت ما مشغول کارند، تجربیات متنوعی نداشتهاند. به همین دلیل، نقطه چینهای کافی در اختیار ندارند تا آنها را به هم وصل کنند بنابراین بدون بهره داشتن از چشماندازی گسترده نسبت به مشکل موجود، همواره راهحلی بسیار خطی پیشنهاد می کنند. هرچه درک شخصی از تجربههای انسانی بیشتر و گستردهتر باشد. نتایج بهتری خواهیم داشت.
فراتر از استخدام
مسأله فقط استخدام و بهکارگیری نیروی جدید نیست. پس از استخدام، مسأله مهم آناست که محیطی ایجاد کنیم تا افراد احساس کنند همگی از یک میزان استعداد برخوردارند و کاری که انجام میدهند بزرگتر از خود آنهاست؛ این احساس که کار تأثیری چشمگیر در زندگی آنها داشته و در واقع بخشی از تصور قوی و روشن آنهاست. بهکارگیری نیروی جدید در اغلب موارد بیشتر از چیزی که شما به تنهایی قادر به انجامش هستید میطلبد. من پی بردهام که به کارگیری نیروی جدید به صورت همیاری و نیز ترویج فرهنگی که بازیکنان «درجه یک» را بهکار می گیرد بهترین روش است. هر کدام از مصاحبهشوندهها دستکم با ده، دوازده نفر از کارمندان بخشهای مختلف این شرکت صحبت خواهد کرد، نه فقط با کسانی که درحوزه کاری او مشغول به کار هستند.
انگیزه بخشیدن به کارمندان
آنچه در بسیاری از شرکتها اتفاق می افتد ایناست که آنها کارمندان عالی و توانمند خود را تحت شرایط کاریای نگه میدارند که در آن، موفقیت های فردی با بیاعتنایی روبه رو میشود، نه اینکه تشویق شود. به همین دلیل، کارمندان خوب کمکم شرکت را ترک می کنند و درنتیجه وضعیت و کیفیت شرکت به حد متوسط میرسد، درحالی که میتوانست بسیار بهتر باشد. من تمام این مطالب را میدانم زیرا همینگونه بود که اپل ساخته شد. کارمندان فعالی که دائماً درحال کار و فعالیتند، نیروی محرکه Mac هستند. کار من ایناست فضای مناسبی برای آنها فراهم کنم و کارمندان غیر مؤثر را از سازمان بیرون کنم.
اخراج کارمندان
موضوع دردناکی است که شما کارمندانی داشته باشید که در رده بهترین کارمندان دنیا نباشد و ناگزیر باشید از دست آنها خلاص شوید. اما من فهمیدهام که گاهی کار من دقیقا همین بودهاست: خلاصی از دست کسانی که مناسب کار ما نیستند. من همواره سعی کردهام این کار را با روشی انسانی انجام دهم.
نشان تجاری
ما نمیتوانیم محصولاتمان را با ویژگیها و فوایدشان، با میزان حافظههایشان یا با نمودارها و مقایسه آنها با محصولات دیگر تبلیغ کنیم. تنها شانسی که در بازاریابی داریم برقراری ارتباط از طریق احساسات مردم است.
خلاقیت و فناوری
اغلب آدم ها فکر میکنند فرایند خلاق یعنی گروهی از افراد که روی نیمکتی نشستهاند و نوشیدنی می نوشند وجوک میگویند. واقعاً همینگونه فکر میکنند. آنها تصور میکنند همین گونه بود که تلویزیون اختراع شد، فکر میکنند فیلمها به همین روش ساخته میشوند. برخی از آنها فکر میکنند فناوری چیزی است که کافی است یک چک برای آن بنویسند و آن را بخرند. آنها عنصر خلاقیت را در فناوری درک نمیکنند. فناوری مانند یک کشتی است که شبهنگام از کنار آنها عبور میکند.
نیاز به کار تیمی
در تجارت ما، یک تن نمی تواند کاری انجام دهد. شما پیرامون خود تیمی از افراد به وجود میآورید. مسئولیت شما ایجاد یکپارچگی و اتحاد بین اعضای تیم است. و هرکدام از اعضای تیم باید بهترین کاری را که از دستشان برمیآید انجام دهند.
چشم انداز مشترک
چیزی که همگی ما را در اپل گردهم آورده، توانایی ساختن محصولاتی است که قرار است دنیا را تغییر دهند، و داشتن چنین چشماندازی بسیار مهم است.
محصولات عالی
درواقع ساختن و تولید محصولی که بهطرز جنونآوری عالی باشد، رابطه نزدیکی با فرایند ساختن محصول دارد؛ اینکه شما چگونه چیزهای جدید را میآموزید و ایدههای نو را میگیرید و ایدههای کهنه را دور میاندازید.
ذوق و شوق
مردم همواره به من میگویند:« تو مسلماً ذوق و شوق بسیار زیادی برای چیزهایی که انجام میدهی داری.» و گفته آنها حقیقت دارد. دلیلش ایناست که اگر ذوق و شوق نداشته باشید، انجام چنین کاری بسیار دشوار است و هر انسان منطقیای پس از مدتی چنین کاری را ترک میکند. از طرفی شما مجبورید مدام آن را انجام دهید، نه موقتی. پس اگر آن را دوست نداشته باشید، عاشق آن نمیشوید و از انجامش لذت نمیبرید و درنتیجه پساز مدتی رهایش میکنید. و این اتفاقی است که برای اکثر مردم پیش میآید. اگر شما به افرادی که از نظر جامعه موفق محسوب میشوند بنگرید، و نیز به افراد ناموفق، خواهید دید که در اغلب موارد، افراد موفق به راستی عاشق کار خود هستند و به همین دلیل است که توانستهاند کار خود را هنگامی که به راستی سخت و دشوار است تحمل کنند. ولی افرادی که کار خود را دوست ندارند، به راحتی آن را ترک میکنند. زیرا ادامه دادن چنین کاری دیوانگی است. شغل آدمی، کار سخت را ایجاب میکند و همواره نگرانی دارد، و نیز اگر کار خود را دوست نداشته باشید، دیر یا زود شکست می خورید. ما باید کاری را که به آن علاقه داریم پیدا کنیم. هم اکنون دنبال کاری که دوست دارید بگردید.
پشتکار
من واقعا معتقدم نیمی از آنچه که افراد موفق را از افراد ناموفق جدا می کند پشتکار محض است. شما نمیتوانید از شرایط سخت، جان سالم به در ببرید مگر اینکه عاشق کار خود باشید و شورو شوق زیادی داشته باشید. پس باید ایدهای درباره کار خود داشته باشید، یا یک مشکل، یا چیزی اشتباه که بخواهید آن را درست و اصلاح کنید و درباره آن شوروشوق داشته باشید. اگر علاقه و شوروشوق نداشته باشید، پشتکار لازم را برای چسبیدن به کار خود و مقابله با مشکلات نشان نخواهید داد.
خلق محصول
هنگامی میتوانیم وسایل جدیدی خلق کنیم، که به حرفهای مشتریان خود گوش فرادهیم و خواستههای آن ها را با آنچه که خودمان میخواهیم در محصولات جدید ببینیم، درهم بیامیزیم. درواقع ما محصولات جدید را خلق میکنیم ولی هیچگاه نمیتوان دانست که آیا مشتریان نیز همانقدر که ما عاشق محصولات جدید خود هستیم عاشق آن ها هستند یا خیر.
کیفیت
هدف ما تنها این بود که بهترین چیزی را که میتوانستیم بسازیم. زیبایی و کیفیت محصولی که تولید میکنید باید در بالاترین سطح ممکن باشد. کیفیت مهمتر از کمیت است. یک حرکت «home run» خیلی بهتر از دو حرکت «دوبل» است.
تکرار موفقیت
یک چیز کلاسیک در تجارت وجود دارد که به آن «سندروم محصول ثانویه» میگویند. در اغلب مواقع، شرکتهایی که محصول اول آنها بهراستی موفق است، بهدرستی پی نبردهاند که این موفقیت به چه دلیل صورت گرفته است. به همین دلیل است که آن هایی که هماکنون جاهطلبیهایشان نسبت به محصول دوم افزایش یافته است، در محصول دوم با شکست مواجه می شوند. این شرکتها موفق نمیشوند، زیرا نمیدانند چرا محصول اول آنها برای بازار اهمیت داشته است.
" بیایید به جای آنکه از اتفاق دیروز، ناراحت باشیم، فردا را بسازیم."
مدیر سبز
آموزشهای کاربردی کسب و کار | ویژه کارآفرینان و مدیران | سرگذشت برندهای معروف | زندگینامه کارآفرینان بزرگ | خواندنیهای مکمل کسب و کار | مهارتهای ضروری مدیران