اقتصاددان عزیز، من چه کاره شوم؟
اقتصاددان عزیز
قانون مزیت نسبی به ما ميگوید باید کاری را انجام دهیم که استعدادش را داریم، اما در عین حال همه بهمان ميگویند که «کاری را انجام بده که دوست داری». ولی اگر من برای کاری که دوست دارم، استعدادی نداشته باشم چه؟ آیا ارزشاش را دارد که وقت و تلاشم را صرف حرفهای کنم که در آن هیچ قابلیتی ندارم؟
ارادتمند، «جوی».
جوی عزیز، نامهات هوشمندانه، اما در عین حال مبهم، بود: تو به من نگفتهای که آن حرفه مورد علاقهات چیست. (هرچند خودمانیم، نبود شواهد لازم هیچگاه مانعی برای اقتصاددانان نبوده، اما من در اینجا قصد تکهپرانیهای روش شناختی ندارم.)
اصل مزیت نسبی ميگوید تو باید آن کاری را انجام دهی که، «نسبت به» استاندارد بهدست آمده از عملکرد سایرین، در آن بهتر هستی. بنابراین ميتوانی حسابداری کنی و با پولش یک آشپز استخدام کنی، یا آشپزی کنی و با پولش یک حسابدار استخدام کنی. تصمیم درست نه تنها به این بستگی د ...
مشاهده ادامه این مطلب فقط برای کاربران بیزیکت مقدور است.
کارستان
آموزشهای کاربردی کسب و کار | اخبار کسب و کار و اقتصادی | اخبار بانکی، مالی و مالیاتی | سرمایهگذاری، بورس و سهام