همه ما در زندگی لحظاتی را داشته ایم که به نصیحت دیگران پرداخته ایم یا مورد نصیحت اطرافیان قرار گرفتهایم. لحظاتی که مشغول نصیحت دیگران بودیم احساس می کردیم که کاملا بر موضوع مورد بحث تسلط داریم و راه درست و غلط آن را به روشنی می دانیم. اما باید ببینیم طرف مقابل که مورد نصیحت ما قرار گرفته هم چنین اعتقادی نسبت به ما دارد؟ یا این که تصور می کند خود ما هم در این راه به موفقیت چندانی نرسیدهایم. البته بهتر است از افرادی که در مسیر مشابه شکست خورده اند مشاوره ای گرفته شود تا با شناخت اشتباه یا ضعف آن ها تجربهی تکرار نشدنی برای فرد وجود آید، ولی هیچ کسی تمایل ندارد مورد نصیحت فردی قرار بگیرد که به وضوح مشخص است خود او به توصیه های خودش عمل نمی کند. مثلا پدری که زمان برخورد با مشکل یا اتفاقی عصبانی می گردد و موجب می شود خانواده اش تحت تاثیر عواقب آن قرار بگیرند، اگر بخواهد در مورد شکیبایی و آرامش روانی با فرزندان خود صحبت کند، نمی تواند به نتیجه مطلوبی دست یابد. زیرا وقتی که به توصیه های ایده آل و رمانتیک می پردازد فرزندان او به این فکر می کنند که اگر این راه امکان پذیر بود یا بهتر از عصبانیت بود خود پدر از آن استفاده می کرد یا دست کم سعی می کرد نشان دهد به آن ها توجه دارد.
نصایح بی ارزش
وقتی که به نصیحت دیگران می پردازیم اولین تصوری که در ذهن آن ها ایجاد می شود این است که خود ما از این توصیه ها چگونه بهره برده ایم و چه میزان در این راه موفق بوده ایم یا این که چه میزان در راه تجربه یا تخصص و اطلاعات داریم. بهتر است زمانی دیگران را نصیحت کنیم و یا راه کاری به آن ها توصیه نماییم که خودمان در آن راه با سربلندی و افتخار موفق و پیروز شده باشیم یا اطلاعات و تجربه و تخصص کافی در آن زمینه داشته باشیم، به عبارتی در رابطه با موضوع مورد نظر، یقین داشته باشیم که بیشتر از فرد نصیحت شونده میدانیم.
چگونه نصیحت کنیم.
هنگام نصیحت دیگران با ید به موقعیت و شرایط فرد مورد نظر توجه داشت و همچنین آگاه باشیم که گفته های ما خلاف برنامه و مغایر با عقاید و خواسته های وی نباشد، یا اینکه اطلاعت و تجربه ما کم تر از خود او نباشد. زیرا در این وضعیت نه تنها او به نصایح ما توجه نمی کند، بلکه از اعتبار و احترام ما هم در نزد خود می کاهد.
اگر در مورد فردی احساس دلسوزی می کنیم و وظیفه خود می دانیم تا او را از اشتباهش باز داریم باید با زبانی او را راهنمایی کنیم که احساس نکند ما او را ضعیف و جاهل می شماریم. نصایح ما باید جنبه انتقادی یا تمسخر نداشته باشد و درصدد تخریب دیگران به کار گرفته نشود، ضمن این که با عنوان آن اعصاب و روان فرد تحریک نگردد.
تفاوت نصیحت کننده دلسوز با فرد غرض دار
البته افرادی را که از روی دلسوزی نصیحت می کنند می توان از کسانی که به دلایل بالا و یا خودنمایی، اقدام به ارشاد دیگران می کنند تشخیص داد. زیرا آدم های دلسوز می دانند که چطور باید دیگران را نصیحت کنند که به دل آن ها بنشید و تاثیر بگذارد. آن ها می دانند که نصیحت و سرزنش باید در محلی خلوت و دور از حضور افراد دیگر و با مهربانی و ذکر دلایل منطقی و عواقب و مزایای آن صورت پذیرد. افراد دلسوز به گونهای صحبت می کنند که دیگران احساس آرامش و خرسندی می کنند و بدون اینکه بی جهت از اعمال خود دفاع کنند تن به نصایح آن ها می دهند.
وقتی کسی را نصیحت می کنید، وانمود کنید مدعی نیستید که بیشتر از او می دانید، بلکه احساس می کنید که در این راه مشکلاتی وجود دارد و سپس با بیان اینکه قصد کمک و راهنمایی او را دارید مطالبتان را بیان کنید.
نکته آخر
این مطلب را هم یادتان باشد، این شما نیستید که باید صحت رفتار و اعمال خود را تایید کنید و با تایید آن از جانب خودتان مهر داناترین را بر پیشانی خود بزنید، در حقیقت دیگران هستند که با مشاهده اعمال و رفتار شما درصد صحت اعمال و کردار شما را می سنجند و نسبت به آن از رفتارهای شما الگو برداری می کنند.
امیر دشتکیان
مردمان
ویژه کارآفرینان و مدیران | اخبار اجتماعی و حوادث | خانواده، فرزندان، روابط همسران | اطلاعات عمومی و جالب و خواندنی | مهارتهای ضروری مدیران