مصاحبه با کارآفرینی که بدون تجربه کاری و در حالیکه با بیماری سرطان مبارزه میکرد، به ثروت رسید.
کارآفرینی به طور کلی با تلاش برای غلبه بر موانع بیگانه نیست. فرقی نمیکند که یک کسب و کار تا چه حد موفق باشد، اما میتوانید مطمئن باشید که موانع و مشکلاتی سر راه آن قرار داشتهاند که باید کنار گذاشته میشدند. به همین خاطر است که داستان موفقیت بسیاری از کارآفرینان داستانهایی الهامبخش است. چرا که اگر موفقیت به راحتی به دست میآمد، آنگاه داستان آن کسلکننده میشد.
اما در میان کارآفرینان نیز داستانهایی وجود دارد که نسبت به دیگر روایتها، تکاندهندهتر است. ماجرای موفقیت تیفانی کرومینز (Tiffany Krumins) نیز در همین دسته قرار میگیرد. او که بنیانگذار فیلآوا (AVA the Elephant) است راه حلی خواندنی را برای متقاعدکردن کودکان به خوردن دارو یافته است. او کسب و کار خود را بدون هیچ تجربه تجاری آغاز کرد و در میان تلاش برای موفقیت نیز با مشکلاتی متنوعی از بیماری گرفته تا چالشهای ساخت محصول و فروش آن دست و پنجه نرم کرد. تجربه تیفانی کرومینز در واقع نشاندهنده همان روحیهای در او است که یک کارآفرین برای موفقیت به آن نیاز دارد.
- شما یک مخترع، بازاریاب و کارآفرین هستید. اصلا چه عاملی باعث شد تا به فکر ماجراجویی برای شروع یک کسب و کار بیافتید؟
لذتی که از کمککردن به بچهها میبردم نیروی محرک من بود و هنوز هم هست. هنگامی که با کودکانی که به مراقبتهای پزشکی ویژه احتیاج داشتند سروکار داشتم و به عنوان داوطلب به کودکانی که سرطانی بودند کمک میکردم دریافتم که باید راهی یافت تا مصرف دارو برای کودکان جذابتر باشد. برای سالها من با پسر کوچکی سروکار داشتم به نام گیبی که بیمار و البته کمی بدخلق است. من به گیبی بسیار نزدیک بودم و به همین خاطر او به من اجازه میداد برخی از کارهای او مانند اصلاح مو را انجام دهم در حالیکه دیگران چنین اجازهای نداشتند. او از اصلاح موی سر وحشت داشت و من از مشاهده این وحشت در او متنفر بودم. به همین خاطر تلاش کردم تا این کار را برای او به یک سرگرمی تبدیل سازم و هنگام کوتاهکردن مو بسیاری از اسباب بازیهای گیبی را در کنارش قرار میدادم تا احساس بهتری داشته باشد تا بالاخره او موفق شد اولین اصلاح بدون ریختن اشک را تجربه کند. تجربهای که البته سپس بارها تکرار شد.
یک روز صبح هنگامی که مادر گیبی تلاش داشت که او را آرام نگه دارد تا دارویش را بخورد، فکری به ذهن من خطور کرد. با خود گفتم چرا یک محصولی نیست که دارو را به شکل جذابتری ارائه کند. مثلا یک عروسکی که قرصها را بیرون بندازد. آن روز بعد از ظهر من در اینترنت، دنبال چنین محصولی گشتم اما نیافتم و به همین خاطر خودم دست به کار شدم. اسفنج و پارچه تهیه کردم و از درون یکی از کارتهای تبریکی که داشتم وسیله برای پخش موسیقی برداشتم و با آنها نخستین آوا را ساختم. فردای آن روز زمانی که مشاهده کردم گیبی چقدر از آوا استقبال کرد و به خاطر بدون اشک و مقاومت قرصهایش را خورد متوجه شدم که کارم را به خوبی انجام دادهام.
- شما یک بار در سال ۲۰۰۹ در برنامه (Tank Shark) در شبکه (ABC) حاضر شدید، جایی که باربارا کوکوران پذیرفت که برای عرضه محصول شما به بازار با شما شریک شود. آن تجربه چگونه بود؟
آن یک تجربه عالی بود. من خیلی در مورد برنامه و اتفاقاتی که قرار بود در آن رخ دهد اطلاعات نداشتم اما با اطمینان خاطر به آنجا رفتم و به خودم ایمان داشتم و توانستم باربارا را متقاعد کنم که در طرح من سرمایهگذاری کند.
- پیش از یافتن باربارا برای سرمایهگذاری، آیا دنبال راهی برای یافتن سرمایه گشته بودید؟
بله، من حتی برای ثبت حق محصولی که ساخته بودم نیز مجبور شدم وام بگیرم.
- از دوران ابتدایی تلاش خود برای راهاندازی کسب و کار چه درسی گرفتید؟
در واقع باید بگویم که انسان باید از کاری که انجام میدهد لذت ببرد در غیر اینصورت به سختی میتوان مقابل موانعی که سر راه قرار میگیرند، مقاومت کرد. من هر بار که مشاهده میکردم آوا باعث میشود یک کودک قرصهایش را بدون مقاومت مصرف کند واقعا انرژی میگرفتم و لذت میبردم.
- شما هیچ تجربهای در تجارت نداشتید با این حال شرکت را به موفقیت رساندید. چه توصیهای برای کارآفرینانی دارید که به خاطر بیتجربگی، نسبت به موفقیت خود تردید دارند؟
همانطور که گفتید فکر میکنم که من نمونه خوبی باشم برای اثبات اینکه شما میتوانید به آنچه در ذهن خود دارید برسید. من توصیه میکنم تلاش کنید تا در راه موفقیت از توصیهها و کمکهایی هر کسی که میشود بهره بگیرید. بدون راهنمایی دیگران من هرگز نمیتوانستم بر برخی از مشکلاتم غلبه کنم. روزهایی پیش میآید که از خود میپرسیدم: «من چه کاری را آغاز کردهام؟» من روزهای اینچنینی بسیاری داشتم چرا که بسیاری از اصطلاحات مربوط به خردهفروشی و تجارت را بلد نبودم و هنگام مواجهشدن با آنها وحشت میکردم. البته باید اعتراف کنم هنوز هم به طور کامل با زبان کسب و کار آشنا نیستم. در هر صورت، افرادی که در این مواقع انسان را راهنمایی کنند میتوانند بهترین کمک برای طیکردن مسیر باشند.
- شما تجربهای در تجارت نداشتید اما وارد کسب و کار شدید و سپس توانستید با حضور در برنامه تلویزیونی، سرمایهگذار پیدا کنید اما درست زمانی که فکر میکنید همه چیز خوب پیش میرود با مشکلی مواجه شدید چرا که مشخص شد سرطان دارید. با این چالش چگونه سر کردید؟
این سختترین مسالهای بود که تاکنون با آن مواجه شدهام. باید عمل جراحی انجام میدادم و نه تنها از زندگی کاری خود دور شده بودم بلکه ممکن بود جان خود را نیز از دست بدهم. در لحظاتی مانند این شما باید تصویر درستی از جایگاه خود در ذهنتان داشته باشید. در آن روزها دائم به رویاهای کاری خود فکر میکردم و احساس میکردم که تا موفقیت کسب و کارم را نبینم، رغبتی به ترک جهان نخواهم داشت. هدف من ثروتمند شدن نبود بلکه لذت و شوقی که نسبت به کسب و کاری که راه انداخته بودم داشتم، به من امید میداد.
- با این حال زمانی که با بیماری سرطان مبارزه میکردید هرگز به ذهنتان خطور کرد که کسب و کار را رها کنید؟
باید اعتراف کنم که بله، بارها به این موضوع فکر کردم. حتی شاید عجیب باشد اما هنوز هم گهگاهی به فکر رهاکردن کسب و کار میافتم. بنا نهادن و اداره یک شرکت کار راحتی نیست. برایم عجیب است وقتی مردم گمان میکنند که من یک پولدار به درد نخور هستم و یا اینکه میگویند داشتن شرکت شخصی دوست داشتنی است چرا که نمیدانند چقدر کار سختی است و البته خب ارزشش را دارد. وقتی میبینید محصول شما در خانههای سراسر جهان مورد استفاده قرار میگیرد، لذتی را تجربه میکنید که در هیچ مورد دیگری یافت نمیشود. اما من برای هر مرحله از پیشرفتم زحمت طاقتفرسایی کشیدهام.
- شما یک کارآفرین و فروشنده موفق هستید. اگر قرار باشید فهرستی از تواناییهایی که باعث موفقیت شما شده تهیه کنید. سه مورد نخست فهرست چه مواردی خواهند بود؟
۱- توانایی کارکردن با مردم. با اینکه من مدرک دانشگاهی ندارم اما برخی اوقات گمان میکنم که توانایی ذاتی افراد در جهان حقیقی اهمیت بیشتری دارند. افراد بسیاری هستند که هوش زیادی دارند اما همکاری با آنها مانند یک کابوس است. فکر میکنم من در این دسته جای نگیرم. شریک من همواره به من میگوید که دوستداشتنی هستم. در ابتدا شرمسار میشدم اما اکنون به خوبی منظورش را درک میکنم. مردم هنگامی از همکاری با شما لذت میبرند که شما را دوست داشته باشند.
۲- توانایی تصمیمگیری و اجرای آنها. ما فرآیندهای روزانه بسیاری داریم که نیاز به تصمیمگیری دارند و من نیز به ندرت تصمیمگیری را به تعویق میاندازم. همچنین تلاش میکنم تا از نتایج تصمیماتی که گرفتهام، درس بیاموزم. اگر احساس کنم نتیجه یک تصمیم باعث شده است تا فرصتی برای توسعه فروش آوا از دست برود، دیگر هرگز آن اشتباه را تکرار نمیکنم.
۳- من چشمانداز بسیار روشنی نسبت به آینده دارم. هرگز در مورد اینکه چگونگی محصولی که میخواهم ارائه دهم و نحوه عملکرد آن دچار تردید نمیشود. این موضوع اهمیت بسیاری دارد چرا که شما افرادی را ملاقات خواهید کرد که پیشنهاد میکنند تا برای کاهش هزینهها، تغییراتی را در محصول ایجاد کنید. در این مواقع باید از ایده خودتان کوتاه نیایید. اگر دقیقا میدانید که چه چیزی میخواهید، همان را محقق کنید. البته منظور من خودرای بودن نیست و باید همواره به توصیههای دیگران توجه کرد. برای مثال من در مورد شیوه تولید محصول بسیار سختگیر هستم اما در مورد بستهبندی به نظرات دیگران گوش میکنم چرا که تبحری در این زمینه ندارم.
- اگر میتوانستید به عقب بازگردید، چه کاری را بهتر انجام میدادید؟ منظورم کاری است که به درد کسب و کارتان بخورد.
به تولیدکنندگان و فرآیندهای تولید با دقت بیشتری مینگریستم. این میتواند یک شرکت را به موفقیت برساند یا نابود کند. من امروز یک کارخانه بینظیر دارم اما در آغاز زمان بسیاری را صرف کردم تا شرکت را به جایی که امروز هست برسانم. به گمانم اگر شناخت بهتری از تولید داشتم، مسیر بهتری را برای رسیدن به این مرحله طی کرده بودم.
بخش تکمیلی:
فیلآوا چگونه کار میکند؟
فیلآوا در واقع یک اسباب بازی به شکل سر فیل است که میتوان دارو را به میزان مورد نیز در محفظهای قرار داده و محفظه را در خرطوم فیل گذاشت. آنگاه فیل با فشار دکمه عبارت «یک، دو، سه (دهانت) را باز کن» را میگوید و سپس هم میگوید: «آفرین». همین ایده ساده آنقدر با استقبال مواجه شده که قرار است به زودی فیلهای آوا که به زبانهای اسپانیولی و فرانسوی صحبت میکنند نیز به بازار عرضه شوند.
خلاقیت
آموزشهای کاربردی کسب و کار | ویژه کارآفرینان و مدیران | اخبار کسب و کار و اقتصادی | زندگینامه کارآفرینان بزرگ | مصاحبه با کارآفرینان برتر | خواندنیهای مکمل کسب و کار | مهارتهای بازاریابی و فروش | مهارتهای ضروری مدیران
یک | خلاقیت | بینظیر | در | مورد | خوراندن | دارو | به | کودکان