جبران خلیل جبران میگه : « وقتی زاده می شوید ، کار شما در دلتان قرار دارد » .
کار شما چیه ؟ هدفتون چیه ؟ آیا در زندگیتون راهی رو میرید که دلتون میگه برید؟
یه لحظه به خودتون اشاره کنید . انگشت شما به احتمال زیاد به قلبتون اشاره می کنه نه به مغزتون . شما همونید ، تپش دایمی قلب شما نشونه ی پیوند همیشگی شما با تپش جاودانه ی قلب خداوند یا شعور هستی است .
بعضی از آدما سرونوشت ایوان ایلیچ شخصیت داستانی تولستوی رو پیدا میکنن که در بستر مرگ نگران بود که اگه سرتاسر عمرم رو اشتباه کرده باشم چه ؟ واقعا صحنه ی وحشتناکیه .
نباید چنین سرنوشتی پیدا کنید . به اون رفیق ناپیدای درونتون گوش بدید . به اون نغمه توجه کنید و اعتنایی به نظر اطرافیانتون نداشته باشید .
ممکنه اگه از غرایزتون پیروی نکنید فکر کنید زندگی راحتی دارید . یه زندگی سر به راه و پیش بینی شده ای که طبق رسم و رسوم دارید . اما اینا رو یه کس دیگه ای نوشته . واقعا اینطور زندگی به دلت میشینه ؟
شور و عشق خود رو توی چیزی پیدا میکنید که بیشتر از هر چیز دیگه براتون الهام بخشه . شاید بپرسی الهام یعنی چی ؟ در الهام تلقینی هست که وقتی بهتون الهام میشه دیگه هدف و معنیش رو نمی پرسید ، اونو زندگی می کنید .
شور و شوق شما چیه ؟ چه چیزی به شما هیجان روحی میده و باعث میشه که احساس تمامیت و هماهنگی با اون بکنید ؟ اینو مسلم بدونید که شما با انجام دادن اون ، زندگی حقیقی می کنید و در عین حال به دیگران خدمت می کنید . قول میدم .
تنها چیزی که ممکنه مانع شما بشه ، ترسه . شاید شما از عدم تایید دیگران می ترسید . این ریسک رو بکنید و می بینید که وقتی دنبال تایید مردم نیستید بیشتر مورد تایید قرار می گیرید . باز ریسک کنید و خودتونو به دل ماجرا بزنید . شاید شما از موفقیت می ترسید و فکر می کنید کارآمد نیستید یا مهارت کافی رو ندارید . تنها راه مبارزه با این فکرای عبث اینه که برید سراغش و بذارید که موفقیت دنبالتون بیاد و مسلما هم میاد .
به هرکاری که می کنید عشق بورزید . چون این شور و شوق مفهومی خدایی داره .
من متوجه شدم که اگه به ترس خودتون فائق بیایید و بذارید که عشق و عزت نفس جای اونو بگیره ریسک دیگه خطرناک نیست . اگه به خودتون احترام بذارید اشتباه و خطا باعث ناراحتیتون نمی شه و شما به عنوان اشتباه کننده به خودتون می خندید . وقتی خودتون رو دوست دارید عدم تایید هیچ کسی براتون مهم نیست .
میدونستید که شکست و پیروزی واقعیت نداره ؟ اینها صرفا در ذهن ما و تصور ما جا داره . جالبه نه ؟؟
از مغزتون کمک بگیرید ببینید احساستون چیه و نغمه ی خودتون رو بنوازید . از هیچ چیز و هیچ کس نباید ترسید و در این صورته که اون وحشت رو تجربه نمی کنید که روزی در بستر مرگ بگید : اگه سراسر عمرم رو اشتباه کرده باشم چی ؟
به الهامی که بهتون میشه که در واقع راهنمایی از طرف مبدا هستی هست گوش بدید و با نغمه ی درونتون که هنوز در درونتون مترنم هست از دنیا نرید . بهش عمل کنید ، پشیمون نمی شید .
ویستا