همه مدیران دوست دارند که افراد با استعدادی را استخدام و جذب کنند .در این مقاله ما به مدیران کمک می کنیم و به انها آموزش میدهیم که چگونه افراد با استعداد را جذب کنند تا شرکت آنها پشرفت بیشتری داشته باشد.
اگر داشتن استعداد از همه چیز مهمتر است ، پس این سؤال بدیهی به ذهن میآید: چگونه بااستعدادترین افراد را جذب کنیم.شما میتوانید به اندازه ارزش آنها به آنها پول پرداخت کنید یا یک مقدار بیشتر ولی اکثر شرکتها سرمایه نامحدودی برای اینگونه پرداختها ندارند.یک راهبُرد بسیار بهتر این است که به افراد اجازه دهید که واقعاً از استعداد خود استفاده کنند.
محدود نکردن استعداد کارمنداناین اتفاقی است که به میزان زیادی در دنیای کسبوکار دیده میشود : یک تیم مدیریت تصمیم میگیرد که یک کاندیدا "استعداد خارقالعادهای" دارد، و آنها باید حتماً او را استخدام کنند. ولی پس از استخدام ، آن فرد آزادی استفاده کامل از استعداد خود را دریافت نمیکند. به جای آن، مجبور میشود که خودش را با سیستم موجود، که ممکن است یک روش موجود انجام کسبوکار و یا یک شرایط موجود سیاسی باشد، وفق دهد .
البته این صحبت تنها مربوط به استخدام یک مدیرعامل برای یک شرکت برتر سهامی عام نمیشود ، بلکه این مشکلی است که تمام شرکتها با آن روبرو هستند: از خردهفروشیهای کوچک گرفته تا شرکتهای تولیدکننده معروف و حتی تیمهای ورزشی.
به طور مثال، در ورزشهای حرفهای، صاحبان تیمها ممکن است مدیران بااستعداد را استخدام کرده بود و توانایی آنها را محدود کنند، و مثلاً به خاطر غرور و مسائل دیگر، به آنها اجازه ندهند که از ورزشکاران مورد تأیید خود در تیم استفاده کنند. به همین دلیل است که مدیران برجسته معمولاً نتایج متوسطی به دست میآورند، زیرا آنها هیچوقت نمیتوانند از تمام استعدادی که باعث استخدام شدن آنها شد استفاده کنند.
فرصت و منابع به کارمندان بدهید
پول یک مشوق خیلی قوی است ، ولی موفقیت و هدف معمولاً از آن مهمتر هستند . اگر شما به یک فرد بااستعداد، فرصت و منابع انجام کاری که برای آن متولد شدهاست را بدهید، او از تمام توان خود برای پیوستن به سازمان شما استفاده خواهد کرد . هر چقدر آزادی بیشتری به او بدهید، جاذبه کار برای او بیشتر خواهد شد .
بزرگترین چالشی که در پیش روی شماست این است: شما نمیتوانید همان کاری که در حال حاضر دارند را به آنها پیشنهاد بدهید . اگر شما میخواهید یک فروشنده عالی را به شرکت خود جذب کنید، پیشنهاد یک کار فروش قابلمقایسه با کاری که در حال حاضر انجام میدهند، برای آنها جذاب نخواهد بود. این شرایط برای مدیران، برنامهنویسان ، طراحان و سمتهایی دیگر نیز صادق است .
به جای آن، شما باید آن فرد را آنقدر خوب بشناسید که بدانید واقعاً میخواهند چه کار انجام دهند. به جای دانستن اینکه چه کاری انجام دادهاند ، باید مشخص کنید که میخواهند چه کاری انجام دهند.
به طور مثال شما میتوانید یک مدیر استخدام کرده و به او اجازه بدهید که علاقه خود را به صحبت و مدیریت، به صورت انجام جلسات پولی سخنرانی و آموزش برای اعضای هیئتمدیره و کارمندان برجسته، نشان دهد. یک تعلیمدهنده استخدام کنید و علاقه او را به کمک و تعلیم، به شکل انجام جلسات آموزشی اختیاری برای کارکنان در ساعتهای بعد از کار ارتقا دهید و ...
افزایش باور به افراد
البته لازم به ذکر است که همه استخدامها، موفقیتآمیز نخواهد بود، ولی استخدامهای موفق، واقعاً پیشرفت شرکت شما را در پی خواهند داشت.اکثر ما این توانایی را داریم که بسیار بیشتر از چیزی که خودمان تصور میکنیم، و یا رؤسای کنونی ما تصور میکنند، کار انجام دهیم. اگر میخواهید افراد بسیار بااستعداد را به شرکت خود جلب کنید ، باور خود را به افراد افزایش دهید. ابتکار درک توانایی افراد را در خود به وجود آورید و فرصت انجام کارهایی که دوست دارند را به آنها بدهید.
کارستان