– پروفسور استیفن هاوکینگ در آخرین اظهار نظر خود دربارهی هوش مصنوعی که در گفتگو با بیبیسی انجام شد، افق چندان روشنی را برای انسانها ترسیم نکرد. وی انقراض نسل بشر را به علت عدم برابری نرخ تولید در برابر روباتها محتمل خواند.
فیلم سینمایی پلیس آهنی نمونهی بارز پروسهی تبدیل یک انسان به ماشین است، اما نمیتوان همیشه انتظار داشت تا این پروسه به خوبی و خوشی و بدون وجود مشکلی در بازهی گستردهتر و در جهان واقعی پیاده شود. بسیاری از دانشمندان در پی آن هستند تا با استفاده از قدرت فناوری انسان را به ماشین تبدیل کرده و به بیان بهتر با یافتن اکسیر حیات، قدرت نامیرایی را به انسان ببخشند، اما چنین نقشهراهی انواع چالشها را پیش روی خود میبیند.
استیفن هاوکینگ از جملهی شناخته شدهترین دانشمندان معاصر است که نظریهها و عقاید وی در مورد مسائل مختلف از اهمیت فراوانی در محافل علمی برخوردار است. وی در گفتگویی که با بیبیسی انجام داده، افق چندان روشنی را برای انسانها در صورت توسعهی هر چه بیشتر هوش مصنوعی پیشبینی نکرده است. وی در این خصوص گفت:
زمانی که هوش مصنوعی به اندازهی کافی رشد کند، توانایی بازتولید خود را خواهد داشت و این موضع باعث رشد فزایندهیهوش مصنوعی در محیط پیرامون انسانها خواهد شد. با توجه به اینکه تولد یک انسان از یک فرایند بیولوژیکی طولانی مدت تبعیت میکند، از اینرو نسل بشر یارای رقابت با سرعت رشد هوش مصنوعی را نخواهد داشت.
به اعتقاد مایل اِس مالون، سرمایهگذار، محقق و نویسندهی عرصهی فناوری، عمر ماشینها بسیار بیشتر از عمر انسانها است. وی در این خصوص میگوید:
هر موجود زندهای دارای عمری برابر یک میلیارد ضربان قلب در طول دوران زندگی است. میکروپردازندههای پیشرفته از مرز پنج تا ده میلیارد دستور در هر ثانیه عبور خواهند کرد. به بیان بهتر این ابزارها را میتوان نامیرا خواند. در صورتی که بخواهیم عمر پردازندهی مورد استفاده در گوشیهوشمند را با مقیاس ضربان بسنجیم، این پردازنده نه تنها شما، بلکه کل انسانها را نیز پشت سر خواهد گذاشت.
با توجه به اینکه ماشینها قادرند انسان را از نظر عمر پشت سربگذارند، آیا مسیر جاودانگی در ماشینها نهفته است؟
دانشمندان اخیرا طی پروژهای کهOpenWorm نام گرفته، اقدام به ترسیم نقشهی ارتباط ۳۰۲ نئورون کردهاد که با اتصال آن میتوان مغز یک کرم لولهای را شبیهسازی کرد. کرمهای لولهای یا نخسانان از مهمترین و متنوعترین موجوداتی هستند که در برخی موارد طول آنها به یک میلیمتر میرسند. این موجودات از ۳۰۲ نئورون برای برقراری ارتباط در مغز استفاده میکنند. برای مقایسه بهتر است بدانید که انسانها بیش از ۱۰۰ میلیارد نئورون را با ۶۰ تریلیون ارتباط سیناپسی در مغز خود دارند.
دانشمندان با شبیهسازی این مغز، آن را بهعنوان پردازندهی یک روبات که از قطعات لِگو و موتورهای حرکتی در کنار سنسور صوتی و سنسور لمسی بهره میبرد، مورد استفاده قرار دادهاند.
این روبات برای انجام عمل خاصی برنامهریزی نشده بود، اما توانسته تا حرکاتی را انجام دهد. براساس اطلاعات ارائه شده این روبات قادر است تا رفتاری مشابه کرمهای لولهای را از خود به نمایش گذارد. با توجه به قراردادن سنسورهای لمسی در بدون این روبات، میتوان با لمس آن، روبات را به سمت جلو یا عقب هدایت کرد. با لمس کردن دماغهی روبات، این جانور مصنوعی از حرکت باز میایستد. در صورت که سنسور جلو یا عقب لمس شود، روبات بهترتیب به سمت جلو یا عقب حرکت میکند.
چنین موجود سوالاتی را در مورد ماهیت آن مطرح کرده است؟ آیا این روبات لگو با مغزی شبیه به کرم لولهای به واقع یک کرم لولهای است یا یک موجود جدید است؟ آیا این موجود زنده است؟
جاودانگی سیلیکون
نمونهی توسعه یافته توسط دانشمندان شبیهسازی یک کرملولهای بوده است، اما شبیهسازی مغز یک انسان به چه صورت خواهد بود؟
در صورتی که قانون گوردون مور، یکی از موسسان کمپانی اینتل، در مورد دو برابر شدن تعداد ترانزیستورهای مورد استفاده در پردازندهها تا سال ۲۰۳۰ ادامه یابد، شاهد تولید پردازندههایی خواهیم بود که قدرت آن با قدرت مغز انسان برابری میکند.
مالون در این خصوص میگوید:
در این زمان شگفتی روی خواهد داد و با استفاده از پردازندههای جدید میتوان نقشهی مغز انسان را روی پردازندهها پیاده کرد که این موضوع میتواند منجر به جاودانگی سیلیکون شود.
اولین دستور مغزی که با شبیهسازی مغز انسان به این صورت شروع به کار کند، چه خواهد بود؟ مفاهیمی چون «من» زمانی که مغز انسان در کالبد سیلیکون به کار خود ادامه دهد، چگونه تعریف خواهد شد؟ انسان چگونه تعریف خواهد شد؟ در صورتی که انسان با استفاده از دنیای ماشینی به جاودانگی دست یابد، چه اتفاقی خواهد افتاد؟
سابقهی جایگزینی اعضای بیولوژیکی بدن انسان با اجزای ماشینی چندان درخشان نیست. برای مثال میتوان به بارنی کلارک، دندانپزشک ساکن سیاتل اشاره کرد که در سال ۱۹۸۲ قلب خود را با یک نمونهی مصنوعی عوض کرد. او با قلب مصنوعی خود ۱۱۲ روز زندگی کرد، اما این موضوع تاثیر روانی شگرفی در وی گذاشته بود، بطوریکه کلارک آرزوی مرگ داشت.
مبارزه با سرنوشت
با توجه به مواردی همچون بارنی کلارک، میتوان به این نتیجه رسید که ما هنوز از نظر روحی آمادهی ترکیب روح و کالبد خود با ماشینها نیستیم، اما این موضوع تغییری را در روند فعالیت برخی از کمپانیهای نام آشنای درهی سیلیکون برای مبارزه با میرایی ایجاد نکرده است. پیتر ثیل، سرمایهگذار و کارآفرین در زمینهی فناوری در این خصوص میگوید:
روحیات ما ترکیبی از قبول و رد کردن مفاهیم است. به نظر من ما بیشتر دوست داریم تا برای زندگی و به دست آوردن خواستههای خود مبارزه کنیم. مبارزه با مرگ یکی از این موارد است. مرگ یک مفهوم پذیرفته شده و طبیعی در زندگی انسانها است، از همینرو نیز مبارزه با مرگ را نیز میتوان طبیعی عنوان کرد.
اما خطراتی و چالشهایی نیز در راه استفاده از فناوری برای دست یافتن به نامیرایی وجود دارد. در سال ۱۸۵۹ بزرگترین طوفان خورشیدی ثبت شده در تاریخ با عنوان کرینگتون رخ داد. این طوفان خورشیدی به افتخار ریچارد کرینگتون نامگذاری شده است. قدرت طوفان کرینگتون به قدری زیاد بود که بنابر گزارشهای باقی مانده، بخشی از سیمهای ارتباطی تلگراف در اثر حرارت ذوب شدند.
حال در نظر بگیرید سرنوشت بشریت در دنیایی که انسانها در کالبد ماشینها در رویای تحقق حیات جاودانه زندگی میکنند، با وقوع این طوفان چگونه خواهد بود؟ در صورتی که چنین اتفاقی هماکنون روی دهد، تمامی تراشهها و پردازندهها کارایی خود را از دست خواهند داد. روی دادن این طوفان در آینده با تصویر حکمرانی ماشینها به منزلهی توقف حیات است.
کارستان