1- دستیابی به خوشی و شادکامی با پول: این عقیده که پول قادر است خوشبختی بیاورد ملکه ذهن انسانهای امروزی گشته است. همچنین هیچ فردی احساس نمیکند که به اندازه کفایت دارد. در اعماق افکار ما این باور ریشه دوانده است که ما به بیشتر، بیشتر و بیشتر از آنچه که داریم نیازداریم. اما این عقیده نه تنها برای ما خوشی و شادکامی به ارمغان نمی آورد بلکه بر استرس و آشفتگی خاطر ما نیز می افزاید. هر اندازه که ما از درون احساس پوچی کنیم، به همان اندازه احساس نیازمندی خواهیم کرد. بهتر است شادی را در درون خود جستجو کنیم تا بی وقفه در خارج از وجود خود.
2- دستیابی به شادی از طریق لذت جویی: بسیاری از افراد میان خوشی و لذت تفاوت قائل نمیگردند. ممکن است یک رابطه جنسی بسیار لذت بخش باشد اما نمیتواند تضمینی برای خوشی و شادکامی شما باشد. بر اساس نظریه سازگاری به محض آنکه ما به یک فعالیت لذت بخش خو گرفتیم، دیگر آن فعالیت توانایی شاد ساختن ما را نخواهد داشت. بنابراین بهتر است برخی اوقات از لذایذ خودمان دست بکشیم تا همیشه آن لذتها تازه، بدیع وغیر تکراری باقی بمانند.
3- دستیابی به شادی با فراموش کردن گذشته: هیچ فردی قادر نیست که محتویات تاریک، خوفناک و رنج آور ضمیر نیمه هشیار خود را پاک کند. تجربیات گذشته ما جزئی از وجود ما بوده و با شخصیت ما عجین گشته اند. بنابراین بهتر است با آنها کنار بیایم تا اینکه آنها را از ذهنمان بزداییم.
4- دستیابی به خوشی با غلبه بر ضعفها: هر فردی خواسته و یا ناخواسته دارای نقاط ضعف و قوتهایی میباشد. در عوض آنکه عمر خود را در بهبود ضعف هایمان هدر دهیم بهتر است نقاط قوت خود را شناسایی کرده و آنها را پرورش دهیم. تمرکز بر نقاط ضعف نوعی واکنش انفعالی به ترسهایمان میباشد. برعکس تمرکز بر نقاط قوت از آنجایی که احساس بهتری در فرد پدید می آورد و روحیه وی را افزایش میدهد بر تمرکز بر نقاط ضعف برتری دارد.
5- بخاطر داشته باشید:
شما ذهن خود نمیباشید.
شما اندیشه های خود نمی باشید.
شما ایده های خود نمیباشید.
شما باورهای خود نمیباشید.
ممکن است آنها متعلق به شما باشند. اما خود شما نیستند. اینها تنها ابزاری هستند که شما از آنها استفاده میکنید. آنچه که پس از طرد همه آنها باقی می ماند شما هستید: "من" حقیقی. زمانی که شما خود را از افکار رهایی میبخشید در آن هنگام است که آزاد میگردید. در این حالت هیچ چیز قادر به تاثیر گذاری روی شما نخواهد بود. شما دیگر بطور غیر ارادی، فورا براساس اندیشه های در حال گذر ذهن خود رفتار نخواهید کرد.و شما فردی کاملا هوشیار،توانمند و فراتر از هر چیزی خواهید گشت.
6- هنگامی که امور زندگی بر وفق مراد و بر طبق برنامه ریزیها پیش نمیروند سعی کنید خود را منفصل از آنها نگاه دارید. انفصال به شما کمک میکند آرامش خود را حفظ کرده و رفتار و واکنشهای خود را کنترل کنید. انفصال با بی تقاوتی متفاوت میباشد. انفصال به مفهوم پذیرش جنبه های خوب و بد و متعادل باقی ماندن است.
7- برای دستیابی به شادی و خوشی خطای دیگران را مورد بخشش قرار دهید. عفو و بخشش روح را منزه نگه میدارد. و به ما امکان میدهد از زندگیمان لذت ببریم جای اینکه بی وقفه در اشتغال فکری فرد دیگری بسر بریم. کینه توزی نوعی بردگی ست.
8- تا زمانی که با خودتان آشتی نکرده باشید دستیابی به شادی نیز غیر ممکن خواهد بود. صلح و آشتی با پذیرش آغاز میگردد. آیا ما همواره بهترین گزینه ها را انتخاب میکنیم؟ خیر. اما آنها گزینشهای ما هستند. آیا ما قادر به پیشرفت و بهبود خود نمیباشیم؟بله و باید باشیم.اما این برنامه آینده ما خواهد بود.عوض آنکه خود را محکوم کنیم نخست باید بپذیریم که چه کسی هستیم .
9-به راه حلها بیندیشید و نه به مشکلات.
10-به یک موسیقی آرامش بخش و نشاط آور گوش دهید.
11-برنامه های کمدی تلویزیون را تماشا کنید.
12-همیشه خوشبین باشید.
13-همیشه به کارهایی که موفق به انجام آنها گردیده اید بیندیشید و نه آنهایی که موفق به انجامشان نشده اید.
14-همواره تلاش کنید دیگران را شاد کنید.با این عمل هم خودتان احساسی خوبی پیدا خواهید کرد و هم دیگران برای خوشحال ساختن شما به تکاپو می افتند.
15-در زمان حال زندگی کنید.
16-با صدای بلند بخندید.
17-ترانه دلخواه خود را با صدای بلند بخوانید.
18-فعالیتهایی که غیر ضروری میباشند و یا شما از آنها لذت نمیبرید را از زندگی خود حذف کنید.
19-از افرادی که موجب کاهش اعتماد بنفس در شما میشوند پرهیز کنید.
20- به مدت یک هفته هیچ روزنامه ای مطالعه نکنید و اخبار تلویزیون را تماشا نکنید و در عوض به پیاده روی بروید، به سرگرمیهای دلخواه خود بپردازید و یا با خود خلوت کنید
مردمان